نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قافله زدن: قافله زدن ؛ دزدیدن اموال قافله. راه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خرگه زدن: خرگه زدن ؛ خیمه برپا کردن.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر نیزه زدن: سر نیزه زدن ؛ فرو کردن نیزه درچیزی. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سراپرده زدن: سراپرده زدن ؛ برپا کردن سراپرده.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سرادق زدن: سرادق زدن ؛ سراپرده برپا کردن.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان به غذائی زدن: نان به غذائی زدن ؛ فرو بردن نان در ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
طویله زدن: طویله زدن ؛ طویله برپا کردن.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بول زدن: بول زدن ؛ شاشیدن.
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
بای پس: بایپس : [ اصطلاح هک و امنیت]به معنا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
دام: دام: دکتر کزازی در مورد واژه ی " دا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تریاک زدن: تریاک زدن ؛ خراشیدن خشخاش و زخمی کر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کمر کسی را زدن: - کمر کسی را زدن ؛ جدا کردن و دو نی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زده بودن ناف کسی یا چیزی بر صفتی یا کاری: زده بودن ناف کسی یا چیزی بر صفتی یا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریش زدن: ریش زدن ؛ اصلاح و پیراستن موی چهره.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زلف زدن: زلف زدن ؛ اصلاح موی سر.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بر کسی زدن: راه بر کسی ( کسانی ) زدن ؛ غارت کرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ره خواب زدن: راه ( ره ) خواب زدن ؛ ربودن خواب از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه صبر زدن کسی را: راه صبر زدن کسی را ؛ بی طاقت کردن.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بر بناگوش زدن: بر بناگوش زدن ؛ سیلی زدن. تپانچه زد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جام بر سنگ زدن: جام بر سنگ زدن ؛ کوفتن و خرد کردن ج ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جامه زدن: جامه زدن ؛ لگد زدن جامه بهنگام رختش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
حسام زدن: حسام زدن ؛ بمجاز، پیکار کردن. جنگید ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در کسی زدن: درِ کسی زدن ؛ از وی یاری خواستن. کم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دررزق زدن: درِرزق زدن ؛ بطلب روزی برخاستن : که ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در صلح زدن: درِ صلح زدن ؛ از در صلح در آمدن. جو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سنگ زدن پشت بام را: سنگ زدن پشت بام را ؛ غلطانیدن سنگ ب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شیشه بر سنگ زدن: شیشه بر سنگ زدن ؛ کنایه از نابود کر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه طاعت زدن کسی را: راه طاعت زدن کسی را ؛ بر عصیان گماش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 63 سوره کهف: ترجمه : قَالَ أَرَأَیْتَ [جوان همرا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 64 سوره کهف: ترجمه : قَالَ ذَٰلِکَ مَا کُنَّا نَ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
گمان: گمان : دکتر کزازی در مورد واژه ی گ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
buy: واژه ی buy انگلیسی به معنی خرید کرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
مرکب چوبین: مرکب چوبین در تاریخ بیهقی به معنی " ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم راندن: زخم راندن ؛ ضربه زدن. تیغ زدن. فارس ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم ریختن: زخم ریختن ؛ خسته و مجروح کردن. ( آن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم زن: زخم زن ؛ آنکه کسی را خسته و مجروح ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم سهمناک: زخم سهمناک ؛ ضربه مهلک و هولناک. رج ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر واکردن زخم: سر واکردن زخم ؛ ( در تداول عامه ) ب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 61 سوره کهف: آیه 61 سوره کهف: فَلَمَّا بَلَغَا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم بر زخم افتادن: زخم بر زخم افتادن ؛ زخم روی زخم آمد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
استخوان در زخم گذاشتن: ستخوان در زخم گذاشتن ، یا استخوان ل ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بزخم: بزخم ؛ کتک خورده. شکنجه دیده. زخمی. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به زخم رو اوردن: به زخم رو آوردن ؛ بزدن چوگان آغازید ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به زخم کردن: دست به زخم کردن ، دست به زخم گشادن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به زخم گشادن: دست به زخم کردن ، دست به زخم گشادن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زخم کردن: دست زخم کردن ؛ بمعنی دست بزخم کردن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم پهلوگذار: زخم پهلوگذار ؛ زخمی که به آن طرف په ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم چشیدن: - زخم چشیدن ؛ خسته و مجروح شدن. ( ب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم چیدن: زخم چیدن ؛ زخم خوردن. مجروح شدن. رج ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم چین: زخم چین ؛زخمی. مجروح. ریش دار و خست ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم بربط: زخم بربط ؛ زدن بربط. نواختن بربط. ب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پرزخم: پرزخم ؛ زخمالو. پرریش. سخت مجروح. ز ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم کار: - زخم کار ؛ تعمیر بنا و زخم بنا . ( ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اندر زحیر داشتن کسی را: اندر زحیر داشتن ( کسی را ) ؛ او را ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم تیر: زخم تیر ؛ زدن تیر. فرود آوردن تیر : ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم اب رسیده: زخم آب رسیده ؛ زخمی که آب دزدیده با ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم گزک زده: زخم گَزَک زده ؛ زخم آب کشیده. ( آنن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پر از زحیر: پر از زحیر ؛ سخت اندوهگین و غمزده. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم داری: زخم داری ؛ زدن زنگ. نواختن زنگ.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم گشادن: زخم گشادن ؛ مقابل بستن بود. ( آنندر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پرزحیر: پرزحیر ؛ پر اندوه. پر غم. سخت اندوه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم ازمای: - زخم آزمای ؛ آنکه بکرات خسته و مجر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم رود: زخم رود ؛ نواختن رود : که جز باربد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در زحیر افکندن: در زحیر افکندن ( خود را ) ؛ در سختی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم منکر: زخم منکر ؛ زخم سخت. ( بهار عجم ) ( ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم کوس: زخم کوس ؛ زدن کوس. نواختن کوس : چو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم الو: زخم آلو، زخمالو ؛ ( در تداول عامه ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را در زحیر افکندن: در زحیر افکندن ( خود را ) ؛ در سختی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم ژوبین: زخم ژوبین ؛ زدن ژوبین. فرود آوردن ژ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم نمایان: زخم نمایان ؛ زخم آشکار مقابل زخم پن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم الود: زخم آلود ؛ آلوده به زخم. آنکه بر تن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زخم افکندن: زخم افکندن ؛ خسته و مجروح کردن. ( آ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم نمک: زخم نمک ؛ زخم آلوده به نمک. چون خوا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زخم انداختن: زخم انداختن ؛ خسته و مجروح کردن. ( ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم نمک بند: زخم نمک بند ؛ زخمی که برای بند شدن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم باز: زخم باز ؛ ( در تداول امروز ایرانیان ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم یافتن: زخم یافتن ؛ زخمی شدن. زخم برداشتن. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم پیرا: زخم پیرا ؛ کنایه از مرهم : آتش افرو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشم زخ زدن: چشم زخ زدن ؛ چشم زدن. نظر زدن : عطا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زجاج مصری: زجاج مصری ؛ نوعی از آبگینه مصنوعی ا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم خواستن: زخم خواستن ؛ طالب زخم بودن. زخم چید ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم فروبردن: زخم فروبردن ؛ خسته و مجروح شدن. ( آ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چشمزخ کردن: چشمزخ کردن ؛ چشم زخم زدن. نظر زدن. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم داشتن: زخم داشتن ؛ زخمی بودن. رجوع به همین ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زحمت بی حاصل: زحمت بی حاصل ؛ رنج بیهوده و بی ثمر. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زخم دامن دار: زخم دامن دار ؛ کنایه از زخم دراز و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بحر زخار: بحر زخار ؛ دریای پر. ( از تاج العرو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم لذت رسان: زخم لذت رسان ؛ ضربه لذت بخش گوارا و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زحمه ولاده: زحمة ولادة ؛ بمعنی زحمت زاییدنست و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم دجله ریز: زخم دجله ریز ؛ کنایه از زخمی که از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بازشدن زخم: بازشدن زخم ؛ ( در تداول عامه ) گشود ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در زحیر: در زحیر ؛ بیمار. دچار بیماری. رنجور ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم درست: زخم درست ؛ کنایه از موت. ( آنندراج ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زخم مژگان: زخم مژگان ؛ غالباً بمعنی چشم زخم اس ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اندر زحیر داشتن: اندر زحیر داشتن ( کسی را ) ؛ او را ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم دریدن: زخم دریدن ؛ گویا در این بیت بمعنی ب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بستن زخم: بستن زخم ؛ ( در تداول عامه ) بسته ش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گرز بر زخم گماشتن: گرز بر زخم گماشتن ؛ گرز را بکار اند ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم رس: زخم رس ؛ جارح و نافذ. ( ناظم الاطبا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کسی را اندر زحیر داشتن: اندر زحیر داشتن ( کسی را ) ؛ او را ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بهم امدن زخم: بهم آمدن زخم ؛ ( در تداول عامه ) بس ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبون چیزی بودن: زبون چیزی ( کسی ) بودن ؛ مجازاً، مق ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبون کسی بودن: زبون کسی بودن ؛ مطیع او بودن. ( از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبون گرفتن کسی را: زبون گرفتن کسی را ؛ او را ببازیچه گ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بساط زجاج: بساط زجاج ؛ فرشی از شیشه : چنان به ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زجاج حیری: زجاج حیری ؛ نوعی زجاج ( شیشه ) است. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم بها: زخم بها ؛ دیه. فدیه. جریمه ایجاد جر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زجاج رومی: زجاج رومی ؛ نوعی زجاج ( شیشه ) است. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زخم بهم امدن: زخم بهم آمدن ؛ ( در تداول عامه ) ال ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 62 سوره کهف: آیه 62 سوره کهف: فَلَمَّا جَاوَزَ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زجاج صوری: زجاج صوری ؛ نوعی زجاج ( شیشه ) است. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زبر اب: زبرآب ؛ پرده که بر روی آب را کد است ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبر الجبل: زبر الجبل ؛ برآمدگی در طرف بالای کو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
بوجی موجی: بوجی موجی:[ اصطلاح توییتر]به بوس کر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
وشاق: در زبان ترکی اوشاق گفته می شود که د ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
زین: زین: دکتر کزازی در مورد واژه ی " زی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
پرده دریدن: پرده دریدن: دکتر فروزانفر در مورد " ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
کنتراست: کنتراست: به مفهوم برجسته نمودن ویا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
تب: واژه ی تب از لغت هندواروپایی tap که ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
پرداختن: واژه ی پرداختن با واژه های Pay در ا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
پارسی: پارسی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
بیشه: بیشه: دکتر کزازی در مورد واژه ی "بی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
افکندن: افکندن به معنی رساندن و یا کشیدن " ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
الما: واژه ی آلما ( سیب ترکی ) از واژه ی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
وسترن: وسترن:[سینما و تلویزیون] وسترن ، " ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه عانه: زاویه عانه ؛ زاویه میان دو استخوان ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه عجز: زاویه عجز ؛ زاویه میان عجر و فقرات ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه عقد عانی: زاویه عقد عانی . رجوع به زاویه عانه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه قلبی: زاویه قلبی ، کبدی ؛ زاویه ای است حا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه قوس عانه: زاویه قوس عانه . رجوع به زاویه عانه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه کشاله: زاویه کشاله ؛ خارهای خاصره یکی در خ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه کفل: زاویه کفل ؛ خار خاصره ای که در داخل ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه متر: زاویه متر ؛ زاویه ای است حادث میان ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زاویه وجهیه: زاویه وجهیّه ؛ آن است که نشان انحدا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه وحشی: زاویه وحشی ؛ زاویه حادث در گوشه چشم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه چهره: زاویه چهره ؛ بر طبق طریقه کامپر هنر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به زاد برامده: به زاد برآمده ؛ پیر. سالخورده : سود ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه حد فاصل: زاویه حد فاصل ؛ زاویه ای است واقع د ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه حمل: زاویه حمل ؛ آن است که از تقابل دو م ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیرینه زاد: دیرینه زاد ؛ معمر. سالخورد. سالخورد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه خنجری: زاویه خنجری ؛ زاویه حادث در دو طرف ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار سوختن: زار سوختن ؛ سوختن توأم با زجر و سخ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه سرین: زاویه سرین ؛ برآمدگی حرقفی در ساختم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار کشتن یا کشته شدن: زار کشتن یا کشته شدن ؛ کسی را بزاری ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار گریستن: زار گریستن ؛ بزاری گریستن : درخش ار ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه ضلعی: زاویه ضلعی ؛ زاویه واقع میان دو ضلع ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه اکرمیه: زاویه آکرمیه ؛ زاویه حادث میان نوک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه الفا: زاویه آلفا ؛ زاویه حادث از تقاطع خط ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه ارتفاع: زاویه ارتفاع . رجوع به زاویه نظر و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه انعکاس: زاویه انعکاس ؛ زاویه ٔحادث از انعکا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه انفتاح: زاویه انفتاح ؛ آن است که میان دو خط ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه انکسار: زاویه انکسار ؛ زاویه ای است حادث از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه بصری: زاویه بصری ؛ زاویه واقع میان دو خطی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاویه تکسیر: زاویه تکسیر ؛ زاویه واقع میان دو سط ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زانوی کفتار به گفتن کلوخ بستن: زانوی کفتار به گفتن کلوخ بستن ؛ مثل ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زنخ بر سر زانو نهادن: زنخ بر سر زانو نهادن ؛ سر به زانوی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر به زانو اوردن: سر به زانو آوردن ؛ بحال مراقبه فرور ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر به زانوی بی کسی نهادن: سر به زانوی بی کسی نهادن ؛ متفکر و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر زانو صفا و مروه است: سر زانو صفا و مروه است ، سر زانو کم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر زانو قدم دل کردن: سر زانو قدم دل کردن ؛ بحال مراقبت ر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار گفتن: زار گفتن ؛ بزاری و ناله یا بعجز سخن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار مردن: زار مردن ؛ مردن بزاری : چون آتش زرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار نالیدن: زار نالیدن ؛ بزاری ، از روی عجز یا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زانو به دل برنهادن: زانو به دل برنهادن . زانو بر خاک ما ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به زانو نشاندن: به زانو نشاندن ؛ به زانو درآوردن : ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به زانو نشستن: به زانو نشستن ؛ دو زانو نشستن. کنای ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به زانوی عزت نشستن: به زانوی عزت نشستن ؛ حالت عظمت و بر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پس زانو نشستن: پس زانو نشستن ؛ چنباتمه نشستن.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دبستان سرزانو: دبستان سرزانو ؛ کنایه از آنکه حالت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در پس زانوی ریاضت نشستن: در پس زانوی ریاضت [نشستن ] ؛ بحالت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش گرو دادن: ریش گرو دادن ؛ زبان دادن. پایندانی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ احقاف: ریگ احقاف ؛ ریگی است اندر جنوب بیاب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش محرابی: ریش محرابی ؛ نوعی ریش شبیه به محراب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ جفار: ریگ جفار ؛ ریگی است اندر حدود مصر، ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش مورچپه: ریش مورچپه ؛ شاید ریش مورچه پی. رجو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ فرب: ریگ فرب ؛ نام رود و ریگستانی بوده ا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش مورچه پی: ریش مورچه پی ؛ بسیار کوتاه زده شده ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ هبیر: ریگ هبیر ؛ اندر بیابان بادیه یک ریگ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش نادری: ریش نادری ؛ شاید ریش مشابه ریش نادر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریم خورده: ریم خورده ؛ چرکین. ریمناک. جامه ریم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش نداشتن: ریش نداشتن ؛ کنایه از عزت و حرمت و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریم دوزخ: ریم دوزخ ؛ غساق. غسلین. ( یادداشت د ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریشی و پشمی بهم زدن: ریشی و پشمی بهم زدن ؛ کودکی را ریش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریم ور: ریم ور ؛ صاحب ریم. ریمناک : الاغثاث ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش و گیس بهم بافتن: - ریش و گیس بافتن یا ریش و گیس بهم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریم گوش: ریم گوش ؛ چرک گوش. ( ناظم الاطباء ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریو و رنگ: ریو و رنگ ؛ مکر و فریب. حیله و نیرن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش دادن و ریش گرفتن: ریش دادن و ریش گرفتن ؛ متعهد شدن. ( ...
١ ماه پیش