نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش دلی: ریش دلی ؛ دل ریشی. آزردگی خاطر.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش در اسیا سفید کردن: ریش در آسیا یا از آسیا سفید کردن ؛ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ذات الریش: ذات الریش ؛ گیاهی مانند قیصوم. ( از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش از اسیا سفید کردن: ریش در آسیا یا از آسیا سفید کردن ؛ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریع دادن: ریع دادن ؛ افزون شدن. گوالش یافتن. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ پیمودن: ریگ پیمودن ؛ پیمانه کردن ریگ. سنجید ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش در دست دیگری داشتن: ریش در دست دیگری یا کسی داشتن ؛ بی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش در دست کسی داشتن: ریش در دست دیگری یا کسی داشتن ؛ بی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریگ درکفش داشتن: ریگ به کفش یا در کفش داشتن ؛ مقصودی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش سیه سپید: ریش سیه سپید ؛ لحیة لیثة. ( منتهی ا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ در کفش کسی افتادن: ریگ در کفش یا موزه کسی افتادن ؛ به ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریشش به نماز نیست: ریشش به نماز نیست ؛ ظاهراً یعنی است ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ ریزه: ریگ ریزه ؛ شن های بسیار خرد و ریز. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریشش درامدن: ریشش درآمدن ؛ غیر قابل انتفاع و بی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ زرگری: ریگ زرگری ؛ خاک کوره زرگری که آن را ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریشش را به خون سرش خضاب کردن: ریشش را به خون سرش خضاب کردن ؛ سرش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ مال کردن: ریگ مال کردن ؛ شستن با مالیدن به آب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش فتحعلیشاهی: ریش فتحعلیشاهی ؛ ریش دراز همانند ری ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ مالی: ریگ مالی ؛ ریگ مال کردن. ( یادداشت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش کپه: ریش کپه ( به فک اضافه ) ؛ ریش پهن. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ مکی: ریگ مکی ؛ حجر مکی : از این ناحیت [ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش کشیدن: ریش کشیدن ؛ برقیاس ریش کندن ، کنایه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل ریگ پول خرج کردن: مثل ریگ پول خرج کردن ؛ پول فراوان و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریشش درامده: ریشش درآمده ؛ مبتذل شده است. نفع سا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش جوگندمی: ریش جوگندمی ؛ سیاه و سپید.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش چپرباف: ریش چپرباف ؛ ریش کلانی که مثل شانه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش چغز: ریش چغز ؛ ریشی که تا آن را چاک نکنن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به ریش کسی بستن: به ریش کسی بستن ؛ دختری زشت را به م ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش حنایی: ریش حنایی ؛ که ریش خود را به حنا خض ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش روان: ریش روان ؛ ناسور. ناصور. ( بحر الجو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به ریش کسی پیاز خرد نکردن: به ریش کسی پیاز خرد نکردن ؛ از او ن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش خر: ریش خر ؛ پرسیاوشان. لحیةالحمار. ( ا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش و دارو هردو به دست کسی بودن: ریش و دارو هردو به دست کسی بودن ؛ ه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به ریش کسی نگریستن: به ریش کسی نگریستن ؛ کنایه از متوسل ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش خروس: یش خروس ؛ غبغب خروس. رعثه. ( یادداش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی ریش: روی ریش ؛ که روی او مجروح باشد. خرا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به ریش نزدیک: به ریش نزدیک ؛ نوجوان. نوجوانی که ر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش امدن دل: ریش آمدن دل ؛ مجروح شدن دل. به مجاز ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش خود را زدن: ریش خود را زدن ؛ اصلاح کردن ریش با ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش دل: ریش دل ؛ دل ریش. آزرده خاطر.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش بر باد دادن: ریش بر باد دادن ؛ کنایه از ریش تراش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش برکندن: ریش برکندن ؛ کندن موهای ریش. کنایه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش به دوغ سفید کردن: ریش به دوغ سفید کردن ؛ کنایه از مرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش و گیس گرو گذاشتن: ریش و گیس گرو گذاشتن ؛ ضمانت کردن. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش پرباد: ریش پرباد ؛ با غرور و تکبر. ( از غی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش جوگندم: ریش جوگندم ؛ مرد میانه سال. کهل. ( ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شربت ریواس: شربت ریواس ؛ شربتی که با عصاره ریوا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریواس دردادن: ریواس دردادن ؛ فریب دادن. گول زدن : ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
زامبی: زامبی ( Zombie ) : [اصطلاح بازی کام ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
دو: واژه ی " دو " با واژه های Two در ان ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
فرجام: فرجام: به انجام رسانیدن و به پایان ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
پلید: پلید :پَل در زبان لری به معنای ناپا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 60 سوره کهف: ترجمه : وَإِذْ قَالَ مُوسَیٰ لِفَتَ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
بلغم: بلغم Phlegm ) ) :[ اصطلاح طب سنتی ] ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
مقاوله نامه: مقاوله نامه:[اصطلاح حقوق] نوشته حاک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ودکا: اصلا در روسیه به آبvody گفته می شود ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
قطب نما: قطب نما ( Compass ) [اصطلاح دریانور ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
نحله: نِحْلَةً:نحلة در لغت به معنی بدهی و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
meta narratives: Meta narratives فراروایت ها
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
meta self: Meta self فراخود
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
moral paternalist: Moral paternalist اخلاق گرای پدر م ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
new feminist: New feminist: فمینیسم نو
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
libertarian sexual ethics: Libertarian sexual Ethics: اخلاق جن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lesbian ethics: Lesbian Ethics: اخلاق همجنس گرایی ز ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
naturalized epidemiologist: Naturalized seismologist : معرفت شن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
masturbatory insanely: Masturbatory insanely جنون استمنای ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریدکان سرای: ریدکان سرایی یا سرای ؛ غلامان سرایی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریخته کردن: ریخته کردن ؛ سد ساختن. بند ساختن. ( ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رسن ریس: رسن ریس ؛ که رشته و رسن بریسد : آوی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مصرعه ریخته: مصرعه ٔریخته یا مصرع ریخته ؛ مصرعی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مصرع ریخته: مصرعه ٔریخته یا مصرع ریخته ؛ مصرعی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اسمان را از ریسمان نشناختن: آسمان را از ریسمان نشناختن ؛ بسیار ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
معنی ریخته: معنی ریخته ؛ معنی که بی تکلف و بی ت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اسمان و ریسمان: آسمان و ریسمان ؛ کنایه است از سخن د ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از هم ریخته شدن: از هم ریخته شدن ؛ پراکنده شدن. پاشی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریسمان بودن اسمان در چشم: ریسمان بودن آسمان در چشم ؛ کنایه از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبان ریخته: زبان ریخته ؛ زبان درهم و برهمی که م ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریدکان سرایی: ریدکان سرایی یا سرای ؛ غلامان سرایی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریسمان تابیدن بهر کسی: ریسمان تافتن یا تابیدن بهر کسی یا ب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پول ریختن برای کاری: پول ریختن برای کاری ؛ خرج کردن پول ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریزش کردن: ریزش کردن ؛ افتادن قسمت دهانه چاه و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک برریختن: خاک برریختن ؛خاک انداختن. خاک ریختن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریس باف: ریس باف ؛ بافته شده از ریس.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریخته دم: ریخته دم ؛ تیغی یا کاردی که روی آن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ابرو ریختن: آبروی یا آب رخ ریختن ؛ بردن. محو کر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب ریزی کردن: آب ریزی کردن ؛ آب ریختن : ز دریای ا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب رخ ریختن: آبروی یا آب رخ ریختن ؛ بردن. محو کر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ابر سیلاب ریز: ابر سیلاب ریز ؛ ابری که باران سیل آ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب کسی را ریختن: آب کسی را ریختن ؛ آبروی وی بردن : ا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جرعه ریز کردن: جرعه ریز کردن ؛ جرعه جرعه ریختن : س ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خونابه ریز: خونابه ریز ؛ اشک ریز. اشک خونین ریز ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریختن دم شمشیر: ریختن دم شمشیر ؛ خندیدن شمشیر.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریختن صفرا: ریختن صفرا ؛ دور کردن آتش کینه. ( آ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریز و مریز: ریز و مریز ؛ ریزه نقش. کوچک اندام. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رود خون ریختن: رود خون ریختن ؛ جاری ساختن رود از خ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریزی بریز: ریزی بریز ؛ کلمه دعا، یعنی رحمت کن. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ستاره ریختن: ستاره ریختن ؛ کنایه از اشک ریختن و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریز حساب: ریز حساب ؛ صورت جزء حساب. ( لغات فر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خشم کسی را بر کسی ریختن: خشم کسی را بر کسی ریختن ؛ بجای یکی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از دیده ریختن: آب یا آب گرم از دیده ریختن ؛ کنایه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریزخوار: ریزخوار ؛ میکروفاژ . ( لغات فرهنگست ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب گرم از دیده ریختن: آب یا آب گرم از دیده ریختن ؛ کنایه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریزدانه: ریزدانه ؛ میکرولیتیک ؛ به معنی سنگه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خون بر رخسار ریختن: خون بر رخسار یا بر رخ ریختن ؛ کنایه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خون بر رخ ریختن: خون بر رخسار یا بر رخ ریختن ؛ کنایه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
پرچم: پرچم: این واژه در اصل ترکی و به معن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
خریدن: خریدن : درقدیم به معنای خر کردن مشت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
پانچو: پانچو: [ اصطلاح نظامی ] روپوش برزنت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
عین: کذَلِک وَ زَوَّجْنَهُم بحُور عِین ( ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
کوشش: کوشش: در این زبان ، کوخششن kōxšišn ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
ابر: اَبَر: در پهلوی اپر apar بوده است . ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
فقیر: واژه ی فقیر از فاقره گرفته شده است ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
اهن: آهن کسی زر شدن : کنایه است از ثروتم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان فروش: ریحان فروش ؛ گلفروش. که به فروش ریح ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان ملکی: ریحان ملکی ؛ ریحان الملک. شاه اسپرغ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان نعنع: ریحان نعنع، ریحان النعنع ؛ به لغت م ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان نفس: ریحان نفس ؛ که دمی خوش بوی دارد. که ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان هندی: ریحان هندی ؛ سنبل العصافیر. ( یاددا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان یمانی: ریحان یمانی ؛ قطف است. ( تحفه حکیم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روح و ریحان: روح و ریحان ؛ استراحت و رزق. ( یادد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریح غلیظ: ریح غلیظ ؛ نزد اطباء بادی است که مد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریحان الجمال: ریحان الجمال ؛ سلیخه است. ( از تحفه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان الحماحم: ریحان الحماحم ؛ حبق نبطی. ( یادداشت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان الحمام: ریحان الحمام ؛ حبق نبطی. حبق ریحانی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریحان الشیطان: ریحان الشیطان ؛ شابانج است. ( ازتحف ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریحان الشیوخ: ریحان الشیوخ ؛ نام گلی. ( ناظم الاط ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریحان القبور: ریحان القبور ؛ آس بری است. ( تحفه ح ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان الکافور: ریحان الکافور ؛ سوسن. کافور یهودی. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان الملک: ریحان الملک ؛ شاهسپرم. شاه اسفرم. ش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان بدوی: ریحان بدوی ؛ خزامی. ( یادداشت دهخدا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان تاتاری: ریحان تاتاری ؛ لاله خطایی. ( یادداش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان جبلی: ریحان جبلی ؛ دانه های این گیاه را ت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان رخ: ریحان رخ ؛گلرخ. که روی زیبا و شاداب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان داود: ریحان داود ؛ آذان الفار و مرزنجوش. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان زرد: ریحان زرد ؛ کنایه از شعاع آفتاب است ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان سبز: ریحان سبز ؛ ضیمران و آن نوعی از شاه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریحان سرشت: ریحان سرشت ؛ خوشبو. برسرشت ریحان : ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از روی ریا: از روی یا ز روی ریا ؛ برای تظاهر : ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اهل ریا: اهل ریا، اهل ریا و سمعه ؛ آنکه کاره ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریا ورزیدن: ریا ورزیدن ؛ ریا کردن. عملی را برای ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریاح اربعه: ریاح اربعه ؛ صبا و دبور و جنوب و شم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریاح الصبیان: ریاح الصبیان ؛ ریح الصبیان. رجوع به ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریاح غلیظه: ریاح غلیظة ؛ ریح غلیظة. رجوع به ریح ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریاست جوی: ریاست جوی ؛ که در جستجو و اندیشه رس ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریاست کردن: ریاست کردن ؛ سرداری کردن. ( از آنند ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریاستمدار: ریاستمدار ؛ که مدار ریاست ازوست. که ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریاضت پرور: ریاضت پرور ؛ ریاضت پرورده. تربیت دا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریاضتگری: ریاضتگری ؛ پرداختن به ریاضت. ریاضت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریاضت کیش: ریاضت کیش ؛ زاهد و پرهیزگار. ( ناظم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریاضت نایافته: ریاضت نایافته ؛ رام نکرده. تعلیم و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریاضتگر: ریاضتگر ؛ که به ریاضت پردازد. که کا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریاضت یافته: ریاضت یافته ؛ تربیت شده. تعلیم یافت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
علوم ریاضی: - علوم ریاضی ؛ دانشهای مربوط به ریا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریاضت کردن: ریاضت کردن ؛ ورزش کردن. ( یادداشت م ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریان گشتن: ریان گشتن ؛ سیراب گشتن. شاداب گشتن.
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اهل ریاضت: اهل ریاضت ؛ پرهیزگار و پارسا و زاهد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریب کردن: ریب کردن ؛ به تردید افتادن. دودل و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریاضت پذیر: ریاضت پذیر ؛ پذیرنده ریاضت. تن درده ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بی ریب وریا: بی ریب و ریا ؛ بی شک و شبهه و بدون ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریح الشوکه: ریح الشوکة ؛ ریح شوکه. نزد پزشکان م ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریح الصبیان: ریح الصبیان ؛ نزد اطباء باد غلیظی ا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریح بواسیر: ریح بواسیر ؛ در عرف پزشکان بادی است ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریح رحم: ریح رحم ؛ ماده نفاخه در رحم بسبب اج ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
توربین: توربین یک واژه غربی است این واژه از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
رقیه: رقیه ( بر وزن خفیه ) به معنی بالا ر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
احوالات: احوالات: بسیاری از ادبا استعمال احو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 58 سوره کهف: ترجمه : وَرَبُّکَ الْغَفُورُ ذُو ال ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 59 سوره کهف: ترجمه : وَتِلْکَ الْقُرَیٰ أَهْلَکْ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ره بردن به کسی یا جایی: ره بردن به کسی یا جایی ؛ بدو یا بدا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رهروان اخرت: رهروان آخرت ؛ طالبان آخرت که به دنی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رهروان ازل: رهروان ازل ؛ طالبان حق و سالکان دین ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رهروان سحر: رهروان سحر ؛ کنایه از سالکان شب زند ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رهروان طریقت: رهروان طریقت ؛ اهل سلوک. ( ناظم الا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رهروان فلکی: رهروان فلکی ؛ کنایه از ستارگان سیار ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رهروان گردون: رهروان گردون ؛ هفت سیاره. ( از ناظم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رهزنی کردن: رهزنی کردن ؛ دزدی کردن در راه. ( از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رهگذار اب: رهگذار آب ؛ مجرای آن : مسیل ؛ رهگذا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رهگذر اب: رهگذر آب ؛ مجری. ( یادداشت مؤلف ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رهگذر سیل: رهگذر سیل ؛ مسیل. ( یادداشت مؤلف ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از این رهگذ: از این رهگذر ؛ از این معنی. از این ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سمند رهوار: سمند رهوار ؛ اسب خوش راه. ( ناظم ال ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رهی شدن: رهی شدن ؛ غلام گشتن. بنده شدن. خدمت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رهی کردن: رهی کردن ؛ غلام کردن. بنده و برده س ...
١ ماه پیش