پیشنهادهای ارمیا (٦١٧)
∆ ریشه فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) چم: سنجیدن، اندازه گیری ∆ دگرش ( سیر تحول ) تاریخی: فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) فارسی میانه: vazan ...
∆ ریشه فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) چم: سنجیدن، اندازه گیری ∆ دگرش ( سیر تحول ) تاریخی: فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) فارسی میانه: vazan ...
∆ ریشه فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) چم: سنجیدن، اندازه گیری ∆ دگرش ( سیر تحول ) تاریخی: فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) فارسی میانه: vazan ...
∆ ریشه فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) چم: سنجیدن، اندازه گیری ∆ دگرش ( سیر تحول ) تاریخی: فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) فارسی میانه: vazan ...
ناروا
برابرواژه ها🇮🇷 همه سر، همه سار، سراپا، سراسر، همه سویه، ژرفوار، همه باره، همه سویه، همه جوره، یکپی، یکسر، سربسر، یکدست، همواره، رگ و ریشه وار، ریش ...
برابرواژه ها🇮🇷 همه سار، سراپا، سراسر، همه سویه، ژرفوار، همه باره، همه سویه، همه جوره، یکپی، یکسر، سربسر، یکدست، همواره
نفرین: فارسیه و ریشه در کهن ترین زبان های ایرانی داره. نفرت: از زبان عربی وام گرفته شده و ریشه ناایرانی داره.
نفرین: فارسیه و ریشه در کهن ترین زبان های ایرانی داره. نفرت: از زبان عربی وام گرفته شده و ریشه ناایرانی داره.
ناسزا، ناروا
ناروا
برابرواژه ها🇮🇷 در پهلوی: “دوژوک” ( dužōk ) از “دوژ” ( بد، ناپسند ) “اوک” ( گفتار ) : به چم گفتار ناپسند و توهین آمیز. “اگره شیک” ( agarēšīk ) ...
∆ “خدایا، در فرج ( ظهور ) ولیّت و شادی ( دل ها ) تعجیل کن. ” یه مقدار بیشتر توضیح بدم: اللهم ( Allahumma ) : “خدایا” - این کلمه در اصل “یا الله” بو ...
خدایا، در فرج ( ظهور ) ولیّت و شادی ( دل ها ) تعجیل کن. 🤲🏻💚
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارزش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 پدیدار، پیش آورد، آوردش، روآوری، پیش آور، فرادش، فرآورش، فرآور
پیش نهاد، پیش نهادن، رونما، نمایش، دیدده، نهادش
نمایش، نشاندهی، دیددهی، دیدار
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ حرف: واژ، واج ∆ کلمه: واژه ∆ عبارت، جمله: گفتار، واگفت، گزار، گزاره ∆ معنی، معنا: چم، چمار
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ حرف: واژ، واج ∆ کلمه، لغت: واژه ∆ عبارت، جمله: گفتار، واگفت، گزار، گزاره ∆ معنی، معنا: چم، چمار
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ حرف: واژ، واج ∆ کلمه: واژه ∆ عبارت، جمله: گفتار، واگفت ∆ معنی، معنا: چم، چمار
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ حرف: واژ، واج ∆ کلمه، لغت: واژه ∆ عبارت، جمله: گفتار، واگفت ∆ معنی، معنا: چم، چمار
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ حرف: واژ، واج ∆ کلمه: واژه ∆ عبارت، جمله: گفتار، واگفت ∆ معنی، معنا: چم، چمار
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : کاربست، وادار، وانهش، نهش، نهادن، برنهش، همبست، برتن، برساز، وابست، بار، بار کردن ∆ آوش ⟡ فرمانده ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : کاربست، وادار، وانهش، نهش، نهادن، برنهش، همبست، برتن، برساز، وابست ∆ آوش ⟡ فرمانده آوش خواسته هایش ...
روشنی، روشنایی
ریشه این واژه از “تاپ” ( tāp - ) در ایرانی باستان میاد که به چم گرما و درخشش بوده. در گذر زمان: اوستایی: “تاپ” ( tāp - ) پهلوی: “تافتن” ( tāftan ...
ریشه این واژه از “تاپ” ( tāp - ) در ایرانی باستان میاد که به چم گرما و درخشش بوده. در گذر زمان: اوستایی: “تاپ” ( tāp - ) پهلوی: “تافتن” ( tāftan ) ...
ریشه “رس” از “رَئِس” ( raēs - ) اوستایی میاد در پهلوی به چهر “رسیتن” ( rasītan ) بوده
ریشه “رس” از “رَئِس” ( raēs - ) اوستایی میاد در پهلوی به چهر “رسیتن” ( rasītan ) بوده
ریشه “رس” از “رَئِس” ( raēs - ) اوستایی میاد در پهلوی به شکل “رسیتن” ( rasītan ) بوده
واژه “بوییدن” از ریشه باستانی “بود” ( bōd - ) میاد که در پارسی باستان و اوستایی بوده. در پارسی میانه ( پهلوی ) به چهر “بوییتن” ( bōyītan ) در اومده.
واژه “بوییدن” از ریشه باستانی “بود” ( bōd - ) میاد که در پارسی باستان و اوستایی بوده. در پارسی میانه ( پهلوی ) به شکل “بوییتن” ( bōyītan ) در اومده.
از ریشه فارسی باستان “hvap” یا “xvap” میاد تو اوستایی بهش میگفتن “xvafna” تو پهلوی ( فارسی میانه ) شده بود “xwāb”
ریشه شناسی: این واژه از ریشه فارسی باستان “pišar - ” میاد در پهلوی ( فارسی میانه ) به چهر ( شکل ) “pešār” بوده از دو بخش برساز ( تشکیل ) شده: “pi - ” ...
همگر، همگری
های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر سه واژه موافق، موافقت و توافق🇸🇦 : ∆ همسو ⟡ من با اندیشه های تو همسو هستم ∆ یکروی ⟡ در این کار یکروی شدیم ∆ همرا ⟡ ...
همگری، همگرا، همگرایی، همرس، واگرایی
برابرواژه ها🇮🇷 برتاب، برتابیدن، برنهاد، هم آیش، هم آمد، همفر، فرتاب
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ بازآغاز، بازافزا، بازبهره، بازافروز، بازرخداد، بازدرود، بازافکنی
بازگشایی با واژه افتتاح همچم نیست. بازگشایی به چم بازکرد دوباره جایی پس از گذشت دوره ای که بسته بوده هست. همتایان فارسی واژه عربی افتتاح می شوند: گش ...
پخش، پراکنش
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ گشود، رونما، رونمایی، آوردش، برنهاد، برنهادن، نهادش ∆ گشایش ⟡ گشایش درب های جدید در این محل باعث ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ انجامه ⟡ انجامه جشنواره با نمایش فیلم برگزیده بود ∆ بستار ⟡ بستار گردهمایی با سپاس از مهمانان ان ...