محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

presenting: ارائه دهنده، ارائه کننده، ارائه گر، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

written by: به قلمِ، اثرِ، نوشته ی، نگاشته ی، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

written: نگاشته، نبشته، مرقوم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

edited: ویرایش شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

edited: ویرایش شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

last: تداوم/دوام داشتن، تداوم/دوام یافتن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preceding: پیش از ، ماقبلِ world empires and m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preceding: پیش از ، ماقبلِ world empires and m ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anthropological: انسان شناسانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anthropological: انسان شناسانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

encounter: برخورد کردن، برخورد داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بهره گیری: بهره برداری، بهره بری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

harnessing: بهره گیری، بهره برداری، بهره بری، ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

materials: مطالب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand: به قوت خود باقی ماندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

golden era: عصر طلایی، دوران/دوره طلایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

classic era: عصر کلاسیک، دوران/دوره کلاسیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hurrians: هوریانی ها یا هوری ها یا هوریت ها ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hurrian: هوری، هوریانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hyksos: هیکسوس هیکسوس ( قبطی:heqa khasewet ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interlinked: به هم پیوسته، پیوسته، متسلسل، به هم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new kingdom egypt: پادشاهی نوین مصر پادشاهی نوین مصر، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mitanni: میتانی؛ تمدن میتانی یکی از تمدن های ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bronze age: عصر برنز، دوره برنز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phoenicians: فنیقیان، فنیقی ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mauryan: مائوریایی یا موریایی [شاهنشاهی مائو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unbroken: برهم نخورده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kushan: کوشان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

southeast asia: جنوب شرق آسیا، آسیای جنوب شرقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاعده مند: systematic

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reunification: اتحاد مجدد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reunification: اتحاد مجدد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

division: تقسیم بندی، تجزیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disrupt: از هم گسیختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disrupting: از هم گسیختگی، مختل سازی، اختلال، م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disruption: از هم گسیختگی، گسستگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

integration: یکپارچه سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

justify: استدلال آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unpick: موشکافی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pluralist: ائتلافی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

historian: تاریخ نگار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

historian: تاریخ نگار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

centric: محوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

referring: ذکر، ارجاع، رجوع، مراجعه، عطف، اشار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

separate out: جداسازی، تفکیک، انفکاک، تفریق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

separate out: جداسازی، تفکیک، انفکاک، تفریق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

separating: تفکیک، انفکاک، تفریق جداکننده، تفکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overstretch: بسط/توسعه/گسترش بیش از حد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overstretch: بسط/توسعه/گسترش بیش از حد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

newly structured: نوساختار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

e g: برای نمونه، به عنوان نمونه، مثلا، ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

structured: ساختاریافته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

left alone: تنهارهاشده، تنهاگذاشته شده، به حال ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leave alone: تنها رها کردن، به حال خود واگذاشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave alone: تنها رها کردن، به حال خود واگذاشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suffer: متضرر شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pertain: منوط بودن، تعلق داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warring: جنگ طلب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warring: جنگ طلب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play off: به جان هم انداختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stated: مذکور، مزبور، نام برده، یادشده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extended: طویل، فراخ، گشاده، مشروح، مفصل، شرح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upturn: رونق، پیشرفت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upturn: رونق، پیشرفت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revisionist: بازنگرانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

orient: تعیین جهت کردن، جهت گرفتن، قرار داش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one track: تک بعدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispute: مورد بحث قرار دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

associated with: مرتبط با، در ارتباط با، در رابطه با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dominated by: تحت سلطه ی، زیر سلطه ی، در سلطه ی، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominated by: تحت سلطه ی، زیر سلطه ی، در سلطه ی، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quick: سهل الفهم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

most clearly: به روشنی هر چه بیشتر، با بیشترین وض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most clearly: به روشنی هر چه بیشتر، با بیشترین وض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

name after: نام گذاری ( کسی یا چیزی ) به نام ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

different degrees: to different/varying degrees = به م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complicate: مشکل ساز بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ostentatious: فخرفروش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ostentatious: فخرفروش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hugely: بسیار، به وفور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hugely: بسیار، به وفور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

result from: حاصل شدن از، سرچشمه گرفتن از، ثمره/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resulting from: حاصل از، حاصلِ، منتج از، ناشی از، ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resulting from: حاصل از، حاصلِ، منتج از، ناشی از، ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make sense: معنادار بودن، معنا داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assume: اتخاذ کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relating: ارتباط دهی، مرتبط سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

and so on: و الی آخر و امثالهم و. . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

centralizing: متمرکزسازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

research agenda: دستورالعمل پژوهشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

research agenda: دستورالعمل پژوهشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subject to: دستخوش، متحمل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genuinely: بی شک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ideal: معیار، مقیاس، ملاک، شاخص، میزان، ال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

varying: متفاوت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wholesale: به طور عمده، عمدتا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uneven: ناهموار، غیریکنواخت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in nature: ماهیتا، طبعا، فطرا، فطرتا، بالطبع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by nature: ماهیتا، بالطبع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by nature: ماهیتا، بالطبع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conceptualizing: مفهوم پردازی، مفهوم آفرینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mixed: متناقض، گوناگون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

continue to: همچنان، پیوسته، همواره، کماکان، هما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

continue to: همچنان، پیوسته، همواره، کماکان، هما ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

centralize: تمرکز یافتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

implications: تبعات، نتایج، عواقب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

explaining: تبیین، مبین، بیانگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fueling: تشدید، تقویت، تحریک، تغذیه، سوخت رس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

behind: در پسِ، در پس پرده ی، عقب افتاده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

metamorphose: دگرگونی یافتن، دگردیسی یافتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

celebrate: تجلیل/اجلال/تکریم/احترام/شریف/تمجید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mark: نشانه/نشان دهنده چیزی بودن، رقم زدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

discredited: بی اعتبار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همه جانبه: جامع، فراگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

همه جانبه: جامع، فراگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wide ranging: فراگیر، همه جانبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stores: مخازن، ذخایر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

connected: متصل به هم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in tandem: مقارن، هم زمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long lasting: دیرین، دیرینه، پایا، جاودان، جاوید، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benefits: منافع، عواید، امتیازات، حقوق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

test: به بوته آزمایش گذاشتن، در بوته آزما ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abstracted: خلاصه، تلخیص شده، چکیده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worldwide: در سطح جهان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

international: در سطح بین الملل cities might be mi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

set: مقرر کردن، ثبت کردن، به ثبت رساندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رونق: شکوفایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flourishing: روبه رشد، درحال ترقی، درحال شکوفایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thriving: روبه رشد، در حال شکوفایی/ ترقی/پیشر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operationalize: پیاده کردن، پیاده سازی ( کردن )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operationalizing: پیاده سازی، عملی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

created by: حاصل از، ناشی از، محصولِ، ماحصلِ، ث ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

created by: حاصل از، ناشی از، محصولِ، ماحصلِ، ث ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

created: مولود، محصول، ماحصل، منتج، ثمره، زا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

successive: متسلسل، سلسله وار، زنجیروار، به ترت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

successive: متسلسل، سلسله وار، زنجیروار، به ترت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

واجد شرایط: سزاوار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

واجد شرایط: مستوجب، مستحق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

qualifying: واجد شرایط، مستوجب، مستحق، شایسته، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

qualifying: واجد شرایط، مستوجب، مستحق، شایسته، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep in mind: در نظر داشتن، به یاد داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well established: پرثبات، باثبات، ثبات یافته، دیرپا، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatically: به صورت تاثیرگذاری، به طرز تاثیربرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disrupt: از هم پاشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disruption: ازهم پاشیدگی، از هم پاشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uniform: یکپارچه، نامتغیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straddling: در فاصله ( دو چیز )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sense of direction: مسیریابی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep your head down: خود را درگیر نکردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

float: پرسه زدن، سیر کردن، جریان داشتن/یاف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

play a part: نقشی را ایفا کردن، نقشی را بازی کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play a part: نقشی را ایفا کردن، نقشی را بازی کرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for the purpose of: به منظور، جهتِ، به خاطر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for the purpose of: به منظور، جهتِ، به خاطر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diy: دست ساخت، دست ساخته، دست ساز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

considered: مورد نظر، مد نظر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worth: درخور، فراخور، برازنده، شایان، شایگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

show: نمایانگر/نشانگر/بیانگر/مبین/نشان ده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

westward: رو به باختر، رو به غرب، در جهت/به س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attached: چسبیده، ملحق، منضم، ضمیمه شده، الص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bias: غرض ورزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ensued: آتی، متعاقب، بعدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ensued: آتی، متعاقب، بعدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

highlight: تاکید کردن، تاکید داشتن، موکد چیزی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

privileging: رحجان بخشی، رجحان دهی، ارجحیت بخشی، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

privileging: رحجان بخشی، رجحان دهی، ارجحیت بخشی، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eurocentrism: اروپامحوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

escaped: گریخته، فراری، رهیده، جان به در برد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

far from: نه تنها. . . نیست بلکه. . . Far fr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bound up: لاینفک، جدانشدنی، جدایی ناپذیر، غیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bound up in: درپیچیده در

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

romanize: رومی سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rare: کم نظیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

penultimate: نیمه نهایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adhere: پیرو چیزی بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in a nutshell: ملخص کلام، خلاصتا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

longevity: ماندگاری، دیرمانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carolingian: کارولنژی، کارلینگ ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allow for: به حساب آوردن، به شمار آوردن، ممکن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

means: ابزار، اسباب، آلات، ادات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constructed: مدون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take: ( noun ) تلاش، اقدام An attempt or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

luxurious: تجملاتی، فاخر، اعیانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

luxuries: luxurious = به قول دوستمون باارزش ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emphatically: موکدا، به طور موکد، به تاکید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

great: باشکوه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occurred: واقع where it is occurred = محل وقو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discernible: محسوس، معلوم، نمایان، واضح، هویدا، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proactive: پیشگام، پیشتاز، پیشرو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

link: پیوند داشتن/خوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rhetoric question: استفهام انکاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncleaned: ناپاک، ناتمیز، کثیف نشسته، ناشسته، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point: اشاره داشتن، دلالت کردن، دلالت داشت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there was: وجود داشت، موجود بود، بود، داشت، یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

there was: وجود داشت، موجود بود، بود، داشت، یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disconnected: منقطع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strangely: به طور غیرعادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in bondage: دربند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

those who: اشخاصی که، مردمی که

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flood: مستغرق/غرقه/غوطه ور کردن

١ سال پیش

مدال‌های محدثه فرومدی