پیشنهادهای رسول حسین بگی (٦٧)
1. ترکوندن 2. حداکثر استفاده رو از چیزی بردن مثال: The director has hit a home run with his latest movie این کارگردان با این آخرین فیلمش واقعا ترکوند.
کسل کننده
1. شوکه نشدن، عکس العملی نشون ندادن مثال: No matter how you try to shock or annoy her, she never skips a beat هرچقدر که تلاش کنی شوکه یا دلخورش کنی ا ...
کار ناشایست انجام دادن مثال: I didn’t expect you to stoop to lying ازت انتظار نداشتم کار ناشایست دروغ گفتن رو انجام بدی سطح خود را پایین آوردن مثال: ...
اگه این شکلی بشه. . . ، در این صورته که . . . مثال: That being the case, nuclear power cannot be dismissed اگه این شکلی باشه، قدرت هسته ای نمیتونه ...
وراجی کردن، یه بند حرف زدن
آبیاری قطره ای
معنای اول: بدون مجازات معنای دوم: بی پاداش مثال: No good deed goes unpunished هیچ کار خیری بی پاداش نمی مونه
خالص پرداختی مثال: my discretionary income is next to nothing خالص پرداختیم چیزی نزدیک به صفره ( درآمد منهای مالیات، بیمه، اقساط و . . . )
حداکثر لذت رو بردن، خودت رو خفه کردن، افراط در چیزی یا کاری مثال: ?would you like to go large for just 40 cents میخوای فقط با 40 سنت خودت رو خفه کنی ...
آراسته، مرتب
ناکارآمد، به دردنخور، نشدنی
کار درست، کاردان person who has Savoir faire has the innate ability to do or say the right thing at the right time
مشکلی پیش بیاد پای همه گیره همه کسانی که تو ماجرا دست دارن، گیر هستن
مصرف گرایی تجملی، مصرف بی رویه
نق زدن، غر زدن Stop whingeing about the situation and accept it اینقدر راجب این وضعیت غر نزن و قبولش کن
دوست آن باشد که گیرد دست دوست، در پریشان حالی و درماندگی
در نتیجه چیزی تاثیر گذاشتن مثال:The dignity and courage shown by the president may tip the balance in his party’s favour متانت و شجاعتی که از سوی رئ ...
ماکزیمم، نهایتا مثال: It’s only a 20 - minute walk, half an hour at the very outside همش 20 دقیقه راهه، نهایتا نیم ساعت
تحت هر شرایطی مثال: I’ll call you tonight, no matter what امشب بهت زنگ میزنم، تحت هر شرایطی که شده
اغلب، غالبشون، بارها شده، غالب اوقات
تا حدود. . . ، به میزان. . . he was in debt to the tune of forty thousand pounds تا حدود 40 هزار پوند زیر بدهی بود.
جرات، شهامت It took a lot of chutzpah to talk to your boss like that خیلی جرات میخواد که با رئیست اینطوری حرف بزنی
بر سنگ گردان نروید نَبات ( کسی که مدام از این شاخه به اون شاخه بپره چیزی نصیبش نمیشه )
1. کسی که دائما و بی هدف به دنبال شغل جدیدی است someone who is always moving from one job or place to another with no real purpose 2. قایق ماهیگیری ...
از یه سو هم از سوی دیگه از طرف دیگه
عجیب نیست. . . مسخره نیست. . . Funnily enough, I can remember what I had for lunch last Monday, but not what I had for breakfast today. مسخره نیس ...
از جایگاه خاصی برخوردار بودن در معرض دید همگان قرار دادن If something takes pride of place, you put it in the best position so that it can be seen ea ...
سود بردن، بهره بردن
غذای خاص، غذای مخصوص a type of food that a person, restaurant, or area is well known for
جلب توجه کردن to give one's attention to doing something
بهم ریخته و نامرتب in a state of total confusion or disarray
کسی که وقت زیادی رو صرف تمیزی خونه میکنه spending a lot of time on keeping your house clean and tidy
علاوه بر همه اینها مثال: I am now tired, cold, and hungry, with a headache into the bargain
به دل کسی نشستن باب میل کسی بودن To be agreeable to one's values or sensibilities
١. تسخیر کردن ٢. تجاوز کردن ٣. آسیب جدی وارد کردن Examples 1. Music ravishes the soul 2. the men want to ravish her 3. a landscape ravished by drought
از قبل خبر ندادن فوری و بدون آمادگی قبلی به محض وقوع خبر دادن
انبار کردن ( به ویژه برای روز مبادا ) to accumulate a large store of something against bad times
ویژگی خوب ویژگی برجسته چیز قابل قبول
وضعیت بغرنج وضعیت نگران کننده
به خوبی پرورش یافته به خوبی توسعه یافته
پارک خودرو در پارکینگ و جابجایی مسافر با وسایل نقلیه رایگان به مراکز شلوغ شهر
به هر دری زدن از سر و کول هم بالا رفتن رقابتی که مروت درش نباشه
به ستوه آوردن کسی باعث دلخوری کسی شدن
وقتی چیزی برای انتخاب نباشه Even money - market funds offer [slim/lean/meagre] pickings these days حتی صندوق های بازار سهام این روزها چیزی برای انتخ ...
خوش بیان، اغواگر
معقول، منطقی
تسلط به نفس
مصداق انتقاد ( چیزی که آماج انتقاد قرار بگیرد )
هیجان برانگیز