علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الدرع الحصینه: الدرع الحصینة ؛ مدینه منوره شرفهااﷲ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درگذشتن از حد: درگذشتن از حد ؛ بیرون از حد و انداز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درشت دست: درشت دست ؛ که دستی درشت و قوی دارد: ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درست عزم: درست عزم ؛ قوی عزم. استوار عزم : جا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درنده شیر: درنده شیر؛ شیر مفترس : سپهدار ایران ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد سال: درد سال ؛ آخر سال. ( از آنندراج ) : ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درنگ گرفتن: درنگ گرفتن ؛ باقی ماندن. ساکن شدن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد و جور: درد و جور ؛ آزار و ستم. ( یادداشت م ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درگذشتن نیزه از یک سو به یک سوی دیگر: درگذشتن نیزه از یک سو به یک سوی دیگ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پولاددرع: پولاددرع ؛ که زره پولادین دارد. رجو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد حمل: درد حمل ؛ درد زه. ( آنندراج ) : بکا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد زادن: درد زادن ؛ مخاض. ( دهار ) . درد زای ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به درد خوردن یا نخوردن: به درد خوردن یا نخوردن ؛ به کاری آم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد زه: درد زه ؛ درد حمل. ( آنندراج ) . رنج ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد باطن: درد باطن ؛ الدبلة. ( دهار ) . درد ش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد تن: درد تن ؛ رنج تن. الم بدن : که ما را ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد برچیدن: درد برچیدن ؛ صاحب آنندراج در ذیل در ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد جگر: درد جگر ؛ درد کبد. کُباد. ( دهار ) ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد بند پای: درد بند پای ؛ نقرس. ( از آنندراج ) ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد و گداز: درد و گداز ؛ غم و اندوه و سوز : همه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد در تن کسی افتادن: درد در تن کسی افتادن ؛ دردمند شدن آ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد بی درمان: درد بی درمان ؛ بیماری درمان نپذیر. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل کسی پر درد و غم گشتن: دل کسی پر درد و غم گشتن ؛ سخت اندوه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد پای: درد پای ؛ نقرس. ( دهار ) . درد مفاص ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روان کسی پر از درد بودن: روان کسی پر از درد بودن ؛ متأثر و ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درد دندان: درد دندان ؛ دردی که در یک یا چند دن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد رشته: درد رشته ؛ بیماری رشته : به درد رشت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد طلب: درد طلب ؛ باعث طلب. ( یادداشت مرحوم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد سرفه: درد سرفه ؛ بیماری سرفه. ناخوشی سرفه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدرست: بدرست ؛ بیقین. تحقیقاً. از روی حقیق ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد فرزندی: درد فرزندی ؛ عطوفت پدر و مادر. ( نا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد شش: درد شش ؛ ذات الریة. ( دهار ) .

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خشم خوردن: خشم خوردن ؛ خشم آوردن. قبول خشم کرد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نشتر خوردن: نشتر خوردن ؛ اصابت کردن نشتر ببدن و ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خط خوردن: خط خوردن ؛ نوشته ای قبول خط بطلان ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیش خوردن: نیش خوردن ؛ نیش جانوری بجسمی یا بدن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خواری خوردن: خواری خوردن ؛ خواری کشیدن. متحمل خو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هدف خوردن: هدف خوردن ؛به هدف اصابت کردن. به آم ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خود خوردن: خود خوردن ؛ عصبانیت خود را اظهار نک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش خوردن: آتش خوردن ؛ از آتش بهره گرفتن. از آ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دربدرشده: دربدرشده ؛ بی خانمان. آواره.

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاب خوردن: تاب خوردن ؛ تکان خوردن بوسیله تاب ی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باقیمانده خوردن: باقیمانده خوردن ؛ باقیمانده طلبی را ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ضربت خوردن: ضربت خوردن ؛ ضربه شمشیر زده شدن ، چ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درخور افتادن: درخور افتادن ؛ لایق آمدن. مناسب بود ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تتمه خوردن: تتمه خوردن ؛ باقیمانده خوردن. باقیم ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تأسف خوردن: تأسف خوردن ؛ افسوس خوردن. اسف خورد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دربدر کردن: دربدر کردن ؛ آواره کردن. بی خانمان ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جارو خوردن: جارو خوردن ؛ جارو زده شدن. اثر جارو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر کسی را خوردن: سر کسی را خوردن ؛ موجب تلف شدن او ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قمه خوردن: قمه خوردن ؛قمه زده شدن.

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درو دربند: در و دربند ؛ در با آلات بستن آن از ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مال مردم خوردن: مال مردم خوردن ؛ مال دیگران را بنفع ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کارد خوردن: کارد خوردن ؛ کارد زده شدن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوش و جلا خوردن: جوش و جلا خوردن ؛ عصبانی شدن. خشمنا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چاپ خوردن: چاپ خوردن ؛ قبول چاپ کردن. طبع شدن.

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گوشمال خوردن: گوشمال خوردن ؛ گوشمال یافتن : چو آه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چربک خوردن: چربک خوردن ؛ فریب تملق کسی خوردن : ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چرخ خوردن سر: چرخ خوردن سر ؛ دوار داشتن و گیج رفت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مشت بر دهان خوردن: مشت بر دهان خوردن ؛ اصابت مشت بر ده ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چرخ خوردن: چرخ خوردن ؛ بدور خودچرخیدن.

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مشت خوردن: مشت خوردن ؛ مشت زده شدن. مشت بر چیز ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چشم خوردن: چشم خوردن ؛ نظر خوردن : چون کار به ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیزه خوردن: نیزه خوردن ؛ نیزه زده شدن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چشم زخم خوردن: چشم زخم خوردن ؛ نظر خوردن. عین الکم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چشمه خوردن: چشمه خوردن ؛ قبول چشمه کردن. تحمل چ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنگار خوردن: زنگار خوردن ؛ زنگ گرفتن و از بین رف ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چین خوردن: چین خوردن ؛ قبول چین کردن. تحمل چین ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنگ خوردن: زنگ خوردن ؛ زنگ گرفتن آهن و از بین ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حاشیه خوردن: حاشیه خوردن ؛ قبول حاشیه کردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست خوردن به چیزی یا کسی: دست خوردن به چیزی یا کسی ؛ بدون آگا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست خوردن بردن: دست خوردن بردن ؛ آغاز خوردن کردن. ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حقه خوردن: حقه خوردن ؛ فریب خوردن.

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست خوردن: دست خوردن ؛ دست بچیزی اصابت کردن. ک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حیف خوردن: حیف خوردن ؛ حیف گفتن. حیف و حسرت اظ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وصله خوردن: وصله خوردن ؛ وصله بپارچه یا چیزی دو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درج در: درج در ؛ کنایه از دهان معشوق. درج ت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به هم خوردن دل: به هم خوردن دل ؛ دل آشوب شدن. حالت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درخشیدن بخت: درخشیدن بخت ؛ رو کردن و بیدار شدن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سنبه خوردن: سنبه خوردن ؛ سنبه زده شدن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دراوردن سر به چیزی: درآوردن سر به چیزی ؛ توجه کردن بدان ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باز خوردن: بازخوردن ؛ برخوردن. تصادف کردن. تلا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درج یاقوت: درج یاقوت ؛ کنایه از دهان معشوق. در ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درخواست اصلی: درخواست اصلی ؛ ( اصطلاح حقوقی ) درخ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سنگ خوردن: سنگ خوردن ؛ سنگ زده شدن : هزار سنگ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دراوردن سر کسی به مهر: درآوردن سر کسی به مهر ؛ رام و مطیع ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برخوردن به امری: برخوردن به امری ؛ به امری تصادف کرد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درجه دادگاهها: درجه دادگاهها ؛ ( اصطلاح حقوقی ) مح ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پشیمانی خوردن: پشیمانی ( پشیمان ) خوردن ؛ اظهار ند ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درخواست تبعی: درخواست تبعی ؛ ( اصطلاح حقوقی ) در ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوزن خوردن: سوزن خوردن ؛ سوزن زده شدن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درجه قرابت: درجه قرابت ؛ ( اصطلاح حقوقی ) از رو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب خنک خوردن: آب خنک خوردن ؛ تعبیری طنزآمیز از حب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیچ خوردن پا یا دست: پیچ خوردن پا یا دست ؛ ازاستقامت خار ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درخواست دستور موقت: درخواست دستور موقت ؛ ( اصطلاح حقوقی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیخ خوردن: سیخ خوردن ؛ سیخ زده شدن. سیخکی خورد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دربدر دنبال کسی گشتن یا گردیدن: دربدر دنبال کسی گشتن یا گردیدن ؛ تف ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیلی پیلی خوردن: پیلی پیلی خوردن ؛ گیج شدن بر اثر مس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیخکی خوردن: سیخکی خوردن ؛ سیخ خوردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مسکر خوردن: مسکر خوردن ؛ نوشیدن مسکر. آشامیدن م ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درخواست دو وجهی: درخواست دو وجهی ؛ ( اصطلاح حقوقی ) ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شانه خوردن: شانه خوردن ؛ قبول شانه کردن. شانه ز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تاتر دراوردن: تآتر درآوردن ؛ نمایش دادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درایت حدیث: درایت حدیث ؛ رجوع به درایةالحدیث ذی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درج دهقان: درج دهقان ؛ کنایه از کتاب تاریخ است ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوک خوردن: کوک خوردن ؛ بخیه خوردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چاقو خوردن: چاقو خوردن ؛ چاقو زده شدن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخیه خوردن: بخیه خوردن ؛ قبول بخیه کردن. قبول د ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیچیدن با کسی: پیچیدن با کسی ، به پر و بای کسی پیچ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوش خوردن: نوش خوردن ؛ شیرینی و شهد خوردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شخم خوردن: شخم خوردن ؛ قبول شخم کردن. شخم زده ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تعزیه دراوردن: تعزیه درآوردن ؛ نمایش دادن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درج گهر گشودن: درج گهر گشودن ؛ کنایه از سخن خوب و ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتب درایه: کتب درایه ؛ کتابهایی که درآن اقسام ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چک خوردن: چَک خوردن ؛ سیلی خوردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گرد و خاک خوردن: گرد و خاک خوردن ؛ استنشاق گرد و خاک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیچیدن سر: پیچیدن سر ؛ دوار. بچرخ آمدن سر : دل ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شلا ق خوردن: شلاق خوردن ؛ تازیانه خوردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هوا خوردن باده: هوا خوردن باده ؛ کنایه از زایل شدن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به بند دراوردن: به بند درآوردن ؛ بسته کردن. گرفتار ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بند خوردن: بند خوردن ؛ قبول بند کردن. کنایه از ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حد خوردن: حد خوردن ؛ حد زده شدن ( حد نوعی مجا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درج تنگ: درج تَنگ ؛ کنایه از دهان معشوق. ( ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معلق خوردن: معلق خوردن ؛ معلق زده شدن. پذیرش مع ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شمع خوردن: شمع خوردن ؛ قبول شمع و حائل کردن ، ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر از فرمان کسی پیچیدن: سر از فرمان کسی پیچیدن ؛ عصیان آورد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به سیم دراوردن در و دیوار: به سیم درآوردن در و دیوار ؛ سیم اند ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هوا خوردن: هوا خوردن ؛ استنشاق هوا کردن. هوا ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سقلمه خوردن: سُقُلْمه خوردن ؛ مشت خوردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مفت خوردن: مفت خوردن ؛ بدون رنج و زحمت و پرداخ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیچیدن عمامه: پیچیدن عمامه و پیچیدن دستار ؛ حلقه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قالب خوردن: قالب خوردن ؛ تحمل قالب کردن. پذیرش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد و غم خوردن: درد و غم خوردن ؛ اندوهگین و متأسف ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زهرخوردن: - زهر خوردن ؛ اکل زهر. خوردن زهر.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از درج کلام ساقط شدن: از درج کلام ساقط شدن ؛ از جمع کلام ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انده خوردن: انده خوردن ؛ غم و اندوه بخود راه دا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توسری خوردن: توسری خوردن ؛ قبول مشت و ضربه بسر خ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میهمانی خوردن: میهمانی خوردن ؛ میهمان شدن. در میهم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قپان خوردن: قپان خوردن ؛ تحمل قپان کردن. کنایه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیچیدن دستار: پیچیدن عمامه و پیچیدن دستار ؛ حلقه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از پی در اوردن: از پی درآوردن ؛ اعقاب. تردیف. ( دها ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درج بدرج: درج بدرج ؛ صندوقچه بدنبال صندوقچه. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوهان خوردن: سوهان خوردن ؛ قبول سوهان کردن. پذیر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توکونی خوردن: توکونی خوردن ؛ اردنگ خوردن.

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بازی خوردن: بازی خوردن ؛ فریفته شدن. فریب خوردن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نمک خوردن: نمک خوردن ؛ کنایه از رهین منت کسی ش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قلم خوردن: قلم خوردن ؛ روی نوشته ای سیاه شدن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درج درر: درج درر ؛ صندوقچه جواهر : آن زلف در ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیپا خوردن: تیپا خوردن ؛ نوک پا خوردن. ضربه از ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باسمه خوردن: باسمه خوردن ؛ اثر باسمه در چیزی پید ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دربند کسی یا چیزی بودن: دربند کسی یا چیزی بودن ؛ در قید و گ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داغ باطله خوردن: داغ باطله خوردن ؛ داغ باطل زده شدن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درخور هم: درخور هم ؛ متناسب با یکدیگر : خرقه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتو خوردن: اتو خوردن ؛ اتو پذیرفتن. اتو گرفتن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیل خوردن: بیل خوردن ؛ با بیل زده شدن. کنایه ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درجه ممر کوکب: درجه ممر کوکب ؛ ( اصطلاح هیئت ) درج ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بانگ در اوردن: بانگ درآوردن ؛ایجاد و تولید بانگ کر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ربا خوردن: ربا خوردن ؛ پذیرفتن ربا. قبول ربا ک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عشوه خوردن: عشوه خوردن ؛ ناز کشیدن. تحمل عشوه د ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دربند چیزی نبودن: دربند چیزی نبودن ؛ علاقه مند نبودن. ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داغ خوردن: داغ خوردن ؛ داغ و علامت زده شدن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بار خوردن: بار خوردن ؛ میوه خوردن. کنایه ازنفع ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسف خوردن: اسف خوردن ؛ بخود اسف راه دادن. منفع ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به اواز دراوردن: به آواز درآوردن ؛ ایجاد آواز کردن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیچیدن دوا در کاغذ: پیچیدن دوا در کاغذ ؛ درون کاغذ نهاد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پشت گردنی خوردن: پشت گردنی خوردن ؛ قفا خوردن. قبول ض ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناهار خوردن: ناهار خوردن ؛ غذای ظهر خوردن. بوقت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ خوردن: رنگ خوردن ؛ قبول رنگ کردن. رنگ زده ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دربند غیر بودن: دربند غیر بودن ؛ کنایه از کسی که یا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درد چیزی یا کسی خوردن: درد چیزی یا کسی خوردن ؛ دریغ خوردن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فحش خوردن: فحش خوردن ؛ تحمل فحش و ناسزا از کسی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بهم دراوردن: بهم درآوردن ؛ نزدیک کردن. جمع کردن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و روغن خوردن: رنگ و روغن خوردن ؛ قبول رنگ و روغن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تازیانه خوردن: تازیانه خوردن ؛ شلاق خوردن : ملاح ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درامد داخلی: درآمد داخلی ؛ مجموع مالیات هائی که ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اندوه خوردن: اندوه خوردن ؛ غم خوردن. انده خوردن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دربند عدم: دربند عدم ؛ دژ بی نشانی. قلعه عالم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درخور تن: درخور تن ؛ متناسب با شخص و کالبد : ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بسیار خوردن: بسیار خوردن ؛ پر خوردن. مقابل اندک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جگر خوردن: جگر خوردن ؛ کنایه از رنج کشیدن. درد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درجه غروب کوکب: درجه غروب کوکب ؛ ( اصطلاح هیئت ) در ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اردنگ خوردن: اردنگ خوردن ؛ لگد خوردن از طریق کاس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر بفرمان دراوردن: سر بفرمان درآوردن ؛ اطاعت کردن : سر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بام خوردن: بام خوردن ؛ مشت بر سر خوردن. بامبه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهار خوردن: آهار خوردن ؛ قبول آهار کردن. آهاردا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درخور شدن: درخور شدن ؛ شایسته و زیبا شدن. مناس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دربندان غیب: دربندان غیب ؛ سرحدهای عالم غیب. مرز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سحری خوردن: سحری خوردن ؛ در وقت سحر غذا خوردن ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خیس خوردن: خیس خوردن ؛ مرطوب شدن. آب بخود کشید ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیشه خوردن: شیشه خوردن ؛ شیشه پذیرفتن. قبول شیش ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بامبه خوردن: بامبه خوردن ؛ بام خوردن. توسری خورد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیوه خوردن: شیوه خوردن ؛ مکر خوردن. فریب خوردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهارمهره خوردن: آهارمهره خوردن ؛ کاغذ را با مهره سا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دود مشعل خوردن: دود مشعل خوردن ؛ دود چراغ خوردن. کن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر سر خوردن: بر سر خوردن ؛ ضربه بر سر فرودآمدن : ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درجه کوکب: درجه کوکب ؛ ( اصطلاح هیئت ) عبارتست ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر دراوردن با کسی: سر درآوردن با کسی ؛ نزدیک وی رفتن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناشتائی خوردن: ناشتائی خوردن ؛ صبحانه خوردن.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درامدبرامد: درآمدبرآمد ؛ دخول و خروج و آمد و شد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درامد کار: درآمد کار ؛ آمد کار، یعنی اقبال و م ...

٥ ماه پیش

مدال‌های علی باقری