نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از یاد کردن: از یاد کردن ؛ از خاطر شدن. از یاد ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به یاد داشتن: به یاد داشتن ؛ در خاطر داشتن. در حف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برگشته روز: برگشته روز ؛ نگون بخت. تیره روز : ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به روز سیاه نشستن: بروز سیاه نشستن ؛ بدبخت و بیچاره شد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیروزروز: پیروزروز ؛ خوشبخت. کامروا : خرم صبا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در روز: درروز ؛ برفور. دروقت. در همان روز : ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دیرینه روز: دیرینه روز ؛ سالخورده. مسن : چنین گ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز از روز بتر بودن: روز از روز بتر بودن ؛ افزونی گرفتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز برگشتن: روز برگشتن ، روز برگشته شدن ؛ از جا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز بشام بردن: روز بشام بردن ؛ روز را بپایان رسانی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز بشب اوردن: روز بشب آوردن ؛ گذراندن و بسر آوردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز بشب کردن: روز بشب کردن ؛ کنایه از گذراندن و ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز بلند گشتن: روز بلند گشتن ؛ طولانی و دراز شدن ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز به اخر رسیدن: روز به آخر رسیدن ؛ بپایان آمدن روز. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز به نیمه رسیدن: روز به نیمه رسیدن ؛ فرارسیدن موقع ظ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روزتاب: روز تاب ؛ روز گرم. ( ناظم الاطباء ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز تعطیل رسمی: روز تعطیل رسمی ؛ روزی که بر طبق قان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روز تنگ: روز تنگ ؛ روزجنگ. ( ناظم الاطباء ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز حسین: روز حسین ؛ ایام عزاداری حسین بن علی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز در محنت گذار: روز در محنت گذار ؛ کنایه از مسافر. ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روز شیرینی خوران: روز شیرینی خوران ؛ روزی که دختری را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز کسی بودن: روز کسی بودن ؛ دوره پیشرفت و ترقی ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز کسی سیاه یا سیه شدن: روز کسی سیاه یا سیه شدن ؛ کنایه از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز نبوتی: روز نُبُوَّتی ؛ عبارت از یک سال است ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ستاره بروز نمودن کسی را: ستاره بروز نمودن کسی را ؛ روزش را ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سرامدن روز: سرآمدن روز ؛ بپایان رسیدن عمر : چو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شب بروز اوردن: شب بروز آوردن ؛ شب را بپایان رسانید ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نیک روز: نیکروز ؛ بهروز، نیکبخت : یکی گفتش ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نیک روزی: نیکروزی ؛ بهروزی. نیکبختی : که بدمر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز و انفساست: روز وانفساست ؛ هرکس بخود مشغول است ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برهمنان: برهمنان ( Br�hmanas ) طبقه روحانیون ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کشاتریاها: کشاتریاها ( Kshatrias ) طبقه شاهان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ویشیاها: ویشیاها ( VaiŠyas ) طبقه بازرگانان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شودراها: شودراها ( Šudras ) طبقه کارگران ؛ چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اهیمسا: اَهیمسا ( A - hins� ) به معنای پرهی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پهلوان افسانه: پهلوان افسانه ؛ بطل الروایه. بطل ال ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پهلوان سپهر: پهلوان سپهر ؛ مریخ.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
طبل زیر گلیم کوفتن یا زدن: طبل زیر گلیم کوفتن یا زدن ؛ کنایه ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گلیم از سیاهی بیرون اوردن: گلیم از سیاهی بیرون آوردن ؛ کنایه ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گلیم از موج بیرون بردن: گلیم از موج بیرون بردن ؛ خود و مایح ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گلیم خود را از اب براوردن: گلیم خود را از آب برآوردن ، گلیم از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مادر اب و اتش: مادر آب و آتش ؛ کنایه از گریه کننده ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مادر خون: مادر خون ؛ آنکه کسی را زاده و خون ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مادر دهر: مادر دهر ؛ روزگار. دنیا. جهان : ماد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مادر شدن: مادر شدن ؛ زائیدن زن. بچه دار شدن. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مادر شیر: مادر شیر ؛ مادر رضاعی : وصهر آن باش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مادر فرزند کش: مادر فرزند کش ؛ کنایه از روزگار است ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مادر مادر: مادر مادر ؛ مادر بزرگ. جده. زنی پیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مادر هفت تا: مادر هفت تا ؛ دختر و زن حراف و زبر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
هم مادر: هم مادر ؛ دارنده یک مادر . ( از فهر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مادر زنت دوستت داشت: مادر زنت دوستت داشت ، بگاه آمدی ، ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مادر عاشق بیعار است: مادر عاشق بیعار است ، هر چند فرزند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مادر باغ: مادر باغ ؛ کنایه از زمین است که به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مادر خاک: مادر خاک ؛ کنایه از زمین است : هرجس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به ادای کسی: به ادای کسی : به تقلید ناشیانه از ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اخم و تخم: اَخم و تَخم : ترشرویی و کج خلقی ( ح ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اخ و پیف: اَخ و پیف : اظهار نفرت و اشمئزاز که ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
هارت و پورت کردن: هارت و پورت کردن : خشم گرفتن و به د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک از توده کلان بردار: خاک از توده کلان بردار ؛ بمعنی از ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک او عمر تو بادا که به او میمانی: خاک او عمر تو بادا که به او میمانی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک بر ان خورده که تنها خوری: خاک بر آن خورده که تنها خوری ، نظیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک برایش خبر نبرد: خاک برایش خبر نبرد ؛ تعبیری است که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک پاک بی گندم: خاک پاک بی گندم ؛ مزاحی است که بصور ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک پاک می کند: خاک پاک می کند؛ گناه مردگان را عفو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک در امانت خیانت نمیکند: خاک در امانت خیانت نمیکند، نظیر: آم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک کوچه برای باد سودا خوب است: خاک کوچه برای باد سودا خوب است ؛ به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک مرده پاشیده اند: خاک مرده پاشیده اند ( به فلان جا ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک می کشد: خاک می کِشَد؛ عقیده عامه این است که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از خاک براوردن: از خاک برآوردن ؛ کرم کردن. بزرگ کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از خاک برگرفتن: از خاک برگرفتن ؛ مرحمت کردن. کرم کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از خاک ستاندن و به اب دادن: از خاک ستاندن و به آب دادن ؛ کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بچشم کسی خاک افکندن: بچشم کسی خاک افکندن ؛ خاک در چشم کس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخاک ابروی کسی را ریختن: بخاک آبروی کسی را ریختن ؛ آبروی کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بخاک افتادن: بخاک افتادن ؛ سجده کردن. زمین را بو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بخاک افکندن: بخاک افکندن ؛ پایمال کردن. ضایع کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
به خاک سیاه نشستن: بخاک سیاه نشستن ؛ به بدبختی افتادن. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به خاک و خون کشیدن: بخاک و خون کشیدن ؛ خراب کردن و کشتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بر خاک خون کسی را ریختن: بر خاک خون کسی را ریختن ؛ کسی را کش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بر خاک نشاندن: بر خاک نشاندن ؛ شکست دادن. از بین ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بر خاک نشستن: بر خاک نشستن ؛ بیچاره شدن : بر خاک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بر خاک نشستن تیر: بر خاک نشستن تیر ؛ بخاک نشستن تیر.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بینی کسی را بر خاک مالیدن: بینی کسی را بر خاک مالیدن ؛ خوار کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پشت کسی را به خاک مالیدن: پشت بخاک آوردن کسی ؛ در کشتی او را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پوزه کسی را در خاک مالیدن: پوزه کسی را در خاک مالیدن ؛ تودهنی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پی چیزی را بخاک افکندن: پی چیزی را بخاک افکندن ؛ اساس و پای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چون ماهی بخاک بودن: چون ماهی بخاک بودن ؛ در تب و تاب بو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خاک انداختن: خاک انداختن ( یا ) خاک در کاری اندا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک بر سر بودن: خاک بر سر بودن ؛ دشنامی است : از ما ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک بر سر ریختن: خاک بر سر ریختن ؛ خاک بر سر پاشیدن. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک به سر ریختن: خاک بسر ریختن ؛ گریه و زاری کردن ، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک بر سر فکندن: خاک بر سر فکندن ؛ خاک بر سر ریختن ؛ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک برسر نهادن: خاک برسر نهادن ؛ ذلیل کردن ، ناچیز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک بر فرق کردن: خاک بر فرق کردن ؛ بمعنی خاک برسر کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک جائی را به توبره کشیدن: خاک جائی را بتوبره کشیدن ؛ کنایه از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک خوردن تیر: خاک خوردن تیر ؛ بر زمین افتادن و به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک در ترازو افکندن: خاک در ترازو افکندن ؛ کنایه از سبک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک در دهان انداختن: خاک در دهان انداختن ؛ پشیمانی عظیم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک در دیده زدن: خاک در دیده زدن ؛ خاک در چشم پاشیدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک در دیده کشیدن: خاک در دیده کشیدن ؛ خاک در چشم کشید ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک درمشت: خاک درمشت ؛ کنایه از تهی دست و بی چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک کف پای کسی بودن: خاک کف پای کسی بودن ؛ کنایه از تواض ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاکم بدهان: خاکم بدهان ؛ لال بادم ، خفه شوم ! ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در خاک نشاندن: در خاک نشاندن ؛ بخاک نشاندن. بیچاره ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی بر خاک نهادن: روی بر خاک نهادن ؛ سجده کردن. تعظیم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سربخت کسی بخاک اندر امدن: سربخت کسی بخاک اندر آمدن ؛ بدبخت شد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کسی را از خاک برگرفتن: کسی را از خاک برگرفتن ؛ ترقی دادن ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با خاک جفت شدن: با خاک جفت شدن ؛ مردن. مدفون شدن : ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به خاک رفتن: به خاک رفتن ؛ مردن. مدفون شدن : همی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیمودن خاک بالای کسی را: پیمودن خاک بالای کسی را ؛ مردن آن ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در خاک رفتن: در خاک رفتن ؛ مردن. مدفون شدن : زهج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در خاک سپردن: در خاک سپردن ؛ بگور کردن. دفن کردن.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر بخاک سیه بر نهادن: سر بخاک سیه بر نهادن ؛ مردن. - || ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سرخاک رفتن: سرخاک رفتن ؛ بزیارت قبر کسی رفتن.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
افرین پیوند: آفرین پیوند : ثناخوان ، مدّاح ، مدح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حراء: حراء در عربی با واژه ی البرز هم ریش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فرش فرشتگان: فرش فرشتگان : فرش فرشتگان کنایه از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فرشتگان مشتاق: فرشتگان مشتاق ( Enthusiast Angels ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فرشتگان گروهی: فرشتگان گروهی ( Corporate Angels ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به مرگ مردن یا از جهان رفتن: به مرگ مردن یا از جهان رفتن ؛ به اج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به مرگ سپری گشتن: به مرگ سپری گشتن ؛ به اجل طبیعی درگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خواب مرگ: خواب مرگ ؛ خواب سنگین.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل به مرگ نهادن: دل به مرگ نهادن ؛ به مردن تن در داد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
صدای مرگ دادن: صدای مرگ دادن چینی و جز آن ؛ آواز م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قضای مرگ: قضای مرگ ؛ اجل محتوم : ری از آن به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرگ امدن کسی: مرگ آمدن کسی را ؛ اجل او فرا رسیدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرگ تو: مرگ تو ؛ به مرگ تو، مرگ من ، به جان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرگ کسی دیدن: مرگ کسی دیدن ؛ مرادف پشت سر کسی دید ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرگ مفاجا: مرگ مفاجا ؛ مرگ مفاجات. مرگ ناگهانی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرگ ناگهان: مرگ ناگهان ؛ مرگ ناگهانی. مرگ مفاجا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرگ نداشتن چیزی: مرگ نداشتن چیزی ؛ سخت بادوام بودن : ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرگ نومبارک باد: مرگ نومبارک باد ؛ در محلی گویند که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرگ و میر عمومی: مرگ و میر عمومی ؛ مرگ عام.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرگ و میری: مرگ و میری ؛ مرگ عام.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
منشور مرگ: منشور مرگ ؛ فرمان مردن : به سر برشد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ناگهان مرگ: ناگهان مرگ ؛ مرگ مفاجا. مرگی که انت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرگ برای او و گلابی برای بیمار: مرگ برای او و گلابی برای بیمار ؛ بس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ اذر افروز: مرغ آذرافروز ؛ مرغ آذرفروز، کنایه ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ افتاب علم: مرغ آفتاب علم ؛ کنایه از آتش باشد ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ الهی: مرغ الهی ؛ ورشان. ( یادداشت مرحوم د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ باغ: مرغ باغ ؛ کنایه از بلبل و هزاردستان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ بپر: مرغ بپر ؛ در حال پرواز. مرغ که در ح ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ بسم اﷲ: مرغ بسم اﷲ ؛ بسم اللهی که به شکل مر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ بهار: مرغ بهار ؛ کنایه از بلبل. ( یادداشت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ بهاری: مرغ بهاری ؛ کنایه از بلبل. ( یادداش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ بی پر: مرغ بی پر ؛ مرغ که پر ندارد یا پرش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ بیضه فولاد: مرغ بیضه فولاد ؛ تصویر مرغ که از آه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ بیگه: مرغ بیگه ؛ مرغ بی وقت. مرغ بی هنگام ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ بیگهی: مرغ بیگهی ؛ مرغ بیگه : چون شمع صبحگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ بی وقت: مرغ بی وقت ؛ یا مرغ بی وقت خوان ، م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ بی هنگام: مرغ بی هنگام ؛ مرغ بیگه. مرغ بی وقت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ چمن زاد: مرغ چمن زاد ؛ مرغی که مولود او در چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ حرم: مرغ حرم ؛ مرغ که در حرم ( خانه کعبه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ دانا: مرغ دانا ؛ مرغ هوشیار. مرغ زیرک : ع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ دست اموز: مرغ دست آموز ؛ مرغی که آموخته شود ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مرغ دل: مرغ ِ دل ؛ اضافه ٔتشبیهی است. دل. ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ دوست: مرغ دوست ؛ نام مرغی سخنگو. ( آنندرا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ دیبا: مرغ دیبا ؛ صورت مرغی که بر دیبا باف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ رباینده: مرغ رباینده ؛ مرغ شکاری. رجوع به مر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ رنگین تاج: مرغ رنگین تاج ؛ کنایه از خروس است ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ روح: مرغ روح ؛ اضافه تشبیهی است ، روح. ج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ روحانی: مرغ روحانی ؛ در اصطلاح تصوف ولی. مر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ زر: مرغ زر ؛ کنایه از آفتاب عالمتاب است ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ زرین خایه: مرغ زرین خایه ؛ مرغی افسانه ای که ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ زندخوان: مرغ زندخوان ؛ کنایه از بلبل. عندلیب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مرغ زیبا: مرغ زیبا ؛ گاکی که نوعی پرنده است. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ زیرکسار: مرغ زیرکسار ؛ مرغی باشد سیاه رنگ و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ سدره: مرغ سدره ؛ کنایه از جبرئیل است.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ سغدی: مرغ سغدی ؛ کنایه از رود و بربط. ( ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ سنگ اشکنک: مرغ سنگ اشکنک ؛ مرغ سنگ شکنک. اسم ف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ سنگ خوار: مرغ سنگ خوار ؛ مرغ سنگخواره ، قطا. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ سنگ شکنک: مرغ سنگ شکنک ، مرغ سنگ اشکنک ؛ اسم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ سیاه: مرغ سیاه ؛ شِقرّاق. کاسکینه. ( زمخش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مرغ شب اویز: مرغ شب آویز ؛ مرغ شباویز، مرغی است ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ شب اهنگ: مرغ شب آهنگ ؛ مرغ شباهنگ ، بلبل. ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ شب خوان: مرغ شب خوان ؛ کنایه از بلبل ، چرا ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ شبخیز: مرغ شبخیز ؛ کنایه از بلبل است. ( جه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ شب و روز: مرغ شب و روز ؛ کنایه از ماه و آفتاب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ شمر: مرغ شمر ؛ مرغ آبگیر. مرغ آبی : مرغ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ صبح: مرغ صبح ؛ کنایه از بلبل. ( غیاث ) ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ صبح خوان: مرغ صبح خوان ؛ مرغ صبح. مرغ شبخوان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ طرب: مرغ طرب ؛ مرغ مطرب ، کنایه از بلبل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ طور: مرغ طور ؛ در تفاسیر قرآن کریم و قصص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ عرشی: مرغ عرشی ؛ استعارت است از روح انسان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ فاطمه: مرغ فاطمه ؛ صعوه. دم جنبانک. رجوع ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ فرمان روا: مرغ فرمان روا ؛ کنایه از سیمرغ است ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ فلک: مرغ فلک ؛ کنایه از فرشته و ملک. ( ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ قاف: مرغ قاف ؛ سیمرغ. رجوع به مرغان قاف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ قبله نما: مرغ قبله نما ؛ طائر قبله نما، شکلی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ قهقهه: مرغ قهقهه ؛ گاکی. رجوع به گاکی شود.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ کاغذی: مرغ کاغذی ؛ نوعی از کاغذباد. ( آنند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ کافر: مرغ کافر ؛ أخیل. ( زمخشری ) . رجو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ کمک: مرغ کمک ؛ مرغی است افسانه ای ، که س ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ گلین: مرغ گلین ؛ مرغ که از گل ساخته باشند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ گوشت ربا: مرغ گوشت ربا ؛ غلیواج را گویند که ز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ گویا: مرغ گویا ؛ کنایه از طوطی. مرغ سخنگو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ لب: مرغ لب ؛ کنایه از سخن و کلام ، خواه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ مسیح: مرغ مسیح ؛ خفاش که به فارسی شب پره ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مرغ مسیحا: مرغ مسیحا ؛ مرغ مسیح. مرغ عیسی. شب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرغ مصری: مرغ مصری ؛ مرغ شاخدار. مرغ فرعون. ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مرغ نامه: مرغ نامه ؛ کنایه از کبوتری که نامه ...
١ سال پیش