محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کنتور: شمارشگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a range of: مجموعه ای از، طیفی از

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fully understood: کاملا شناخته/درک شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deteriorating: وخیم، روبه وخامت، روبه تباهی، روبه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suburbanize: حومه سازی، حومه شدگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

employment opportunities: فرصت های شغلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ubiquitous: همه گیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cost of building: هزینه ساخت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most often: غالب اوقات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come through: سربرآوردن، نمایان شدن، محقق شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

such as: نظیرِ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

housing unit: واحد مسکونی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

air rights: حق مالکیت هوایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transfer development rights: حق انتقال توسعه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

utility corridor: مجرای تاسیسات a strip of land that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passageway: مجرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hong kong sar: منطقه ویژه اداری هنگ کنگ ( Hong Kon ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

covenant: تعهد، ضمانت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conservation easement: حریم حفاظت [مهندسی منابع طبیعی - مح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

property value: ارزش دارایی/املاک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

storm water: [عمران و معماری] آب رگباری [زمین شن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offsetting: خنثی سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offset: خنثی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fertilizer use: کاربرد کود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stem from: ریشه داشتن در، برخاستن از

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a variant of: نوعی ( از )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

split rate tax system: نظام مالیات نرخ انشعابی source: htt ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tax reform: اصلاح ( امور ) مالیاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with the aim of: با هدفِ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supporting: مویدِ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retrospective study: مطالعه گذشته نگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

simulation study: مطالعه شبیه سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stems from: ریشه در . . . دارد از . . . برمی خی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

value capture: حق مشرفیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

incremental increase: افزایش تدریجی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

required by: مورد نیازِ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

development impact fees: عوارض اثر توسعه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a series of: یک سری ( از ) ، مجموعه ای از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a series of: یک سری ( از ) ، مجموعه ای از

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guided by: با تبعیت از، با پیروی از، با دنباله ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guided by: با تبعیت از، با پیروی از، با دنباله ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high capacity: پرظرفیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

congestion charge: هزینه طرح ترافیک، هزینه ورود به مرک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

congestion charge: هزینه طرح ترافیک، هزینه ورود به مرک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unrelated: نامرتبط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

auctioning system: سیستم مزایده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bishan: بیشان ( ناحیه ای شهری در کشور سنگاپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buona vista: بونا ویستا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jurong east: جورونگ شرقی ( ناحیه ای شهری در کشور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paya lebar: پایا لبار ( در سنگاپور )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marine parade: مارین پرِید ( ناحیه ای شهری در کشور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

serangoon: سرانگون ( ناحیه ای شهری در کشور سنگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tampines: تمپینس ( ناحیه ای شهری در کشور سنگا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in contrast to: در مقایسه با، در قیاس با

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clear evidence: شواهد روشن، بینه ، دلیل واضح

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

one size fits all: یک نسخه واحد برای همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

managed to: موفق شدن به

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tax abatement: تخفیف مالیاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recorded: به ثبت رسیده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flat charge: هزینه ثابت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

general equilibrium model: مدل تعادل عمومی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it needs to: لازم به . . . است It needs to be em ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

service delivery: خدمات رسانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

service delivery: خدمات رسانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political will: اراده سیاسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

political will: اراده سیاسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

become a reality: به واقعیت پیوستن، محقق شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insufficiently trained: کم مهارت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

separate into: تفکیک به

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

separate into: تفکیک به

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water and sanitation: آب و فاضلاب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water utility: سازمان آب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well organized: بسامان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well managed: موفق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measurable: قابل سنجش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

striving: در تکاپو، در حال تکاپو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

complete street: خیابان کامل ( در برنامه ریزی شهری و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitating: تسهیل، تسهیل کننده، تسهیل گر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whims: هوس ها، خیالات، اوهام، امیال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whims: هوس ها، خیالات، اوهام، امیال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insulate: مصون ماندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

harmonization: هماهنگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a succession of: زنجیره ای از، سلسله ای از، تسلسلی ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

succession: زنجیره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

established standards: استانداردهای مقرر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being developed: درحال توسعه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aimed at: با هدف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

u s green building council: شورای ساختمان های سبز آمریکا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

community based: جامعه بنیان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devoted: اختصاص یافته، تخصیص یافته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raised by: ناشی از، برآمده از، برخاسته از، منت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

public private partnership: همکاری/مشارکت/شراکت عمومی - خصوصی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drawn from: برگرفته از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drawn from: برگرفته از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw from: برگرفتن از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engaged in: درگیر/دخیل/شریک در، عهده دارِ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

required to: لازم برای، مورد نیازِ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

builtout: توسعه یافته، رشدیافته، گسترش یافته، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

build out: ساخت، تکمیل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

competent: قابل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fully competent: قابل، متبحر، زبردست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imposed on: اعمال شده/تحمیل شده/وضع شده/بسته شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imposed on: اعمال شده/تحمیل شده/وضع شده/بسته شد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very effective: پراثر، پرتاثیر، پرثمر، بسیار موثر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carpooling: اشتراک گذاری خودرو، استفاده از خودر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carpool: اشتراک گذاری خودرو، استفاده از خودر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

public investment: سرمایه گذاری دولتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spark: برانگیختن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spark interest: برانگیختن علاقه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spark interest: برانگیختن علاقه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spark hope: برانگیختن/شعله ور کردن امید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spark curiosity: برانگیختن کنجکاوی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

land value capture: حق مشرفیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

windfall recapture: مالیات بر سود غیرمنتظره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worsement: نقصان، زوال، فرسودگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wipeout mitigation: تقلیل ناکامی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

readjust: بازتنظیم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

readjust: بازتنظیم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cost benefit: هزینه - فایده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cost benefit: هزینه - فایده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bikeway: مسیر دوچرخه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coded: رمزگذاری شده، کدگذاری شده، کدشده، ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

albeit: هرچند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exactions: مطالبات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مد نظر: مورد نظر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

c40 cities climate leadership group: گروه رهبری اقلیمی شهرهای C40

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mandate: حکم کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cooking: پخت، پخت وپز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prominent: عمده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noncommercial: غیرتجاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the present situation: وضعیت کنونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

readings: تفاسیر، برداشت ها

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

regionalist: منطقه گرا ( یی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relationalism: رابطه گرایی، رابطه مند گرایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relationalist: رابطه گرا ( یی ) ، رابطه مند گرا ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motorization: موتوریزه شدن، موتوریزه شدگی، موتوری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motorise: برای معانی بیشتر مدخل motorize را ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motorized: موتوری، موتوری شده، موتوریزه شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highly polluting: پرآلاینده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low polluting: کم آلاینده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clean fuel: سوخت پاک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clean fuels: سوخت های پاک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zero emission: ناآلاینده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zero carbon: کربن صفر، فاقد کربن، عاری از کربن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self reported: خودسنجی ( شده ) ، خودارزیابی ( شده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

submitted: تسلیم شده، تقدیم شده، عرضه شده، عرض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

greater london: لندن بزرگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in absolute terms: به طور مطلق measured by itself, not ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peripheral concern: اهمیت ناچیز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inventory: گزارش، رکورد، شرح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

western germany: آلمان غربی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

has to do with: وابسته/مربوط بودن به، ربط/ارتباط دا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worth noting: شایان/درخور ذکر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worth noting: شایان/درخور ذکر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

survey: سنجش آماری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reviewed: بررسی/بازنگری شده، مورد بررسی/بازنگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

message: گزارش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

achievability: امکان دستیابی، حصول پذیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spillover effect: اثر سرریز، اثر جانبی، اثر خارجی a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spillover effects: اثرات/آثار جانبی، اثرات/آثار سرریز، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel switching: جایگزینی سوخت Fuel switching is the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel economy: مقرون بصرفگی/بهره وری سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

world commission on environment and development: کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adverse effect: اثر مخرب/نامطلوب/زیانبار/مضر/سوء

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adverse effects: آثار مخرب/نامطلوب/زیانبار/مضر/سوء

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adverse effects: آثار مخرب/نامطلوب/زیانبار/مضر/سوء

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the extent that: تا جایی که

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if necessary: در صورت لزوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where necessary: در صورت لزوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where appropriate: در صورت لزوم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

where appropriate: در صورت لزوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when appropriate: در صورت لزوم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

when appropriate: در صورت لزوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if appropriate: در صورت لزوم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if appropriate: در صورت لزوم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

side effects: عوارض جانبی، آثار ثانوی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

side effects: عوارض جانبی، آثار ثانوی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a wide range of: طیف گسترده ای/وسیعی از، مجموعه بزرگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a wide range of: طیف گسترده ای/وسیعی از، مجموعه بزرگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fine particulate matter: ریزذرات معلق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

particulate matter: ذرات معلق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burdens: معضلات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air pollutant: آلاینده هوا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shading: هاشورزنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parked: پارک شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

co effect: تاثیر مشترک، اثر جانبی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cobenefits: مزایای جانبی/مشترک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decarbonizing: کربن زدایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decarbonized: کربن زدایی شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decarbonise: مدخل decarbonize را ببینید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decarbonisation: کربن زدایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decarbonised: کربن زدایی شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decarbonising: کربن زدایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy supply: عرضه/تامین/منبع انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy security: امنیت انرژی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reemerge: دوباره/از نو سربرآوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

industrial facilities: تاسیسات صنعتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discomfort: ناآسودگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thermal discomfort: ناآسودگی حرارتی/دمایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thermal comfort: آسایش حرارتی/دمایی

١ سال پیش

مدال‌های محدثه فرومدی