محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

implement: پیاده کردن، کاربست، کارگزاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transborder: فرامرزی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go into reverse: پسرفت، پسروی، برگشت، عقبگرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

superefficient: فوق کارآمد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

path dependence: وابستگی به مسیر Path dependence exp ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turned inside out: واژگون، واژگونه، برعکس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inside out: واژگون، واژگونه، وارونه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deindustrialize: صنعت زدایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deindustrialise: صنعت زدایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deindustrialisation: صنعت زدایی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deindustrializing: صنعت زدایی، صنعت زدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vengeance: انتقام جویی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vengeance: انتقام جویی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

combined with: همراه با، به همراه، توام با، در کنا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

combined with: همراه با، به همراه، توام با، در کنا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very rapid: بسیار سریع، پرسرعت، پرشتاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

habitat: سکونتگاه، محل اسکان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

narrow: کم شدن، کاهش یافتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

with no doubt: بی هیچ تردیدی، بی هیچ شکی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with no: بی هیچ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a variety of: انواعِ، مختلف، جورواجور، متنوع، گون ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wipe clean: 1 پاک کردن :to clean something by w ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international world: جهان بین الملل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aligned to: هم راستا/همسو/هماهنگ/همخوان/موافق/م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aligned to: هم راستا/همسو/هماهنگ/همخوان/موافق/م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

felt: محسوس

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

populations: جمعیت ها، مردمان، نفوس، جوامع، گروه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

populations: جمعیت ها، مردمان، نفوس، جوامع، گروه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conclusively: قطعا، مسلما

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unjustified: ناموجه، غیرموجه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invidious: غیر منصفانه، غیرموجه، ناموجه، ناعاد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

u turn: زیروروشدگی، دور کامل، وارونی، وارون ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

artefact: محصول، وسیله، ابزار، شی، دست ساخت، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embeddedness: تثبیت شدگی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ordinary people: مردم عادی/معمولی، عامه مردم، مردم ع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ordinary people: مردم عادی/معمولی، عامه مردم، مردم ع ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

property owning: مالکیت دارایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tempted: فریفته، اغواشده، وسوسه شده، تحریک ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ie: از جمله، فی المثل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

satellite city: شهر اقماری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misunderstanding: درک نادرست

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

maoist: مائوئیست، مائوگرا

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thinking and practice: پندار و کردار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tools: آلات، ادوات، لوازم، اسباب، وسایط، س ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

symbolized by: . . . نماد آن است symbolized by th ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pioneered: be pioneered by : به پیشگامی . . . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pioneered: be pioneered by : به پیشگامی . . . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of: تهی از، خروج از

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come into play: وارد عمل شدن، وارد صحنه شدن، پا به ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very dangerous: پرخطر، پرمخاطره، پرهراس، بسیار ترسن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

name of the game: با ترجمه تحت الفظی هم می توان معنای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the name of the game: به مدخل name of the game رجوع کنید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slotted: چفت ( شده ) ، جور ( شده ) ، به خوبی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slot: slot in : جای دادن در، گنجاندن در، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slot in: جای دادن/گرفتن در، قرار دادن/گرفتن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in some ways: از جهاتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take a hint: مطلب را گرفتن، متوجه مطلب شدن، متوج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take a hint: مطلب را گرفتن، متوجه مطلب شدن، متوج ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشارتا: معنی: به اشاره متضاد : صراحتا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deny: نفی کردن، نافی/نفی کننده بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

very strong: پرقدرت، پرنیرو، پرتوان، پرمایه، پرز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

built on: بنا بر، بر پایه، بر مبنای، مبتنی/مب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

megaregion: اَبَرمنطقه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

modestly: به مقدار کم، کم، اندک، به سادگی، به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modestly: به مقدار کم، کم، اندک، به سادگی، به ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pearl river: رود پِرل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realize: محقق کردن، عینیت بخشیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

provided: ارائه شده، قیدشده، تامین شده، فراهم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bureau of statistics: اداره آمار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

referred: مورد ارجاع

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low wage: کم درآمد، کم مزد، کم دستمزد، دستمزد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low wage: کم درآمد، کم مزد، کم دستمزد، دستمزد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unsustained: ناپایدار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overemphasize: زیادی تاکید داشتن، تاکید زیادی داشت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buck: پشت پا زدن، تن ندادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

based upon: برای معانی بیشتر مدخل based on را ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

built upon: برای معانی بیشتر مدخل built on را ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

built upon: برای معانی بیشتر مدخل built on را ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the low side: مدخل be on the low side را ببینید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low side: مدخل be on the low side را ببینید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on the low side: It implies that there are fewer tha ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on the high side: درجه زیادی داشتن، بالادرجه بودن، مق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high side: مدخل on the high side را ببینید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moyenne duree: میان مدت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eventism: کوتاه مدت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fix: راهکار، علاج، پاسخ، درمان، دوا، تعم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conduct: ( به ) پیش بردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dilemma: دوگانگی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

express as: نشان دادن به صورت/به شکل/در قالب To ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fellow creatures: هم نوعان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fellow inmate: هم بند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allies: متحدان، هم عهدان، همدستان، قربا، من ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supporters: هواداران، طرفداران، هواخواهان، پشتی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strip off: روبرداری، پرده برداری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

post: پسوند: پسا، پس از، مابعد China emb ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sucking: مکش، مک زنی، میک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sucking: مکش، مک زنی، میک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuel: سوخت رسانی، نیروبخشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one party: تک حزبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one party: تک حزبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

draconic: دراکولایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

draconian: دراکولایی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one child policy: سیاست تک فرزندی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

destabilized: بی ثبات، متزلزل، ناپایدار، غیرپابرج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

destabilized: بی ثبات، متزلزل، ناپایدار، غیرپابرج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

destabilization: بی ثبات سازی، متزلزل سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stabilizing: ثبات بخشی، ثبات بخش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stabilizing: ثبات بخشی، ثبات بخش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stabilization: ثبات بخشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

destabilizing: بی ثبات سازی، متزلزل سازی، متزلزل س ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stabilize: ثبات بخشی، پابرجاسازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep pace: همگام/هم پا/هم قدم/همراه/هم عنان/هم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

there is no general rule: هیچ قانون کلی وجود ندارد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

there is no choice: هیچ گزینه ای وجود ندارد؛ هیچ انتخاب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limiting: تحدید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clean slate: حساب پاک، پرونده پاک، شروع از سرنو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wipe the slate clean: آغاز دوباره، شروع از سرنو، پاک کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in full agreement: در توافق کامل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal preference: سلیقه/ترجیح/پسند شخصی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

personal preference: سلیقه/ترجیح/پسند شخصی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a matter of: موضوعِ، مساله ی a matter of life an ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

concluding discussion: مبحث پایانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

policy of austerity: سیاست ریاضت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adventurism: ماجراجویی، بی پروایی، بی باکی، بی م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adventurist: ماجراجو، بی پروا، بی باک، بی مبالات ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mobilise: مدخل mobilize را ببینید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mobilisation: برای معانی بیشتر مدخل mobilization ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decision makers: تصمیم گیران

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decision makers: تصمیم گیران

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

true sense: معنای واقعی to effect structural tr ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

true sense: معنای واقعی to effect structural tr ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very difficult: پرزحمت، پرمشقت، پردردسر، شاق، بسیار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effect: اثرگذاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

influence: تاثیرگذاری، اعمال نفوذ ( کردن )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

influencing factors: عوامل تاثیرگذار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

influencing: تاثیرگذار، تاثیرگذاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

override: غلبه کردن، غالب شدن/آمدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of nowhere: از ناکجا

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come out of nowhere: یکهو سبز شدن، از ناکجا پدیدار شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come out of nowhere: یکهو سبز شدن، از ناکجا پدیدار شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fully fledged: متکامل، تکامل یافته، تمام وکمال، با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ripe for action: آماده عمل/اقدام

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reformed: اصلاحات یافته

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به هم زدن: "به هم زدن" گاهی به معنای "به دست آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep pace with: هم پا/هم قدم/همراه/هم عنان/هم دوش ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complement: تکمیل کننده بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i think: I think that : ( من ) فکر می کنم که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i think: I think that : ( من ) فکر می کنم که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i think so: به نظرم آره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't think so: فکر نکنم ( اینطور باشه ) ، به نظرم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i don't think so: فکر نکنم ( اینطور باشه ) ، به نظرم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i believe so: من اینطور باور دارم، باور من این اس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i believe so: من اینطور باور دارم، باور من این اس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i guess not: به گمانم نه، گمان نمی کنم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i guess so: به گمانم ( اینطور باشد ) ، گمان کنم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i guess so: به گمانم ( اینطور باشد ) ، گمان کنم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mobilize: ساماندهی، سازماندهی، گردآوری، احضار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

medium sized: متوسط small and medium - sized firm ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self made man: فرد خودساخته

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

open for suggestions: پذیرای پیشنهادات

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show a loss: ضرر دادن if a company, project, etc ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make loss: ضرردهی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show a profit: سود دادن، سوددهی، سودآوری if a comp ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make profit: سودآوری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incredulous: باور نکردنی، غیر قابل باور، باورناپ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

colossal lie: دروغ شاخدار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a host of: جمع کثیری از، شمار زیادی از، لشکری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a host of: جمع کثیری از، شمار زیادی از، لشکری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

host of: جمع کثیری از، شمار زیادی از، لشکری ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a whole host of: بی شمار a whole host of ultra - sop ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hear of: چیزی به گوش کسی خوردن/رفتن ? have y ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

derivative: اشتقاق، پیامد، محصول جانبی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

debt swap: تهاتر بدهی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incredibly: به طور باورناپذیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

begin to: رفته رفته، اندک اندک، به تدریج، تدر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

start to: کم کم، رفته رفته، اندک اندک، به تدر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

start to: کم کم، رفته رفته، اندک اندک، به تدر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

persistent: مستدام

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for the good: در جهت خیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for the good: در جهت خیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

the case: be the case : to be true or correct ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

debt position: وضعیت بدهی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

external debt: بدهی خارجی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

user guide: راهنمای کاربر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intrinsical: ذاتی، فطری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imbalance: بی توازنی، ناموزونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in the form of: در قالبِ، به شکلِ، به صورتِ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the form of: در قالبِ، به شکلِ، به صورتِ

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subordinate role: نقش فرعی/جانبی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very stable: پرثبات

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

factory owner: کارخانه دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dweller: پسوند: - نشین city dweller : شهرنشی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dweller: پسوند: - نشین city dweller : شهرنشی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unprepared: آماده نشده، ناساخته. نیاراسته. نابس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that: به طوری که، به گونه ای که

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop out of: انصراف/خروج از

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop out: خروج

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marked by: مشخص شدن با، مشخصه آن . . . است The ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marked by: مشخص شدن با، مشخصه آن . . . است The ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

professions: مشاغل

٤ ماه پیش

مدال‌های محدثه فرومدی