پیشنهادهای صالح (٦٩٢)
قصر، کاخ، عمارت، خونه.
آخ جوون، ایول.
عجب معجزه ای، باورم نمیشه.
مایل هستی؟، مایلی . . . ؟، دوست داری؟
خرابش نکن.
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
اون احمق به تاریخ پیوست.
هیزم شکن.
وزیدن، دمیدن، گذشتن.
متولد چه ماهی هستید؟
عاشق بهم ریختنِ همه چی ام! عاشق اینم که همه جا رو به هم بریزم!
سگ های ولگرد کثیف.
آویزون کردن، نصب کردن به دیوار و . . .
میخواست سرت کلاه بذاره، گولت بزنه، سرت شیره بماله، بازیت بده.
عهده داشتن، برگزار کردن، بر عهده . . . است.
خسیس، کوته فکر.
به درد نخوره، مسخره است.
عالی بود، باحال به نظر می اومد.
خاراندن پشت
سر هم کردن، درست کردن، ساختن.
از مد افتاده، از دنیا بی خبر.
اخراج شدن، بیرون کردن.
یکم استراحت کن.
احمق، دست و پا چلفتی.
من به خنسی خوردم، پول کم دارم ( ندارم ) .
والا ما هم موندیم، خودمونم نفهمیدیم.
معادل ضرب المثل : سحرخیز باش تا کامروا شوی.
یه لحظه صبر کن!
مار خوش خط و خال، آدم آب زیر کاه، مارمولک موذی.
یاد گرفتن
دخترها
مرد/آقای خوش تیپ
مایل به شکایت هستید؟
صبر کنید، دست نگه دارید.
نازک نارنجی/سوسول/ ترسو بودن.
اوه، عجب، خدای من.
اراجیف، مزخرفات.
خونه خودتونه، تو این خونه مهمون مایید، خرج های شما تو این خونه ماست.
لعنت بهش، گندش بزنن.
چاپلوس ها، متملق ها، دستمال به دست ها.
کلاه بردارها، حقه بازها، دزدها.
کلاه را از روی سر به نشانه احترام برداشتن.
اراذل و اوباش، آدم های بی سر و پا.
کار غلط یا زیر زیرکی ( پنهانی ) ، اصطلاح عامیانه اش میشه : کاسه ای زیر نیم کاسه است.
این قیمت واقعا عالیه، این قیمت یه جورایی مفته.
مردیکه بی ارزش، بچه پر رو.
ورد محافل شدن، گل سرسبد یک جمعی شدن.
من هم ( با این پیشنهاد ) موافقم.
آشغال ها
ناپدید شد، از دست رفت، پرید.