پیشنهادهای نیما فرحبخش (٥٧)
نشان ( علامت ) ارسال Definition in Merriam Webster Dictionary: an identifying word, number, or symbol placed on freight to designate the consignee, d ...
در واقع
چندین و چند
بلکه
ماوراء ذهنی ( صفت ) Telekinetic Power: توان ایجاد حرکت یا جنبش در اشیاء ( از طریق یک واسطه ی غیرمادّی ) بدون ایجاد تماس یا وجود دیگر میانجی های مادی
قاتل عمدی - جانی این واژه برای کسی که از روی عمد و به صورت غیر قانونی اقدام به کشتن کسی می کند به کار می رود. و به صورت مستقیم مترادف killer نیست.
انهدام سخت و مکرر
مهیج، عجیب و غریب، زبردستانه ( از روز مهارت و زبردستی )
شیوه ی منحصر به فرد، یگانه شیوه ی ( تنها مسیر )
فعل: متبلور کردن، نقش اصلی را به ( چیزی ) دادن
کلّه کدویی
فراوانی منبع سرشار
جهان پس از این
- Cross: بینا - . . . / بینِ. . . مثال: بینا - نسلی Cross - generational
اعتبار مثال: اعتبار فرهنگی Cultural Significane
( به شکل چشمگیری ) برجسته شدن
سامان یافتن - سامان یابی
فاصله ی زمانی
به مثابه
با عنوان . . . خوانده شدن
نشانگر . . . ( چیزی ) بودن
نشان از . . . ( چیزی ) داشتن نشانه ی . . . ( چیزی ) بودن
جرح و تعدیل
دستخوش تغییر کردن
دگرگونی
مورد بحث و خطاب قرار دادن ( موضوعی )
که چی؟ ( اصطلاح استفهامی )
علامت گذاری کردن نقشه ( علوم مهندسی ) : نشان گذاری کردن ابهامات و ایرادات نقشه
غامض
سنّت شکن
قانع کننده - قاطع، محکم
نفرت انگیز، زشت و بد
قراین و شواهد
ادلّه
ادعایی را اثبات کردن
can attest: گواهی بر این مدعاست
رو به کاهش بودن، رو به کاهش گذاشتن
ابعاد
افزایش ناگهانی
نظام مند کردن
سفر ماجراجویانه
ماجراجویی
fallow period: دوران فترت
دوران فترت
( در لباس ) : غزن Longman Dictionary: FOR FASTENING CLOTHES [countable] a small circle or U - shaped piece of metal used together with a hook for fa ...
( گفتن ) به نرمی/به آرامی/به ملایمت
زانو زدن