علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رهی گشتن: رهی گشتن ؛ رهی شدن. بنده شدن. غلام ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رهی وار: رهی وار ؛ بنده وار. چون بنده و چاکر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رهین الشی: رهین الشی ؛ آنچه بدان آن چیز رابازد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رهین منت کسی بودن: رهین منت کسی بودن ؛ مرهون نیکی و مح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رهایش یافتن: رهایش یافتن ؛رهایی یافتن. ( یادداشت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رهبر پیشاهنگی: رهبر پیشاهنگی ؛ فرمانده پیشاهنگان. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رهبر خردی: رهبر خردی ؛ برهانی که عقل پسندد. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی رهایی بودن: روی رهایی بودن ؛ امکان سرپیچی و خلا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باز رهاندن: بازرهاندن ؛ وارهاندن. رهانیدن. رهان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رهایش بخشیدن: رهایش بخشیدن ؛ رهایی بخشیدن. نجات د ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رهایش جستن: رهایش جستن ؛ رهایی جستن. خلاص طلبید ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هفت: هفت : عدد هفت از شماره های سپند و آ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی هم رفتن: روی هم رفتن ؛ متراکم شدن. ( یادداشت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ره بسیج: ره بسیج ؛ همراه. هم سفر : جهاندار ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ره پاییدن: ره پاییدن ؛ راه پاییدن. کشیک دادن. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ره تافتن بسویی: ره تافتن بسویی ؛ بدان جانب رفتن. را ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ره رفته: ره رفته ؛ عزیمت کرده. راهی شده : به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رها کردن بنده از قید بندگی: رها کردن بنده از قید بندگی ؛ تحریر. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رها کردن سنگ: رها کردن سنگ ؛ افکندن آن. ( از یادد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یکرویه کردن: یکرویه کردن ؛ خاتمه دادن. یک طرفه ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلارویه: بلارویه ؛ ناسگالیده ، نیندیشیده. ( ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کـوشن: کوشن یا کؤشن: در زبان ترکی کؤشَن یع ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تعویذ: تعویذ: چَشمارو دکتر کزازی واژه ی " ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی رستگاری دیدن: روی رستگاری و سعادت و جز آن دیدن ؛ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی سعادت دیدن: روی رستگاری و سعادت و جز آن دیدن ؛ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی کمان: روی کمان ؛ جای دورتر از آنجایی که ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی سخن با کسی بودن: روی سخن با کسی یا بر کسی یا در کسی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بر روی کار اوردن: بر روی کار آوردن ؛ به ریاست و امارت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی سخن بر کسی بودن: روی سخن با کسی یا بر کسی یا در کسی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی چیزی: روی چیزی ( به صورت اضافه ) ؛ بالای. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی سخن در کسی بودن: روی سخن با کسی یا بر کسی یا در کسی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وی سیاه گردیدن: روی سیاه گردیدن ؛ کنایه از شرمسار و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی شستن از چیزی: روی شستن از چیزی ؛ کنایه از متجلی ش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی فراهم کشیدن: روی فراهم کشیدن ؛ روی پنهان کردن. ر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی کسی دیدن: روی کسی دیدن ؛ روداری او کردن. از ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی به هم اوردن: روی به هم آوردن ؛ با هم روبرو شدن. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کسی را به روی کسی برکشیدن: کسی را به روی کسی برکشیدن ؛ فضیلت و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی نبودن: روی نبودن ؛ ممکن نبودن. مقدور نبودن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی اندر امدن: به روی آمدن یا اندرآمدن ؛ به روی اف ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی پنهان کردن: روی پنهان کردن ؛ مخفی شدن. در اختفا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نگارین روی: نگارین روی ؛ زیباروی. که رویی چون ن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی ترش کردن: روی ترش کردن ؛ ترشرویی کردن. تندخوی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیمه بر بسته روی: نیمه بربسته روی ؛ که نیمی از صورتش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی تنک: روی تنک ( بدون اضافه ) ؛ روی نازک و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از روی راندن: از ( ز ) روی راندن ؛ دور کردن از حض ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی چیزی در چیزی بودن: روی چیزی در چیزی بودن ؛ متوجه بدان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر روی کسی خندیدن: بر ( در ) روی کسی خندیدن ؛ به وی اب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی خندان شدن: روی خندان شدن ؛ خندان روی شدن. خنده ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در روی کسی خندیدن: بر ( در ) روی کسی خندیدن ؛ به وی اب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی خود اوردن: روی خود آوردن ؛ یادآوری کردن چیزی ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی خود نیاوردن: روی خود نیاوردن ، بر روی خود نیاورد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در روی کسی اوردن: به روی یا با روی یا بر روی کسی آورد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی در جایی داشتن: روی در جایی ( چیزی ) داشتن ؛ بدان چ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با روی کسی اوردن: به روی یا با روی یا بر روی کسی آورد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی در چیزی داشتن: روی در جایی ( چیزی ) داشتن ؛ بدان چ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر روی کسی اوردن: به روی یا با روی یا بر روی کسی آورد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی در چیزی کشیدن: روی در چیزی کشیدن ؛ متوجه آن شدن. ر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی در کسی بودن: روی در کسی بودن ؛ متوجه وی بودن. اق ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی کسی گفتن: به روی یا در روی کسی گفتن ؛ آشکارا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی درنقاب خاک کشیدن: روی درنقاب خاک یا تراب کشیدن ؛ کنای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در روی کسی گفتن: به روی یا در روی کسی گفتن ؛ آشکارا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی درنقاب تراب کشیدن: روی درنقاب خاک یا تراب کشیدن ؛ کنای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سخن در روی گفتن: سخن در روی گفتن ؛ خطاب. مخاطبه. ( ی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگبین روی: انگبین روی ؛ که روی مطبوع و دلپسند ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی به روی اوردن: روی به روی آوردن ؛ مواجه شدن با کسی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پشت و روی کردن: پشت و روی کردن ؛ قسمت آستر را به رو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرکه اندوده روی: سرکه اندوده روی ؛ کنایه از ترشروی و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی ریا: روی ریا ؛ قصد ریا. طریق و شیوه ریا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهرمن روی: اهرمن روی ؛ شیطان صفت.

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی به روی اندرامدن: روی به روی اندرآمدن ؛ مواجه شدن. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی پای: روی پای ؛ پشت پای و طرف بالای پای. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سهمگین روی: سهمگین روی ؛ دارای صورت سهمگین. که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی به روی کسی اوردن: روی به روی کسی آوردن ؛ با او مواجه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بت روی: بت روی ؛ زیباروی. که چون بت رخساری ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عرق کرده روی: عرق کرده روی ؛ خوی برعارض. که رویش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی دست خوردن: روی دست خوردن ، رودست خوردن ؛ ناگها ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی تعارف: روی تعارف ؛ قوه کشف اشیاء پنهانی. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی به کسی باز کردن: روی به کسی باز کردن ؛ بدو روی آوردن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر روی یگدیگر بیرون امدن: بر روی یگدیگر بیرون آمدن ؛ بر خلاف ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرخنده روی: - فرخنده روی ؛ خوشروی : غلط گفتم ای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی به کسی گرفتن: روی به کسی گرفتن ؛ روی آوردن. اقبال ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی چیزی را ندیدن: روی چیزی را ندیدن ؛ بدان نرسیدن. از ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی امدن: به روی آمدن یا اندرآمدن ؛ به روی اف ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رونویس کردن: رونویس کردن ؛ نسخه برگرفتن. از روی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی نازک داشتن: روی نازک داشتن ؛ کنایه از شرم داشتن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از روی نرفتن: از روی نرفتن ؛ محجوب و شرمسار نشدن. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی کار: به روی کار ؛ مقدمه. ( ناظم الاطباء ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی به خاک مالیدن: روی به خاک مالیدن ؛ کنایه از نهایت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی خاندان: روی خاندان ؛ اشرف خیل خانه. ( شرفنا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زرد رو ی: زردروی ؛ زردرخسار. که در اثر درد و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی به راه اندر اوردن: روی به راه اندر آوردن ؛ رفتن. ( یاد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی کار: به روی کار ؛ مقدمه. ( ناظم الاطباء ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی دیگر نهادن: به روی دیگر نهادن ؛ واژگونه کردن. ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی نسل ادم: روی نسل آدم ؛ کنایه از اشرف خلایق و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارغوان روی: ارغوان روی ؛ گلروی. که رویی مثل ارغ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سخت رویی کردن: سخت رویی کردن ؛ پررویی کردن. مقاومت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی به کار داشتن: روی به کار داشتن ؛ آهنگ و قصد کاری ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی معبس کردن: روی معبس کردن ؛ رو ترش کردن. ترش رو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی بر روی دیوار داشتن: روی بر روی دیوار داشتن ؛ قطع رابطه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از روی بردن: از روی بردن ؛ خجول و محجوب کردن. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی مفتول کردن: روی مفتول کردن ؛ کنایه از روی پیچید ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی تردد: روی تردد ؛ راه تردد. ( از شرفنامه م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی برگاشتن: روی برگاشتن ؛ روی برگرداندن. روگردا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی کار امدن: روی کار آمدن ؛ صاحب شغل یا منصبی رس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهشتی روی: - بهشتی روی ، بهشت روی ؛ زیباروی : ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی نازک: روی نازک ( بدون اضافه ) ؛ روی تنک. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی راست داشتن: روی تردد ؛ راه تردد. ( از شرفنامه م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونق شباب: رونق شباب ؛ اول جوانی. ( یادداشت مو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی بستگان سپهر: روی بستگان سپهر ؛ رازهای آسمانی. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی گرفتن بر کسی: روی گرفتن بر کسی ؛ ظاهراً اقبال کرد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی بردن: روی بردن ؛ پس را نگریستن. ( ناظم ال ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی گداخته: روی گداخته ؛ یعنی رویینه. نحاس. ( ت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی بقا: روی بقا ؛ راه پایندگی و استوار و مح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی و ریا: روی و ریا ؛ تظاهر و خودنمایی. ریاکا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونق فزا: رونق فزا، رونق افزا ؛ که بر رونق و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی دل داشتن: روی دل داشتن ؛ به امتلای معده مبتلا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی کسی می اندر کشیدن: به روی کسی می ( نبید ) خوردن یا اند ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی گرفته: روی گرفته ؛ باحجاب. پوشیده رخسار : ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی بردن از چیزی: روی بردن از چیزی ؛ ظاهراً شرمسار کر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 57 سوره کهف: ترجمه : وَمَنْ أَظْلَمُ : کیست ستمک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با روی و ریا: با روی و ریا ؛ دورو. ریاکار. اهل ری ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی کسی اندر کشیدن: به روی کسی می ( نبید ) خوردن یا اند ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونق گری: رونق گری ؛ از عالم جلوه گری. ( از آ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی براوردن زخم: روی برآوردن زخم و داغ ؛ به شدن زخم ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی بازکردن: روی بازکردن ؛ روی گشادن. نقاب افکند ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی چیزی بد یا بلا امدن: به روی کسی چیزی چون بد یا بلا آمدن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی و راه نبودن: روی و راه نبودن یا نداشتن ؛ چاره و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی کسی گرفتن: روی کسی گرفتن ؛ تسخیر کردن. ( آنندر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی براوردن داغ: روی برآوردن زخم و داغ ؛ به شدن زخم ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونق چیزی رفتن: رونق چیزی رفتن ؛ از رواج افتادن آن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی براستان کسی مالیدن: روی برآستان کسی مالیدن ؛ اظهار نهای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی و راه نداشتن: روی و راه نبودن یا نداشتن ؛ چاره و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی گران داشتن: روی گران داشتن ؛ بی اعتنایی کردن. خ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از چه روی: از چه روی ؛ از چه جهت. ( از مؤید ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از روی خواندن: از روی خواندن ؛ در برابر از بر خوان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونق کسی رفتن: رونق کسی رفتن ؛ ارجمندی و اعتبار و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی کسی می خوردن: به روی کسی می ( نبید ) خوردن یا اند ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی گرفتن از کسی: روی گرفتن از کسی ؛ پرده بر رو برگرف ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به چه روی: - به چه روی ؛ چرا. به چه علت : بندی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی برتافته: روی برتافته ؛ روبرگردانده. روگردان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونق شکن: رونق شکن ؛ که از رواج بیندازد. که ر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی کسی نبید خوردن: به روی کسی می ( نبید ) خوردن یا اند ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونق از چیزی ربودن: رونق از چیزی ربودن یا رونق چیزی را ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی افتادن: به روی ( در روی ) افتادن یا درافتاد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی اندر افتادن: به روی ( در روی ) افتادن یا درافتاد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونق از چیزی بردن: رونق از چیزی ربودن یا رونق چیزی را ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاریک رو ی: تاریک روی ؛ سیه روی. بدخوی : همچو ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در روی افتادن: - به روی ( در روی ) افتادن یا درافت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونق انگیز: رونق انگیز ؛ رواج بخش. رونق آور : ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در به روی خود بستن: در به روی خود بستن ؛ گوشه نشینی گزی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی افکندن: به روی افکندن ؛ تکویس. ( مصادر اللغ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونق انگیز کار بودن: رونق انگیز کار بودن ؛ با نهایت کار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی کسی را به خاک مالیدن: روی کسی را به خاک مالیدن ؛ رغم انف. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی رساندن محنت و جز ان: به روی رساندن محنت و جز آن ؛ پیش آو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی کسی را به خود بازکردن: روی کسی را به خود بازکردن ؛ او را ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونق پذیر: رونق پذیر ؛ پذیرای رونق. پیشرفت دار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در روی درافتادن: در روی درافتادن ( افتادن ) ؛ سر بر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی کسی بد یا بلا امدن: به روی کسی چیزی چون بد یا بلا آمدن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی کسی گذاشتن: روی کسی گذاشتن ؛ طرف وی نگه داشتن. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونق چیزی را شکستن: رونق چیزی را شکستن ؛سبق بردن از آن. ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیغاره: پیغاره: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روندگان عالم: روندگان عالم ؛ کنایه از سبعه سیاره ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رونده کوه: رونده کوه ؛ کنایه از اسب تیزرفتار د ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از رونق بردن کار کسی: از رونق بردن کار کسی ؛ رواج او را ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برونق: برونق ؛ بارونق. ( یادداشت مؤلف ) . ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی خطاب: - رومی خطاب ؛ که به زبان رومی خطاب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی پوش: رومی پوش ؛ که از پارچه رومی لباس پو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی طراز: رومی طراز ؛ که زینت و سجاف رومی دار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی قبا: رومی قبا ؛ که جامه رومی بر تن کند. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی کمر: رومی کمر ؛ که کمر ساخت روم دارد : ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قماش رومی: قماش رومی ؛ پارچه رومی. پارچه بافت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی نورد: رومی نورد ؛ کنایه از آراسته و زیبا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طاق رومی: طاق رومی ؛ طاق به طول خشت. مقابل طا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی بچگان: رومی بچگان ؛ کنایه از اشک چشم. ( یا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی و حبش: رومی و حبش ؛ رومی و زنگی. کنایه از ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی پرست: رومی پرست ؛ پرستنده رومی. مراد فیلس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی و زنگی: رومی و زنگی ؛ زنگی و رومی. رومی و ه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی سران: رومی سران ؛ کنایه از پهلوانان و سرد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی وش: رومی وش ؛کنایه از روشن و تابان : بی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی گروه: رومی گروه ؛ گروه رومیان. سپاهیان رو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی و هندو: رومی و هندو ؛ رومی و زنگی. کنایه از ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روندگان اسمانی: روندگان آسمانی ؛ سیارگان. ( فرهنگ ف ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

color: لغت color با لغت تورکی قره به معنای ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روم ستاننده: روم ستاننده ؛ گیرنده کشور روم : سلط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روم و حبش: روم و حبش ؛ روزگار و عالم به اعتبار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روم وزنگ: روم وزنگ ؛ کشور روم و مملکت زنگبار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سپاه روم: سپاه روم ؛ کنایه از روز است : چو شا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومال سیاه: رومال سیاه ؛ چون پرده مشکین و پرده ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فروروفتن: فروروفتن ؛ رفتن. روفتن. پاک کردن. ز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روکش کردن: روکش کردن ؛ ورقه ای از چوب گردو یا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روگردان شدن از کاری یا چیزی: روگردان شدن از کاری یا چیزی ؛ منصرف ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روگردان نبودن از کاری: روگردان نبودن از کاری ؛ اعراض نکردن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بحر روم: بحر روم ؛ بحرالروم. دریای روم. ( یا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روم پرور: روم پرور ؛ پرورنده روم ، یعنی سرزمی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

هار: به هار شدن در زبان ترکی قودورماق گف ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اندر: اندر : دکتر کزازی در مورد واژه ی ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

پری: پری: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پر ...

١ ماه پیش

مدال‌های علی باقری