نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
غریب: غریب:دور از وطن ، دور از فهم و ادرا ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خطا رفتن: خطا رفتن ؛ اشتباه از کسی سر زدن : پ ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خطا کردن راه: خطا کردن راه ؛ گم کردن راه. ( یاددا ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خطا گفتن: خطا گفتن ؛ ناصواب گشتن. اشتباه گفتن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خطای حس: خطای حس ؛ اشتباهی که حواس در دریافت ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قتل خطا: قتل خطا ؛ قتلی که از روی عمد، قصدو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باران نرم: باران نرم ؛ باران ملایم. بارانی با ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تب نرم: تب نرم ؛ تب ملایم : تبی نرم باشد چو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب نرم: - شراب نرم ؛ شراب کم نشأه : و طعام ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نرم خواندن: نرم خواندن ؛ مخافتة. ( ترجمان القرآ ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نرم خندیدن: نرم خندیدن ؛ ابتسام. اهناف. کتکتة و ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اسان داشتن: آسان داشتن ؛ استسهال. تهوین.
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اسان فراگرفتن: آسان فراگرفتن ، آسان گرفتن ؛ تجوز. ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اسان فراگرفتن با کسی: آسان فراگرفتن با کسی ؛ میاسره. ( زو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اسان فراگرفتن با یکدیگر: آسان فراگرفتن با یکدیگر ؛ تسامح. ( ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اسان فراگرفتن چیزی را: آسان فراگرفتن چیزی را ؛ ترخص. ( زوز ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اسان فراگرفتن در معامله: آسان فراگرفتن در معامله ؛ اغماض. تغ ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اشتباه داشتن: اشتباه داشتن ؛ شبیه بودن. مانند بود ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اشتباه کاری: اشتباه کاری ؛ تلبیس. بهم درآمیختن. ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
ظهرنویسی: ظهر نویسی:[اصطلاح حقوق] عبارت است ا ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
اوانسن: آوانسن: [اصطلاحات تئاتر]بخش جلویی ه ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
روان: روان را گروگان کردن: قول مردانه داد ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
تازی: تازی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ت ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
رستن: رَستن : این کلمه تحریف کلمه رهِستن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اب خوش از گلو پایین نرفتن: آب خوش از گلو پایین نرفتن: راحتی ند ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تپانچه: تپانچه: این واژه در قدیم به معنای" ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
پروفایل: پروفایل ( profile ) : [ اصطلاح تلگر ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تحریر ترکه: تحریر ترکه : [اصطلاح ارث]مقصود ازتح ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
کهن: کهن : ( کَهُن ) در پهلوی کهون kahwa ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
گوش: گوش بر مالش نهادن: تأدیب کردن سران ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخاک ریختن خون کسی: بخاک ریختن خون کسی ؛ خون کسی بخاک ر ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مباح شدن خون: مباح شدن خون ؛ واجب القتل شدن : پیش ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخون اندر شدن: بخون اندر شدن ؛ قاتل شدن. موجب خون ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نخسبیدن خون: نخسبیدن خون ؛ بمجازات رسیدن قاتل. پ ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخون درسپردن: - بخون درسپردن ؛ رضایت بکشتن کسی دا ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خون ناحق بخوابد فلان کس نمی خوابد: خون ناحق بخوابد فلان کس نمی خوابد ؛ ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخون درنشاندن: بخون درنشاندن ؛ کنایه از کشتن.
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خون ناحق نخسبد: خون ناحق نخسبد ؛ قاتلی که بناحق خون ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخون غرق شدن: بخون غرق شدن ؛ غرقه در خون شدن. کشت ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخون خود دست شستن: بخون خود دست شستن ؛از سر زندگی درگذ ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخون شستن: بخون شستن ؛ با قتل ننگ و عاری را خا ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواستن بخون کسی را از کسی: خواستن بخون کسی را از کسی ؛ امان خو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخون کسی تشنه بودن: بخون کسی تشنه بودن ؛ قصد قتل کسی را ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستی را که حاکم ببرد خون ندارد: دستی را که حاکم ببرد خون ندارد ؛ یع ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخون کسی دربودن: بخون کسی دربودن ؛ بکشتن کسی مصمم بو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از سر خون بگذشتن: از سر خون بگذشتن ؛ کنایه از بحل کرد ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخون کسی در شدن: بخون کسی در شدن ؛ موجب قتل کسی شدن.
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بازخواستن خون: بازخواستن خون ؛ انتقام قتل. طلبیدن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخون کسی کسی را گرفتن: بخون کسی کسی را گرفتن ؛ مجازات برای ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بحل کردن خون: بحل کردن خون ؛ از قصاص درگذشتن : شن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بر خون کشیدن: بر خون کشیدن ؛ موجب قتل شدن.
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخون گرفتن: بخون گرفتن ؛ قصاص کردن : بگیرد بخون ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خون درگردن خویش بودن: خون درگردن خویش بودن ؛ فدیه نداشتن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بگردن خون کس کردن: بگردن خون کس کردن ؛موجب قتل کسی شدن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کشیدن خون به خون: - کشیدن خون به خون ؛ قصاص یافتن : ک ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بگردن خون کس گرفتن: بگردن خون کس گرفتن ؛ موجب قتل کسی ش ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خون مژگان: خون مژگان ؛ اشک چشم : ز دیده برخ خو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه انداختن خون: راه انداختن خون ؛ سخت برآشفتن و فری ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به شیشه کردن خون کسی: به شیشه کردن خون کسی ؛ کنایه از رنج ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در خاک و خون غلطیدن: در خاک و خون غلطیدن ؛ کشته شدن.
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رخ پر خون گشتن: رخ پر خون گشتن ؛ کنایه از عصبانی شد ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در خون کسی شدن: در خون کسی شدن ؛ در صدد کشتن او برآ ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در خون کشیدن: در خون کشیدن ؛ کشتار کردن. قتل کردن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رنگین تر نبودن خون کسی از کسی: رنگین تر نبودن خون کسی از کسی ؛ مسا ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به شیشه گرفتن خون کسی: به شیشه گرفتن خون کسی ؛ کنایه از رن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی خون دل: بی خون دل ؛ بی تعب. بی رنج. بی تحمل ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریختن خون جگر: ریختن خون جگر ؛ خون جگر ریختن. تأل ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در گردن کسی خون کسی گشتن: در گردن کسی خون کسی گشتن ؛ قتل کسی ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قطره اخر خون: قطره آخر خون ؛ کنایه از نهایت سعی و ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پرخون یا پر ز خون: پرخون یا پر ز خون ؛ کنایه از غم بسی ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به خون شستن: دست به خون شستن ؛ خونریزی کردن. کشت ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گریستن خون: گریستن خون ؛ خون گریستن. کنایه از ض ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جگرخون کردن: جگرخون کردن ؛آسیب فراوان وارد کردن. ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به خون یازیدن: دست به خون یازیدن ؛ موجب قتل کسی شد ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مردن خون: مردن خون ؛ در اثر ضربتی خون دویدن ز ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیدن خون بر استانه در: دیدن خون بر آستانه در ؛ مرده دیدن.
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جوش امدن خون: جوش آمدن خون ؛ کنایه ازغضب بسیار. ک ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جهود خون دیده: جهود خون دیده ؛ چون آزار مختصری بر ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سیل خون: سیل خون ؛ کشتار بسیار.
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خون زن شوم است: خون زن شوم است ؛ کشتن زن خوب نیست.
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شستن خون بخون: شستن خون بخون ؛ خون بخون شستن. کنای ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خون سگ شوم است: خون سگ شوم است ؛ کشتن سگ شگون ندارد ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
لمالم شدن از خون: لمالم شدن از خون ؛ بسیار شدن کشتار. ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چنگ بخون شستن: چنگ بخون شستن ؛ کنایه از خون ریختن. ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خون بچه تاک: خون بچه تاک ؛ شراب : یک قحف خون بچه ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در دل افتادن خون: در دل افتادن خون ؛ خون به دل افتادن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل پر خون داشتن: دل پر خون داشتن ؛ اندوه فراوان به د ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از چشم خون باریدن: از چشم خون باریدن ؛ سخت غضوب و خشمگ ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوردن خون کسی: خوردن خون کسی ؛ کشتن کسی : بنعمت نب ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خون خوردن: خون خوردن ؛ کنایه از غم بسیار و اند ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی خون شدن: دل کسی خون شدن ؛ خون شدن دل کسی. کن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از چشم خون دویدن: از چشم خون دویدن ؛ کنایه از غضب بسی ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خون خون را خوردن: خون خون را خوردن ؛ سخت در غضب بودن. ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خون کسی در گردن کسی بودن: خون کسی در گردن کسی بودن ؛ در ذمه ق ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به خون اغشته: به خون آغشته ؛ خونین. به خون آلوده. ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی خون کردن: دل کسی خون کردن ؛ خون کردن دل کسی. ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دامن در خون کشیدن: دامن در خون کشیدن ؛ قصد خون و قتل ک ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به خون جگر: به خون جگر ؛ با نهایت رنج و اندوه : ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دویدن خون: دویدن خون ؛ جاری شدن خون. خون دویدن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در خاک و خون کشیدن: در خاک و خون کشیدن ؛ کشتار هولناک ک ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جوی خون راندن: جوی خون راندن ؛ خون بسیار در موضعی ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خون دل دادن: خون دل دادن ؛ رنج فراوان دادن. غم و ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تن و جان کسی را پر خون کردن: تن و جان کسی را پر خون کردن ؛ کشتن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عقاب بلابیان: عقاب بلابیان ؛ مجازات بدون بیان و ت ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاک فلان از خون فلان بهتر بودن: خاک فلان از خون فلان بهتر بودن ؛ کن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در خون انداختن: در خون انداختن ؛ خون انداختن. کنایه ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از بینی کسی خون نیامدن: از بینی کسی خون نیامدن ؛ امری در نه ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
انتساب: اِنْتِساب: نسبت داشتن، مرتبت بودن. ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
اهواز: اهواز : دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
زامبی: زامبی ( Zombie ) : [اصطلاح بازی کام ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
دام: دام: دکتر کزازی در مورد واژه ی " دا ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
کفش: کفش : تحریف کف پوش به معنای کفی پای ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
غرض: غرض کسی را بر آوردن : نیاز او را رف ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
سیناپس: سیناپس: خلاصه ای از فیلمنامه دردو ت ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
child: واژه ی جلد به معنی : تند، تندوتیز، ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
بای پس: بایپس : [ اصطلاح هک و امنیت]به معنا ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
دو: واژه ی " دو " با واژه های Two در ان ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
کوشش: کوشش: در این زبان ، کوخششن kōxšišn ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
فرجام: فرجام: به انجام رسانیدن و به پایان ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
بیشه: بیشه: دکتر کزازی در مورد واژه ی "بی ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ابر: اَبَر: در پهلوی اپر apar بوده است . ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
بچ: بَچ bač: [اصطلاح صنایع دستی] فاصله ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
دزد: دزد : این کلمه از دو بخش تشکیل شده ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
اثرات: امروزه در زبان نوشتار گاهی اثرات را ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
فقیر: واژه ی فقیر از فاقره گرفته شده است ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
پری: پری: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پر ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
توربین: توربین یک واژه غربی است این واژه از ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
اندر: اندر : دکتر کزازی در مورد واژه ی ا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
گمان: گمان : دکتر کزازی در مورد واژه ی گ ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
صفه: صفه: ایوان، ایوانِ سقف دار صفهٔ با ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
فلفل: فلفل به زبان ترکی" بِبار "
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
پیراهن: : دکتر کزازی در مورد واژه ی "پیراهن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
نوروز: نوروز: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
پرستار: پرستار : کلمه پرست در فارسی دو معنا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
سیاره: دکتر کزازی واژه ی " ستاره ی جنبان " ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
هنر: هنر به معنی خوش شانسی ، اقبال، خوشب ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
کودک: کودک: در پهلوی با همین ریخت و نیز د ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خرداد: خرداد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
قبراق: واژه ی قبراق در زبان ترکی در اصل به ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
داردانل: هخامنشیان و جانشینان تیمور و هولاکو ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
مستعد: مستعد یا حسّاس ( Susceptible ) به ش ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
بوجی موجی: بوجی موجی:[ اصطلاح توییتر]به بوس کر ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
وشاق: در زبان ترکی اوشاق گفته می شود که د ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
magus: در فرهنگ انگلیسی آریانپور آمده است ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
مشاعر: مورد استعمال کلمه شعور محسوسات است ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
هار: به هار شدن در زبان ترکی قودورماق گف ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
تنازع بقا: تنازع به معنی گرفتن از یکدیگر است . ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
اپیلاسیون: اپیلاسیون ( Epilation ) : به فرایند ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
سیامک: سیامک: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
رقیه: رقیه ( بر وزن خفیه ) به معنی بالا ر ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
زین: زین: دکتر کزازی در مورد واژه ی " زی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
buy: واژه ی buy انگلیسی به معنی خرید کرد ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
پرده دریدن: پرده دریدن: دکتر فروزانفر در مورد " ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
احوالات: احوالات: بسیاری از ادبا استعمال احو ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش