دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١,٠١٧,٧٤٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
٤
لایک
لایک
١٠٥,٣٥٨
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٨,٢٤١

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٦,٤١٥
رتبه
رتبه در بپرس
٣١
لایک
لایک
٥٠٧
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٨

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١٨ ساعت پیش
دیدگاه
٠

سپر در ( بر ) آب افکندن ؛ کنایه از عاجز کردن. ( از آنندراج ) . || مجازاً به معنی حائل. مانع. رادع : بدو گفت خسرو که ای پرهنر همیشه تویی پیش هر بد سپ ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
دیدگاه
٠

سپر در ( بر ) آب افکندن ؛ کنایه از عاجز کردن. ( از آنندراج ) . || مجازاً به معنی حائل. مانع. رادع : بدو گفت خسرو که ای پرهنر همیشه تویی پیش هر بد سپ ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
دیدگاه
٠

سپر بر کتف دوختن ؛ کنایه از سپر استوار کردن بر کتف. ( آنندراج ) : فرنجه چو دید آن چنان دست و زور سپر بر کتف دوخت چون پرّ مور. نظامی ( ازآنندراج ) .

تاریخ
١٨ ساعت پیش
دیدگاه
٠

سپر بستن ؛ مقاومت کردن. آماده شدن برای جنگ. پایداری کردن در جنگ : گر عاشقی و لذت پیکانت آرزوست در جلوه گاه سخت کمانان سپر مبند. شانی تکلو ( از آنندر ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
دیدگاه
٠

سپر بر سپر بافتن ؛ دوشادوش یکدیگر رفتن. سپرها پیش رو گرفتن و رو بدشمن نهادن : سواران دشمن چو دریافتیم پیاده سپر بر سپر بافتیم. سعدی ( بوستان ) .

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ سال پیش
متن
Once a writer, always a writer.
دیدگاه
٠

خلق یک اثر می تواند موجب شود همیشه یکشخص نویسنده شناخته شوی

تاریخ
١ سال پیش
متن
He calls his mother once a month.
دیدگاه
٠

او در ماه فقط یک بار به مادرش زنگ می زند

تاریخ
١ سال پیش
متن
The drama had two acts with an intermission between.
دیدگاه
٠

این درام دو پرده و دو میان پرده داشت .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Come between noon and midday.
دیدگاه
٠

طرفهای عصر بیا

تاریخ
١ سال پیش
متن
the wall between rooms
دیدگاه
٠

دیوار تیغه در اصطلاح بنایی

جدیدترین پرسش‌ها

٦ رأی
١ پاسخ
٤٨٦ بازدید

((پس پیوسته بچیزی نوشتن مشغول باش، بخط گشاده و مبین  و سر بر بالا بهم دربافته)) یوسفی ، غلامحسین( 1372) ، گزیده قابوس نامه , عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر ، ص 253) برای خط گشاده این معنی را نوشتم به نظر من ، خط گشاده و خط مبین  :خوش خط  ، واضح، روشنگر،بیانگر، بیان کننده باشد ولی"  خط سر بر بالا بهم دربافته " یعنی چه ؟

١ سال پیش

جدیدترین پاسخ‌ها

١ رأی
٥ پاسخ
١٤٩ بازدید

من صنایع دستی میفروشم می‌خوام یه اسم انتخاب کنم غیر تکراری که مربوط به هنر باشه اسم با اصالت و ریشه داری هم باشه شما پیشنهادی دارید؟ جایی کلمه رَزَند رو دیدم به معنی هنر و صنعت معناش درسته؟

٣ ماه پیش
١ رأی

zanat یا zan در معنی صنعت را در واژه هایی همچون زنبیل، زنجیر، زینت، زیور و زینت آلات، که همگی در قدیم با صنایع دستی ارتباط داشتند می توان دید. iranzanat آریازَنَت ariyazanat ما در ترکی به صنایع دستی می گوییم اُل ایشی ( کار دستی )  Al eishi

٣ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
١٦٤ بازدید

تورکیه ها ولی به فارسیش میخام

٣ ماه پیش
٠ رأی

تو مرا نمی خوری 

٣ ماه پیش
٣ رأی
تیک ١٠ پاسخ
١,٠٢٣ بازدید
١٦,٠٠٠
تومان

باسلام  دوستان عزیز لطف کنید کامل ترین وبهترین تعریف کلمه"حکمت"رو بفرمایید ممنون میشم ریشه این کلمه رو بگید به انضمام تارخچه  و معانی رو دقیق بررسی کنید🙏

٦ ماه پیش
٢ رأی

حکمت در اصل از ماده حکم ( بر وزن حرف ) به معنی منع گرفته شده و از آنجا که علم و دانش و تدبیر ، انسان را از کارهای خلاف باز می دارد به آن حکمت گفته اند .  کلمه ( حکمت ) به کسره ( حاء ) بر وزن ( فع ...

٥ ماه پیش
٦ رأی
تیک ٩ پاسخ
٤٩٩ بازدید
١٦,٠٠٠
تومان

I'm done. I am done apologizing. I am done being persecuted for my strength. You people should be thanking Christ that I am who and what I am, because you need me. You need me to save you. You do. I am the only one who possibly can. You're not the real heroes. I'm the real hero. I'm the real hero.

١٠ ماه پیش
٥ رأی

من به وظیفه ام درست عمل کرده ام  و از این بابت شرمنده کسی نیستم . به خاطر اعتقاد و باورم مورد آزار و شکنجه قرار گرفتم .  مردم باید به خاطر ایمان و صداقت و پایداری من از خدا ممنون باشند . &nb ...

١٠ ماه پیش
٠ رأی
تیک ٢ پاسخ
٢٩٣ بازدید

" پول نمیکنه "  به چه معنیه ؟ ضرب المثل ایرانیه .

١١ ماه پیش
٣ رأی

پول نمی کنه  یعنی به صرفه نیست  . سود نمیکنه ، نمی شود آن را به پول تبدیل کرد . مثلا می گویند فلان کالا دیگه پول نمیشه  یعنی  فروش نمی رودو پولت از دستت می رود  و  کالا روی دستت می ماند. 

١١ ماه پیش