علی باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

تیغ: تیغ را آب کردن :نور خورشید را از می ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گدیک: گدیک یک واژه ی ترکی است که تلفظ فار ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کمونیسم: کمونیسم COMMUNISM :[اصطلاح جامعه شن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

سناتور: واژه ی سناتور با واژه ی مسن هم ریشه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

سرمه ای: رنگ سرمه ای: [اصطلاح رنگرزی ] این ر ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شغل زمانه: شغل زمانه ؛ کنایه از سلطنت. اداره ک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شغل فرمودن کسی را: شغل فرمودن کسی را ؛ مأموریت دادن ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شغل کدخدایی: شغل کدخدایی ؛ سمت کدخدایی. منصب پیش ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شغل کردن: شغل کردن ؛ انجام دادن مأموریت. بعه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شغل به دیدار کسی: شغل به دیدار کسی ؛ مشغولی و اشتغال ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شغل دل: شغل دل ؛ ناراحتی خاطر. نگرانی. اضطر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اقا بزرگ: آقا بزرگ: اسم. [گفتاری] عنوان احترا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اقا پسر: آقا پسر: اسم. [گفتاری] عنوان احترام ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اقاعمو: آقاعمو: اسم. [ گفتاری] عنوان احترام ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اقا منش: آقامنش: صفت. بزرگمنش. ( بیشتر مشتری ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اقا موشه: آقا موشه: اسم. [گفتاری] ۱ - قهرمان ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اقا ننه: آقا ننه: اسم. [گفتاری] عنوان احترام ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اقابانو: آقا بانو: اسم. نوعی پارچه نخی نازک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترانه های خزانگی: ترانه های خزانگی ؛ مراد از ترانه ها ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خنجر ابگون: خنجر آبگون ؛ بهترین نوع خنجر : من ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خنجر کابلی: خنجر کابلی ؛ از انواع خنجر که در کا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خنجر مهند: خنجر مهند ؛ تیغ هندی. ( آنندراج ) : ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شغل سنج: شغل سنج ؛ آنکه کارها را بسنجد و بشن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پرداختن شغلی: پرداختن شغلی ؛ به انجام رساندن آن م ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شغل بریدی: شغل بریدی ؛ منصب چاپار و پیک. مقام ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شغل درگاه: شغل درگاه ؛ منصب حاجبی : شغل درگاه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شغل دولتی: شغل دولتی ؛ کار در یکی از ادارات دو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

نوند: نَوَنْد:دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

قالب: واژه ی " قالب" همان واژه ی " کالب" ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گویش: گویش در زبان انگلیسی بهguage بدل شد ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابر: ابر به دست خود بستن : کنایه از احسا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر لک دوش: - کبوتر لک دوش ؛ آن است که چند خال ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوترنامه: کبوترنامه ؛ کبوتر نامه بر. مرغ نامه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کبوتر نامه رسان: کبوتر نامه رسان ؛ کبوتر نامه بر. کب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر نیم طوقی: کبوتر نیم طوقی ؛ که نظیر طوقی است م ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر هما: کبوتر هما ؛ کبوتری است که دارای چند ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر هوایی: کبوتر هوایی ؛ کبوتری که چون دیگر کب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر یک رنگی: کبوتر یک رنگی یا تخته ای ؛ کبوتری ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر پرپا: کبوتر پرپا ؛ نوعی از کبوتر که پر بر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر پشت دار: کبوتر پشت دار ؛ که فقط پر روی کت او ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر پیک: کبوتر پیک ؛ کبوتر قاصد. کبوترنامه ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر تودم دار: کبوتر تودُم دار ؛ کبوتری است که میا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر خال قرمز: کبوتر خال قرمز ؛ که سفید است و در ت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر دم سفید: کبوتر دم سفید ؛ کبوتری است که اندام ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر زرین: کبوتر زرین ؛ کبوتر که برنگ زر ( طلا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر سفید: کبوتر سفید ؛ که رنگ پرهایش بطور کام ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افریکان: آفریکان: اسم. زبانی که از سده هفدهم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر شاهزاده: کبوتر شاهزاده ؛ کبوتری است که سر و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر صحرائی: کبوتر صحرائی ؛ نوعی کبوتر وحشی که د ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کبوتر طوقی: - کبوتر طوقی ؛ که تمام پرهای بدنش س ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر غلط: کبوتر غلط ؛ کبوتری است که رنگ پرهای ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اقا شدن: آقا شدن: بزرگ شدن؛ به صورت شخص محتر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر کله دار: کبوتر کله دار ؛ که همه پرهای بدنش س ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کبوتر گردن برنجی: کبوتر گردن برنجی ؛ آن است که خالهای ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

توختن: توختن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اعطا: اِعْطا: عَطا: اعطا به کسر اول و س ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کیومرث: کیومرث: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مودت: منظور از مَوَدَّة ( مودت ) در قرآن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تولیت: تولیت:[اصطلاح حقوق] تصدی امور وقف ر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پروفایل: پروفایل ( profile ) : [ اصطلاح تلگر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ناقور: ناقور: ناقور با واژه ی "نقر" به معن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ناب: ناب: دکتر کزازی در مورد واژه ی "ناب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رباط: رباط: کاروانسرا، کنایه از محل اقامت ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

افریقا: اِفریقا: از قدیم به کسر اول تلفظ م ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

خدیو: خدیو: دکتر کزازی در مورد واژه ی " خ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گرویدن: گرویدن: اقرار کردن، پذیرفتن زو چستا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

فنس: فنس در انگلیسی ( fence ) به معنی: ح ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

جگراور: جگر آور : پر دل و با شهامت ، دلاور ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

luck: لاکی در زبان فارسی به معنی " به رنگ ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

نساء: نساء : با مونس و انس همریشه می باشد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اغوش باز: آغوش باز: آغوش آماده برای پذیرش. ( ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افت اسمانی: آفت آسمانی: بلای آسمانی، عامل جوی ز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افت انباری: آفت انباری: عاملی که به مواد انبار ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افت زمینی: آفت زمینی: عامل ویرانگر محصولات کشا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب پاییزی: آفتاب پاییزی:[کنایی] آفتاب کمرنگ و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب شدن: آفتاب شدن: بیرون آمدن آفتاب از پشت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب دولت: آفتاب دولت:[کنایی] قدرت و برتری. ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتاب گز کردن: آفتاب گز کردن: راه رفتن در آفتاب از ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب افتادن: آفتاب افتادن: تابیدن پرتو خورشید به ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب بالا امدن: آفتاب بالا آمدن: قدری از روز گذشتن. ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتاب جا کردن: آفتاب جا کردن:[ کنایی] زیاد نشستن د ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتاب دادن: آفتاب دادن: در نور آفتاب گستردن، زی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب درامدن: آفتاب درآمدن: آفتاب دمیدن، پدیدار ش ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب در جایی غروب نکردن: آفتاب در جای غروب نکردن: مجازی: بسی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب دمیدن: آفتاب دمیدن: برآمدن و پدیدار شدن خو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتاب زدن: آفتاب زدن:[ گفتاری] آفتاب دمیدن، تا ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ویل: ویل در لغت عرب در مواردى گفته می شو ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

امارات: اَمارات: جمع اَماره. به معنای نشانه ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

رنگ زرد: رنگ زرد: [اصطلاح رنگرزی ] یکی از سه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

شاهین: شاهین: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ترالی: ترالی جزو تجهیزات هتلینگ بیمارستانی ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتش زیر خاکستر: آتش زیر خاکستر:آرامش موقت - موذی

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گاشتن: گاشتن: دکتر کزازی در مورد واژه ی "گ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اعراب: اَعْراب: این کلمه در عربی اسم جنس و ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رشتن: رشتن: با همین ریخت ، در پهلوی بکار ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گزیر: گزیر :گزیر در پهلوی وچیر vičīr و وز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بچ: بَچ bač: [اصطلاح صنایع دستی] فاصله ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارک: واژه ی ارک یک واژه ی ترکی است و امر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رستن: رَستن : این کلمه تحریف کلمه رهِستن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کوکی: کوکی ( Cookie ) کوکی ها، بسته های ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ایچ: ایچ : در پهلوی اچ ēč ریختی است از " ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ویل: ویل در زبان عربی یا فارسی به معنی چ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسباب: اسباب: این کلمه در عربی جمع سَبَبْ ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صراف: صراف:[اصطلاح حقوق] بازرگانی که معام ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

build: واژه انگلیسی build به معنی ساختن و ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ملجم: باید در جواب متن بالا بگویم خدا لعن ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زین: زین ( Saddle ) [اصطلاح دریانوردی] : ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

curd: واژه ی انگلیسی curd به معنی کشک، شی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دناتوره شدن: دناتوره شدن ( Denaturation ) :[صنعت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نرگس: نرگس: دکتر کزازی در مورد واژه ی "نر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تازی: تازی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گوش: گوش: با همین ریخت در پهلوی به کار م ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خالو: خالو : [عامیانه، اصطلاح] دایی، کلمه ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کباب خشک: کباب خشک ؛ کبابی که چربی آن سوخته ش ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هوای خشک: هوای خشک ؛ هوایی که مدتی بدون باران ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بام بام رفتن: بام بام رفتن و بام ببام رفتن ؛ کنای ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بام ببام رفتن: بام ببام رفتن ؛ یا بام ببام گریختن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علف به دهان بزی شیرین می اید: علف به دهان بزی شیرین می آید ، نظیر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علف خرس نیست: علف خرس نیست ، نظیر: پول علف خرس نی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به شمشیر دست بردن: به شمشیر دست بردن ؛ شمشیر کشیدن برا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روده بزرگه روده کوچکه راخوردن: روده بزرگه روده کوچکه راخوردن ؛ سخت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خشک به خشک نمی چسبد: خشک به خشک نمی چسبد ، نظیر؛ چاقو دس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اهن خشک: آهن خشک ؛ فولاد. ذکر. ( یادداشت بخط ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخشک زدن: بخشک زدن ؛ بخشک برزدن ، خشکه گرفتن. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خشک استخوان: خشک استخوان ؛ استخوان بدون نانخورش ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرفه خشک: سرفه خشک ؛ سرفه ای که خلطی ترشح نکن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

معده خشک: معده خشک ؛ معده ای که یُبس شده است. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

می خشک: می خشک ؛ می بدون نقل و مزه ، بی آوا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خشکش زدن: خشکش زدن ؛ سخت متحیر شدن از گفتاری ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تعارف خشک: تعارف خشک ؛ تعارف بدون محبت. تعارف ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جواب خشک: جواب خشک ؛ جوابی که بدون هیچ انعطاف ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سخن خشک: سخن خشک ؛ سخنی خالی از محبت و مهر. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلام خشک: سلام خشک ؛ سلام بدون ابراز محبت : ن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کاغذ خشک: کاغذ خشک ؛ کاغذی که بدون هیچگونه اظ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لاس خشک: لاس خشک ؛ عشق بازی لفظی و بدون هیچ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تقدس خشک: تقدس خشک ؛ تقدسی که پای بند ظاهر دی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قاضی خشک: قاضی خشک ؛ قاضی ای که هیچگونه نرمش ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلوی خشک: پلوی خشک ؛ پلویی که روغن آن کم باشد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چلوی خشک: چلوی خشک ؛ چلویی که روغن آن کم است.

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پولاد: پولاد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نشوز: نشوز در اصل از ماده نشز به معنی زمی ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ظلال البحر: ظلال البحر؛ موج های دریا. ( یادداشت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریای با موج: دریای با موج ؛ دریای مواج. دریای مت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج اوردن: موج آوردن ؛ تموج. موج زدن. متموج شد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج از اب برخاستن: موج از آب ( یا ازدریا ) برخاستن ؛ م ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج برانگیختن باد از دریا: موج برانگیختن باد از دریا ؛ پدید آم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج خاستن: موج خاستن ؛ موج برخاستن. بلند شدن م ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج خون: موج خون ؛ خیزابی که از جریان خون پد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج خون از چشم کسی انگیختن: موج خون از چشم کسی انگیختن ؛ جاری ک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج ساغر: موج ساغر ؛ حرکت شراب در جام و توسعا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج سراب: موج سراب ؛ موجی دروغین که از دور در ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج شرر: موج شرر ؛ آه سوزان و آه آتشین : ز آ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج طوفان: موج طوفان ؛ موجی که بر اثر طوفان پد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج کشتی شکاف: موج کشتی شکاف ؛ موج تند که کشتی را ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج گهرفروش: موج گهرفروش ؛ مراد از سخن دانایان. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج ریگ: موج ریگ ؛ توده عظیمی از ریگ که با و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موج بوریا: موج بوریا ؛ موج حصیر. کنایه از خطوط ...

٧ ماه پیش

مدال‌های علی باقری