پیشنهاد‌های پیمان عدالت‌جو (٧٩)

بازدید
١٩٦
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-٢٧

تعملات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٩

کا را یکسره کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کانون شادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سلانه سلانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

چگونه همهچیز دانی خدا ( مشیت الهی ) با اراده آزاد سازگار است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دخل و تصرف کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

توجه کسی را به موضوعی جلب کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

an expression of frustration, exasperation or annoyance For Pete's sake, hurry up!

پیشنهاد
٠

میزگرد مطبوعاتی بدون اطلاع قبلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اجرایِ/ ( بازیِ ) فی البداهه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

work or service done only when the employer is watching انجام خدمات تحت نظارت مشتری/کارفرما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیت عَنیا ( شهری در نزدیکی اورشلیم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

dictionary. com 1 - a small piece snipped off; a small bit, scrap, or fragment: eg: an anthology of snippets چکیده ، بخش، گزیده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

dictionary. com 1 - Feel frisky or animated, as in School was out, and they were feeling their oats. This usage alludes to the behavior of a horse a ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقطه مقابلِ individualistic culture

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسم و فعل مجری/اجراکننده/اداره کننده/رئیس مراسم یا تشریفات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Rather, finishing strong means maintaining your pace over the last third of a race while those around you are slowing. Jun 2, 2008 or it is attitude ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جانفرسا، طاقت فرسا، نفسگیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دورکاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شلیک کردن ( گلوله )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از محل کار بیرون زدن، تعطیل شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از قبل پیشبینی شده/برنامه ریزی شده - پیشاپیش طرح ریزی شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در یکی از متون انگلیسی که برخورد کردم این واژه به مانند acronym استفاده شده بود: به اختصار، مخفف، حروف مخفف از یک عبارت - مثال: - Radio Detection and ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

reaffirm

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کندوکاوِ گذشته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

الهیات نظام مند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کدرورت ensure that there is nothing left unresolved or any remaining unforgiveness مطمئن می شوم که هیچ چیز بدون حل و فصل باقی نمانده یا کدورتی باقی ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نخاله ، وصله ناجور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کاری/ دعوایی/چیزی . . راه انداختن: to begin ( doing something ) suddenly - 1 the opposing players busted out with loud - mouth trash talk بازیکنان ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خوار شمردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

something come upon somebody عارض گشتن، در بر گرفتن، نازل شدن، دامنگیر کسی شدن، بر کسی آمدن . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آمینو اسیدهای مرکب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وعده ها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - affected with or characteristic of delirium 2 - wild with excitement, enthusiasm, etc She was delirious with joy at the news او با شنیدن خبر غرق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شسته رفته، قالب بندی شده، کلیشه ای It doesn’t offer cookie - cutter answers

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جرات به خرج دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. casualties, as of a military conflict, who are wounded but ambulatory. 2. informal. persons who have been damaged or defeated psychologically or e ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی مضطرب، احساس اضطراب شدید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زمان بندی شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تفهیم کردن، تو کله کسی فرو کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ملاطفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بازپرسی یا بازجویی نظامی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

با موقعیت بغرنج روبرو کردن، به بن بست رساندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

درباره داستان طولانی و دردناک : مرثیه - مصیبت نامه - سرگذشت تلخ - مصیبت نامه - رنجنامه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در بعضی موارد: در میان گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گله مند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کلاهت پسِ معرکه است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گرفتن امتیازهای ( بازی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوش به دوشِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 - دوباره وارد شدن ۲ - از سر گرفتن، دوباره به عرصه ای وارد شدن ۳ - از نو وارد کردن، دوباره ثبت و ضبط کردن dictionary. com 1 - to enter again: The gu ...

١