پیشنهادهای رهگذر (٩,٧٠٩)
گو نخور!
گو نخور!
گو نخور!
بتمرگ گو نخور
گو نخور!
گو نخور!
گو نخور!
از تعجب شاخ در آوردم فکم افتاد از تعجب دهنم باز موند
من حرف و عملم یکیه
نمک خوردی نمکدون رو نشکن
الان واقعا به . . . نیاز دارم . . . خیلی می چسبه دلم . . . میخواد Would like Need
دلم یک استیک میخواد
بوی سوختگی میاد
بی خوابی
یادم اومد
ضعف جاییست که قدرت شروع میشه
سبک فرزندپروری سهل گیرانه
دارم کم کم . .
اگه می تونستم به گذشته ( عقب ) برگردم. . .
اسب سواری
بیا این موضوع رو تموم کنیم
تا این لحظه تا الان تا اینجا
نجات دادن کسی از دردسر بخشیدن کسی رها شدن از تنبیه، مجازات یا مسئولیتی سخت
به کار افتادن اثر کردن حال و هوای چیزی رو داشتن
حواست به فاصله یا اختلاف باشه
چیزی ( زمان یا پول ) را الکی هدر دادن /تلف کردن الکی و بی حساب خرج کردن
یه چرت لازم دارم
ترکیدم از بس خوردم
داری بلوف میزنی
تو در مورد معامله موادمخدر چیزی نمیدونی هیچی از مواد فروختن نمیدونی
معامله مواد مخدر فروختن مواد مخدر
یه کاری میکنم به حرف بیای
وقتی بچه بودم
در آن موقع در آن مقطع در آن زمان
در حال حاضر الان
دیگه جونم به لبم رسیده
وقتشه دست از کار بکشیم
ای وای بر من چقدر گناه دارم
فیلمی که فروش بدی دارد و شکست گیشه ای می شود
لذت بردن
سرمای گزنده
لم دادن یا جمع شدن ( در جایی گرم و نرم )
روزها کوتاه تر و شبها طولانی تر می شوند
کاملا تاریک تاریکی مطلق
در اوج ناامیدی
در اوجِ در نهایتِ
هوا سرده
به گذشته نگاه کردن گذشته مرور کردن
خودشیرینی نکن
دعوا راه ننداز آرامشت رو حفظ کن