تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنجه ها

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوگیر بودن، اعتماد به نفس کاذب داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقل ( هوش ) از سر کسی پریدن

پیشنهاد
٠

خیلی عصبانی شدن، جوش آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرت و پرت گفتن، دری و وری گفتن

پیشنهاد
٠

( باید ) میدونستم که اینطوری میشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاهک خوشه ای، بمب خوشه ای

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غرغرو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنگنده تک سرنشین

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فحش به معنی : بی ارزش، بی مقدار، آشغال

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الهه، استاد، خبره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استقبال گرم و صمیمی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رُس طرف رو کشیدن، مثل خر از کسی کار کشیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از سر راهم برو کنار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی پول شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی رو کت بسته تحویل ( پلیس ) دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرفتن، ربودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه اصطلاحه به معنی این که دیگه ادامه این کار فایده نداره و به جاش میشه از عبارات زیر استفاده کرد : - دست بردار - تسلیم شو - دیگه فایده نداره - بس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پشت، عقب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه، دسته

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایرادی نداره، مشکلی نیست، اعتراضی وجود نداره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مست کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دورگه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دردسر بزرگ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرب کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پا زدن در هنگام شنا کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زندان ها به "سلول بغلی" گفته میشود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خسته از نظر جسمی یا روانی، ضعیف، آدم نئشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم ترسو، بزدل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هجوم بردن، حمله کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موانع

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کندن پوست ( جانوران )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنایه به کسی که موهای فر بلندی دارد. مثال : Hey, Bush - head معنی : آهای، کلم بروکلی : )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عجب آدمای مزاحمی، عجب آدمای دردسرسازی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتک زدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه ذره، یه کم مثال : I am not even able to help in a small way. معنی : من قادر نیستم حتی ذره ای بهت کمک کنم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بریدن، قطع کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزاد شدن با گذاشتن وثیقه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عدم توانایی در کنار آمدن یا تحمل کردن یک وضعیت بد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست از سرم بردارین، اذیتم نکنید، ولم کنید، منو به حال خودم بذارین

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رئیس بازی در آوردن، گفتن اینکه چه کاری انجام بده و چه کاری رو نه، امر و نهی کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیرزن ها

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتحاد/ازدواج مقدس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیرون انداختن، پرت کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جامعه/فرقه مخفی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیر و رو کردن، جستجو کردن، کنکاش کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حل و فصل، توافق انجام شد، ترتیب های لازم داده شد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انصراف از کار یا فعالیت به دلیل سختی یا خستگی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشاره به فوق العاده بودن یک چیز یا مکان