علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دام سر زلف: دام سر زلف ؛ کنایه از شکن زلف خوبان ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دام امدن: در دام آمدن ؛ بدام افتادن. صید شدن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دام کسی اوردن سر: در دام کسی آوردن سر ؛ مطیع او شدن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دام اویختن: در دام آویختن ؛ گرفتار دام شدن : در ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دام افتادن: در دام افتادن ؛ در دام آویختن. اسیر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساز دام: سازِ دام ؛ لوازم و اسباب دام. - | ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر از دام کسی پیچیدن: سر از دام کسی پیچیدن ؛ از اطاعت او ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر از دام کسی نپیچیدن: سر از دام کسی نپیچیدن ؛ از فرمان او ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صاحب دام: صاحب دام ( به سکون یاء و یا بکسر آن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دام و دانه: دام و دانه ؛ وسیله فریب با آلت گرفت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دام جسته: از دام جسته ؛ رها شده از دام. نجات ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دام اورده: به دام آورده ؛ در دام کشیده. گرفتار ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دام شدن: - به دام شدن ؛ در دام افتادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دام کسی بودن: به دام کسی بودن ؛ اسیر او بودن. گرف ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دام به خار و خس پوشیدن: دام به خار و خس پوشیدن ؛ دام زیر گی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دام تزویر: دام تزویر ؛ کنایه از تصلح و اظهار ف ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دام جهان: دام جهان ؛ دام روزگار : در دام جهان ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دام گنبد: دام ِ گنبد ؛ دام فلک : سر برآر این ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دام زیر گیاه پوشیدن: دام زیر گیاه پوشیدن ؛ دام به خار و ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سربه دام اوردن: سربه دام ( اندر ) آوردن ؛ گرفتار سا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دام رسانیدن: به دام رسانیدن ؛ به دام کشانیدن. گر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دام رستن: از دام رستن ؛ رها شدن از دام. رهائی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دام بودن: به دام بودن ؛ در دام بودن. در تله ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دام امدن: به دام آمدن ؛ دردام افتادن. گرفتار ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر دام زدن: بر دام زدن ؛ به دام کشاندن. گرفتار ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دام اوردن: به دام آوردن ؛ در دام افکندن. گرفتا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دام جستن: از دام جستن ؛ از دام رستن. رها شدن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صید دام: صید دام ؛اسیر شده. گرفتار آمده. اسی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسته دام: بسته دام ؛ گرفتار دام. گرفتار و اسی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کمان: کمان : تحریف خمان است ، خم به معنای ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

روزگار: روزگار: دکتر کزازی در مورد واژه ی ر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

لگ: لگ ( Lag ) : [اصطلاح بازی کامپیوتری ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داغ چیزی بدل کسی گذاشتن: داغ چیزی بدل کسی گذاشتن ؛ او را در ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد و داغ: درد و داغ ؛ رنج وغم : همی بودیک ماه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل بداغ داشتن: دل بداغ داشتن ؛ غمین بودن : مدار از ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گرم کردن داغ: گرم کردن داغ ؛ تازه کردن درد. بیاد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دافع الحراره: دافعالحرارة ؛ دوردارنده گرمی.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دافع النوم: دافع النوم ؛ دورکننده خواب.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دافع تب: دافع تب ، دافع حمی ؛ تب بر.

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شیرداغ: با داغ ؛ با درد. بدرد : چو جاماسب ز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با داغ کسی زادن: با داغ کسی زادن ؛ از آغاز داغ او را ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بداغ بندگی: بداغ بندگی ؛ با نشان بندگی : بداغ ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داغ از سرین شستن: داغ از سرین شستن ؛ کار بیهوده کردن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داغ از دل ستاندن: داغ از دل ستاندن ؛ دفع غم و اندوه ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داغ بدل برافکندن: داغ بدل برافکندن ؛ در دل غمی داشتن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داغ بر جان کسی نهادن: داغ بر جان کسی نهادن ؛ او را در اند ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گرم داغ: گرم داغ ؛ که تأثیر سوختگی داغ هنوز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داعی حق را اجابت کردن: داعی حق را اجابت کردن ؛ مردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نقره داغ کردن کسی را: نقره داغ کردن کسی را ؛ جریمه نقدی س ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داعی الفلاح: داعی الفلاح ؛ مؤذن.

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داغ و دود: داغ و دود ؛ آتش و دود : جهان تا جها ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از داغ رخ اراستن: از داغ رخ آراستن ؛ نشان داغ بر چهره ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فتیله بر داغ گذاشتن: فتیله بر داغ گذاشتن و بر داغ نهادن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باداغ: باداغ ؛ داغدار : درافکند در گوش گور ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با داغ کسی: با داغ کسی ؛ با نقش و نشان نام آن ک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داغ برران: داغ برران ؛ دارای اثر و نشان داغ بر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر دار زدن: بر دار زدن ؛ بر دار کردن. بر دار کش ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داغ بررخ: داغ بررخ ؛ داغ برروی.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داغ بر سرین داشتن: داغ بر سرین داشتن ؛ دارای نقش داغ ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داغ بسرین بودن: داغ بسرین بودن ؛ نشان بندگی داشتن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر دار کشیدن: بر دار کشیدن ؛ بر دار کردن. بدار زد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داغ بسرین داشتن: داغ بسرین داشتن ؛ بنده بودن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داغ خادمی بر روی: داغ خادمی بر روی ؛داغ بندگی بر چهره ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بداشتن: بداشتن ؛ ایستانیدن در جائی. نصب کرد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داغ ناامیدی: داغ ناامیدی ؛ نشان یأس. علامت حرما ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل بدخمه داغ کردن: دل بدخمه داغ کردن ؛ مردن. نابود شدن ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اشکار: آشکار دکتر کزازی در مورد واژه ی آشک ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علیق دادن: علیق دادن ؛ خوراک دادن ستور را.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناهار دادن: ناهار دادن ؛ ناهار خوراندن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غلت دادن چیزی را: غلت دادن چیزی را ؛ غلطانیدن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نم پس دادن: نم پس دادن ؛ تراوش کردن و تراویدن ر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کام دادن کسی را: کام دادن کسی را ؛ برآوردن کام او.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کسره دادن: کسره دادن ؛ زیر دادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کش دادن شاه شطرنج را: کِش دادن شاه شطرنج را ؛ با یکی از م ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هول و تکان دادن: هول و تکان دادن ؛ به قلق و اضطراب ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کش دادن مطلب یا چیزی را: کش دادن مطلب یا چیزی را ؛ بدرازا کش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کمک دادن: کمک دادن ؛ کمک کردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوچ دادن مردم یا سپاه: کوچه دادن مردم یا سپاه ؛ در دو صف ق ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیف دادن به بچه: کیف دادن به بچه ؛ حبی که تریاک یا ع ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گذار دادن: گذار دادن ؛ عبور دادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر به پای کسی دادن: سر به پای کسی دادن ؛ سرنهادن بپای ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لو دادن سری را: لو دادن سری را ؛ بروز دادن و فاش کر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خاتمه دادن به امری: خاتمه دادن به امری ؛ انجام دادن آن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لو دادن شریک جرم خودرا: لو دادن شریک جرم خودرا ؛ تباهکاری ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حمای دایم: حمای دایم ؛ تب متصل و بدون فترت. تب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر دادن گریه: سر دادن گریه ؛ ناگهان گریستن آغاز ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بحساب گذاردن: بحساب گذاردن ؛ خلعت دادن ؛ خلعت بخش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گریه سر دادن: سر دادن گریه ؛ ناگهان گریستن آغاز ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لو دادن کسی را: لو دادن کسی را ؛ بدست دادن او.

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خواب خرگوش دادن: خواب خرگوش دادن ؛ غافل کردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر دادن و سیر ندادن: سر دادن و سیر ندادن ؛ از چیز اندک ن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داخلهالارض: داخلةالارض ؛ نهانی زمین. ج ، دواخل. ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لیز دادن: لیز دادن ؛ سر دادن ، لیزانیدن چیزی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرما دادن: سرما دادن ؛ در معرض سرما گذاردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ماهیانه دادن: ماهیانه دادن ؛ وظیفه ومقرری دادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داخلهالازار: داخلةالازار ؛ طرفی که بتن رسد نزدیک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاخ وبرگ دادن درختی: شاخ وبرگ دادن درختی ؛ شاخ و برگ برآ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرتبت دادن: مرتبت دادن ؛ مقام و منصب و جاه دادن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاخ و برگ دادن مطلبی: شاخ و برگ دادن مطلبی ؛ شرح بسیار اف ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داخله الرجل: داخلةالرجل ؛ نیت مرد و مذهب او و دل ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وزارت داخله: وزارت داخله ؛ وزارت کشور. رجوع به ک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکاف دادن: شکاف دادن ؛ شکافتن. دوپاره ساختن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منصب دادن: منصب دادن ؛ مقام و رتبت دادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شل دادن: شل دادن ؛ سست کردن چنانکه عنان اسب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به داد برامدگی: به داد برآمدگی ؛ بزاد برآمدگی ، سال ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مواجب دادن: مواجب دادن ؛ ماهانه دادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شل دادن کاری را: شل دادن کاری را ؛ جدی تعقیب نکردن ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

می دادن: می دادن ؛ شراب دادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صداع دادن: صداع دادن ؛ دردسر دادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ضمه دادن: ضمه دادن ؛ پیش دادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میل دادن: میل دادن ؛ منحرف کردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیر دادن کسی را: گیر دادن کسی را ؛ باعث گرفتاری و گر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستگاه دادن: دستگاه دادن ؛ قدرت و توانائی دادن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روشنائی دادن: روشنائی دادن ؛ روشنی بخشیدن. نورانی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناله دادن: ناله دادن : شاخ گل بر یاد لعلش جام ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشاعه دادن: اشاعه دادن ؛ پراکندن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوش و جلا دادن: جوش و جلا دادن ؛ آزار کردن. آشفته س ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیش دادن درسی: پیش دادن درسی ؛ بر استاد خواندن درس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوند منقوط: آوند منقوط: آوند کامل با آرایش طولی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لب دادن یا ندادن کاسه: لب دادن یا ندادن کاسه ؛ حالتی کاسه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روشنی دادن: روشنی دادن ؛ منور ساختن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بداد اوردن: بداد آوردن ؛ زلّه کردن. ستوه کردن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه دادن استخاره: راه دادن استخاره ؛ خوب آمدن استخاره ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جیره دادن: جیره دادن ؛ بیستگانی دادن. مقرری و ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاراج دادن: تاراج دادن ؛ گذاردن که غارت کنند. ر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهار دادن: آهار دادن ؛ آهار داده شدن. آهار گرف ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوند ناقص: آوند ناقص: آوند چوبی تشکیل شده از ی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افاقه دادن: افاقه دادن ؛ تسکین دادن. از حدت و ش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بداد رسیدن: بداد رسیدن ؛ رفع ظلم کردن. کمک کردن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه دادن دل: راه دادن دل ؛ برات شدن بدل.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریش دادن: ریش دادن ؛ ضمانت دادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترجیح دادن بر: ترجیح دادن بر ؛ برتر شمردن از.

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چاک دادن: چاک دادن ؛ دریدن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لت دادن اب را: لت دادن آب را ؛ هدر دادن آن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوند نردبانی: آوند نردبانی: آوند ناقص با آرایش نر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اه به بهای چیزی ندادن: اَه به بهای چیزی ندادن ؛ بهیچ شمردن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روائی دادن یا ندادن دل: روائی دادن یا ندادن دل ؛ راه دادن ی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چرخ دادن در دیگ: چرخ دادن در دیگ ؛ چیزی را در دیگ کر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تن بکار دادن: تن بکار دادن یا ندادن ؛ از زیرکار ف ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوند قرصی: آوند قرصی: نوعی آوند چوبی ناقص به ش ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوار شدن: آوار شدن:[گفتاری] فرو ریختن ناگهانی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوند کامل: آوند کامل: آوند چوبی تشکیل شده از ی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوند مخطط: آوند مخطّط: آوند کامل با آرایشی به ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به داد برامدن: به داد برآمدن ؛ بزاد برآمدن ، سالمن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دادش بلند شدن: دادش بلند شدن ؛ فریاد وی برخاستن از ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باداد: باداد ؛ با عدالت. عادل. دادگر : و ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جاروب دادن: جاروب دادن . و بدین معنی در مقام مک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دره بیداد: دره بیداد ؛ دره ای که از بس دوری آو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داد دل: دادِ دِل ؛ خواسته دل. خواهشهای دل : ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوند مشبک: آوند مشبک: آوند کامل با آرایش توری ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارشاد دادن: ارشاد دادن : خدایا چون مرا در عاشقی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اجرت دادن: اجرت دادن ؛ مزد دادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تو دادن: تو دادن ؛ فروبردن. بلعیدن. اوباریدن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاچ دادن: پاچ دادن ؛ افشاندن حبوب و دانه ها د ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روز داد: روز داد ؛ روز جزا. روز قیامت. روز ر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل دادن کسی را: دل دادن کسی را ؛ او را تشجیع کردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو دادن بکسی: رو دادن بکسی ؛ او را بخود گستاخ کرد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بداد امدن از دست: بداد آمدن از دست. . . ؛ فریادش بلند ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست بدست دادن: دست بدست دادن ؛ معاضدت. مظاهرت. تأ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیر دادن سگ را: گیر دادن سگ را ؛ واداشتن که پارس کن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جانشین دادن: جانشین دادن : قصه ، کوته رحم فوتید ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پشتی دادن: پشتی دادن ؛ تکیه دادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارزان دادن: ارزان دادن ؛ مقابل گران دادن. ببهای ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جلو دادن به کسی: جلو دادن به کسی ؛ او را بکارهاتسلط ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دم بتله دادن: دم بتله دادن ؛ گیر افتادن : دم بتله ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگاه که: آنگاه که:/angāh ke/ حرف. [ ادبی] در ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوند ابکشی: آوند آبکش: لوله باریک و درازی که شی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوند چوبی: آوند چوبی: مجرایی که آب و مواد غذای ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوند حلقوی: آوند حلقوی: نوعی آوند چوبی ناقص به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ان هم: آن هم:/ānhame/: قید ۱ - علاوه بر آن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

بخت: بخت : در زبان فارسی باستان بوختن به ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اسباب: اسباب: این کلمه در عربی جمع سَبَبْ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

پدر: پدر: دکتر کزازی در مورد واژه ی "پدر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

خالو: خالو : [عامیانه، اصطلاح] دایی، کلمه ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بند را اب دادن: بند را آب دادن : [عامیانه، کنایه ]ف ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرم سفیدمهره: کرم سفیدمهره ؛ نوعی صدف دریایی که ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرم سک: کرم سک ؛ کرم سرکه : ز راه آگه نبودم ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرم سنجاقی: کرم سنجاقی ؛ کرمک. ( فرهنگ فارسی مع ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرم شب افروز: کرم شب افروز ؛ کرم شب تاب. کرم شب چ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرم شب چراغ: کرم شب چراغ ؛ کرم شب تاب. ( آنندراج ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرم قرمز: کرم قرمز ؛ قرمزدانه. ( فرهنگ فارسی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرمکار: کرم کار ؛ کسی که دایماً به کار مشغو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرم کاری بودن: کرم کاری بودن ؛ آگاهی بسیار از آن د ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرم کاری داشتن: کرم کاری داشتن ؛ خارخار کار داشتن و ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرم پلاس کسی بودن: کرم پلاس کسی بودن ؛ درصدد عیب جویی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرم پنیر: کرم پنیر ؛ نام گونه ای از بندپایان ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرم پیله: کرم پیله ؛ کرم ابریشم. ( آنندراج ) ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرم جگر: کرم جگر ؛ کرم کبد. ( فرهنگ فارسی مع ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرم خاکی: کرم خاکی ؛ یکی از کرمهای خاکزی از ر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرم خوردن دندان: کرم خوردن دندان ؛ کرم اوفتادن دندان ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرم رنگرزان: کرم رنگرزان ؛ قرمز. قرمزدانه. ( فره ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرم سرکه: کرم سرکه ؛ کرم که در سرکه تولید شود ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرم بادامه: کرم بادامه ؛ کرم ابریشم. ( آنندراج ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرم بهرامه: کرم بهرامه ؛ کرم ابریشم. ( فرهنگ فا ...

٥ ماه پیش

مدال‌های علی باقری