محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sole: صِرف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: برانگیختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deliver: ارائه دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predict: پیش نگری/دوراندیشی ( کردن )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disadvantaging: زیانبار، زیا ن آور، زیان بخش، مضر، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imposed: اِعمالی، وضع شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conflicts: تعارضات، ستیزها، ستیزه ها، درگیری ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as before: مثل قبل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as before: مثل قبل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

critical: پراهمیت، کلیدی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

everchanging: دائم التغییر، همیشه متغیر، با/دارای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

detached from reality: در هپروت، در عالم رویا، در خواب و خ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ˈharvester: خرمن جمع کن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

united nations habitat program: برنامه اسکان بشر سازمان ملل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

un habitat program: برنامه اسکان بشر سازمان ملل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

habitat program: برنامه اسکان بشر ( سازمان ملل )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

throw up: به وجود آوردن، برانگیختن، به پا کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reinvent the wheel: آب در هاون کوبیدن/کوفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the turn of the century: پایان قرن ( پایان یک قرن و شروع قرن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn of the century: پایان یک قرن و شروع قرن بعدی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concentrations: تمرکزات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

last resort: تیر آخر، آخرین دستاویز/راهکار/راه چ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as a last resort: به عنوان تیر آخر، به عنوان آخرین دس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as a last resort: به عنوان تیر آخر، به عنوان آخرین دس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outpaced by: پس افتادن از، عقب افتادن از، جا مان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outpaced: be outpaced by : پس افتادن از، عقب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easily: به سادگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unabated: بدون کاهش، کم نشده، کاهش نیافته، فر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

currently: هم اینک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pan out: به بار نشستن، به ثمر نشستن، ثمر داد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pan out: به بار نشستن، به ثمر نشستن، ثمر داد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emblematic: نماد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emblematic: نماد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discarded items: خرت و پرت، آت وآشغال، اقلام دورریخت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

despairing: مایوس کننده، یاس آور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seemingly: به ظاهر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the light of: در سایه ی، در روشنای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thatcherism: تاچریسم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reaganomics: ریگانومیکس تک واژ چندوجهی ساخته شد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my lips are sealed: دهانم قرص است؛ لب فرومی بندم؛ زیب د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i am sorry: شرمنده، شرمنده ام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trusted: امین، مورد اعتماد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

co: پیشوند هم - ، کمک - coexistence : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most: هر چه تمام تر، هر چه بیشتر، به بیشت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prognosis: پیش گویی، پیش نگری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

least likely: کم احتمال ترین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

least likely: کم احتمال ترین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most likely: پراحتمال ترین، محتمل ترین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

associative: تداعی کننده، تداعی گر، متداعی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

washington consensus: توافق واشنگتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come into existence: هستی گرفتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by report: طبق گزارش، بنابر گزارش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reportedly: طبق گزارش ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reducing: کاستی، تقلیل، تلخیص، تخفیف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

private property: مالکیت خصوصی، دارایی ( های ) خصوصی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

private property: مالکیت خصوصی، دارایی ( های ) خصوصی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

internationally: در سطح بین المللی، به صورت بین المل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

welfare state: دولت رفاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blamed: تقصیرکار، مقصر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

when: که در آن هنگام، که در این زمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hitherto: تابدینجا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hitherto: تابدینجا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

post mao: پسامائو، پسامائویی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remarkable: شگفت، شگفت انگیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

economics: اقتصاد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saliency: مهم بودن، اهمیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

without any effort: بی هیچ تلاش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

without any apparent reason: بی هیچ دلیل واضحی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

without any commitment: بی هیچ تعهدی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

without any apparent motive: بی هیچ انگیزه واضحی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without any: بی هیچ، بدون هیچ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undermined: تحلیل رفته، آسیب دیده، صدمه دیده، س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turn out well: خوب از آب درآمدن، خوب رقم خوردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn out well: خوب از آب درآمدن، خوب رقم خوردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supposed: مورد انتظار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

employing: استخدام، به کارگماری بکارگیرنده، بک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lead: راه بردن به، راه یافتن به، راهبر بو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

combination: درآمیختگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what is: چیست، کدام است، یعنی چه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what is: چیست، کدام است، یعنی چه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relative: مربوطه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diminution: تضعیف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

central: اساسی، بسیار مهم، حائز اهمیت اساسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

targeted: هدف، هدف گیری شده، هدف رفته، هدف گر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

way back: go way back to = به مدت ها پیش بر گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

found: معلوم شدن، به دست آمدن، حاصل آمدن م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

machinery: سازوبرگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

machinery: سازوبرگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

according to: به نقل از، از دید، از دیدگاه، به زع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

has no place: Capital punishment has no place in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

studied: مورد مطالعه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first and foremost: اول و مهمتر از همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

creating: ایجادکننده، ایجادگر، عامل، مبدع، اب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fundamental change: تغییر بنیادین، تحول اساسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

detailed: مبسوط، گسترده، جامع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happen to: تصادفا ، برحسب تصادف/اتفاق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endeavour: تقلا، همت، مسئولیت، تکلیف، کار، نقش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surprisingly: به طور حیرت آور/حیرت انگیز، به طرز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

astonishingly: به طور حیرت آور/حیرت انگیز، به طرز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

astonishingly: به طور حیرت آور/حیرت انگیز، به طرز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

integrated: تلفیقی integrated defense systems = ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

revolutionize: منقلب کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revolutionized: منقلب، متحول، دگرگون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

striking: چشمگیر، شایان توجه، قابل ملاحظه، آش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annihilation: نابودسازی، انهدام، تارومارسازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

annihilation: نابودسازی، انهدام، تارومارسازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get out of hand: اوضاع از دست در رفتن، کنترل اوضاع ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consolidate: تحکیم کردن، استحکام بخشیدن، تحکیم ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rehearse: بازگو کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

machinery: ابزار و آلات، ادوات، تجهیزات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

risk: خطر چیزی را به جان خریدن، تن به خطر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fully built: تکمیل ( شده ) ، کامل، کاملا ساخته ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bastioned: مستحکم سازی شده، دارای استحکامات، س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prove: مشخص کردن، مشخص بودن، مشخص شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was fired: اخراج شد، بیرون شد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

was fired: اخراج شد، بیرون شد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coordinating: هماهنگی، تناسب، توازن، تنظیم، هماهن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clay tablet: لوح گلی، لوح رسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the opposite side: طرف مقابل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

including: مشتمل بر، حاویِ، دارای، دربردارنده، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

Move: گذر، گذار، عبور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

centralized: تمرکزیافته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

settlement: سکونتگاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in conjunction with: به همراه، در رابطه با، در ارتباط با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give way: فرو پاشیدن، فرو ریختن، در هم شکستن، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

virtue: حسن رفتار، راست کرداری، نیکوکاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitimated: مشروع، روا، موجه، قانونی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

derived from: منتج از، ناشی از، حاصل از، برخاسته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

are to: قرار است، قرار باشد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

are to: قرار است، قرار باشد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it was found that: مشخص شد که

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it was found that: مشخص شد که

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it appears that: ظاهرا، به ظاهر، به نظر می رسد که. . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it appears that: ظاهرا، به ظاهر، به نظر می رسد که. . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

begin: دست زدن به، سر برآوردن، پدیدار شدن، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispute: مورد اختلاف قرار دادن، اختلاف کردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

presenting: ارائه دهنده، ارائه کننده، ارائه گر، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

written by: به قلمِ، اثرِ، نوشته ی، نگاشته ی، ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

written: نگاشته، نبشته، مرقوم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

edited: ویرایش شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

edited: ویرایش شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

last: تداوم/دوام داشتن، تداوم/دوام یافتن، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preceding: پیش از ، ماقبلِ world empires and m ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preceding: پیش از ، ماقبلِ world empires and m ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anthropological: انسان شناسانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anthropological: انسان شناسانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

encounter: برخورد کردن، برخورد داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بهره گیری: بهره برداری، بهره بری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

harnessing: بهره گیری، بهره برداری، بهره بری، ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

materials: مطالب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand: به قوت خود باقی ماندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

golden era: عصر طلایی، دوران/دوره طلایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

classic era: عصر کلاسیک، دوران/دوره کلاسیک

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hurrians: هوریانی ها یا هوری ها یا هوریت ها ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hurrian: هوری، هوریانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hyksos: هیکسوس هیکسوس ( قبطی:heqa khasewet ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interlinked: به هم پیوسته، پیوسته، متسلسل، به هم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new kingdom egypt: پادشاهی نوین مصر پادشاهی نوین مصر، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mitanni: میتانی؛ تمدن میتانی یکی از تمدن های ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bronze age: عصر برنز، دوره برنز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phoenicians: فنیقیان، فنیقی ها

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mauryan: مائوریایی یا موریایی [شاهنشاهی مائو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unbroken: برهم نخورده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kushan: کوشان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

southeast asia: جنوب شرق آسیا، آسیای جنوب شرقی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاعده مند: systematic

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reunification: اتحاد مجدد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reunification: اتحاد مجدد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

division: تقسیم بندی، تجزیه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disrupt: از هم گسیختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disrupting: از هم گسیختگی، مختل سازی، اختلال، م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disruption: از هم گسیختگی، گسستگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

integration: یکپارچه سازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

justify: استدلال آوردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unpick: موشکافی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pluralist: ائتلافی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

historian: تاریخ نگار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

historian: تاریخ نگار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

centric: محوری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

referring: ذکر، ارجاع، رجوع، مراجعه، عطف، اشار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

separate out: جداسازی، تفکیک، انفکاک، تفریق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

separate out: جداسازی، تفکیک، انفکاک، تفریق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

separating: تفکیک، انفکاک، تفریق جداکننده، تفکی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overstretch: بسط/توسعه/گسترش بیش از حد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overstretch: بسط/توسعه/گسترش بیش از حد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

newly structured: نوساختار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

e g: برای نمونه، به عنوان نمونه، مثلا، ف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

structured: ساختاریافته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

left alone: تنهارهاشده، تنهاگذاشته شده، به حال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leave alone: تنها رها کردن، به حال خود واگذاشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave alone: تنها رها کردن، به حال خود واگذاشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suffer: متضرر شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pertain: منوط بودن، تعلق داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warring: جنگ طلب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warring: جنگ طلب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play off: به جان هم انداختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stated: مذکور، مزبور، نام برده، یادشده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extended: طویل، فراخ، گشاده، مشروح، مفصل، شرح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upturn: رونق، پیشرفت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upturn: رونق، پیشرفت

١٠ ماه پیش

مدال‌های محدثه فرومدی