پیشنهادهای نرگس محمدی (١٧١)
Curb
Trick or deceive
دیمی و سرسری کار کردن برای خلاص شدن و از زیر کار در رفتن
Go benana
دقیق زیرک ملایم، نا محسوس،
موجودی، مجموعه
Atmosphere
محل جلوس
Crowded
Packed
Crowded
بیانگر چیزی بودن
The prospect of sth = شانس موفقیت در یک چیز
فرساینده
نجات رستگاری
پر واضح است
Used to express disagreement
مثل سیبی ک از وسط نصف شده
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی نان قلب خود را خوردن
بخش واحد درسی
ترم نیمسال اول دوره
Acceptable Possible
آبیاری کردن
تراوش کردن، نفوذ کردن
نفوذ کردن
ترک مویی، عیب و نقص به ظاهر جزئی ولی مهم
آبی که درون لوله فاضلاب جریان دارد و به بیرون میریزد.
مرفه The wealthy
Opportunity
موافق ، دوستانه
قطع سر، بریدن سر ، کوتاه کردن ، کوتاه کردن چیزی از نوک آن
غرق در چیزی شدن به طوری که از دنیای اطراف جدا بشی
Hire son
علت ملاقات
نتوانستن پا به پای چیزی پیش رفتن Not being able to Keep up with sth
نه حرف تو نه حرف من یچی مابینش
از دست دادن فرصت، از قلم انداختن، جا انداختن یک چیزی
ترک کردن حذف کردن بیرون کشیدن
بیا همین کارو بکنیم
رو مخ و حوصله سر بر و زر زرو
ژنده پوشیدن
کسی که پولدار و قدرتمنده
فقط هیکل گنده کرده ولی هیچی حالیش نمیشه و مغز نداره به اصطلاح
or Throw in the sponge:پذیرش شکست
عایق
شکنندگی
عارضه
Dwelling
توی مخمصه افتادن
نشستن در یک گوشه و ماست خود را خوردن. همون بی طرف بودن خودمون