محدثه فرومدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

connotations: تلویحات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

connotation: تلویح

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

territorialize: سرزمین سازی، قلمروبندی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

territorialise: املای دیگر territorialize، برای معا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

territorialisation: املای دیگر territorialization، برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

delineation: تفکیک، تحدید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delineation: تفکیک، تحدید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

means of payment: روش ( های ) پرداخت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

means of communication: وسایل ارتباطی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exemplified: تمثل یافته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accounting method: شیوه محاسبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accounting: محاسبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

built: مصنوع، مورد ساخت وساز قرار گرفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tightly: ( به طور/به صورت ) تنگاتنگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

measures: اقدامات، تدابیر، مقیاسات، معیارها، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effective: تاثیرگذار، مثمرثمر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

co location: هم مکانی، اشتراک مکانی، هم نهادگی، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coupled with: به همراه، همراه با، توام با، در کنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coupled with: به همراه، همراه با، توام با، در کنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mode of life: سبک/شیوه زندگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bundle: ترکیب/تلفیق ( کردن ) ، همبسته سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rapidly developing: سریعا در حال توسعه، سریع التوسعه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

refurbishing: نوسازی، بازسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

refurbished: بازسازی شده، بازساخته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

colocate: هم محلی، هم مکانی، هم نهادگی، هم آی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smaller scale: کوچک مقیاس تر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

energy conservation: پایستگی انرژی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

energy conservation law: قانون پایستگی انرژی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

possess: در اختیار داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

competencies: قابلیت ها اهلیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

competitiveness: رقابت، رقابت طلبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

savings: صرفه جویی ( ها )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

comparability: قیاس پذیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assessment report: گزارش ارزیابی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lens: دریچه، منظر، مجرا، چشم انداز throug ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adverse side effect: اثر جانبی واژگون/معکوس/وارونه/ زیان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

system boundary: مرز/محدوده سیستم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

land cover: پوشش ارضی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

research question: مساله پژوهشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

political scientist: دانشمند علوم سیاسی، سیاست شناس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

social scientist: دانشمند علوم اجتماعی، اجنماع شناس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social scientist: دانشمند علوم اجتماعی، اجنماع شناس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

classes: درجات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

data source: منابع داده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

occurred in: واقع در

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rust belt: کمربند زنگار/زنگ زده ( ایالات متحده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

displayed: نشان داده شده، درج شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freeing: آزادسازی، رهاسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freeing: آزادسازی، رهاسازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

built up area: ناحیه پرسازه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

built up: پرسازه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doubling: مضاعف سازی، مضاعف شدگی، دوبرابرسازی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doubling: مضاعف سازی، مضاعف شدگی، دوبرابرسازی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wealth creation: ثروت زایی، ایجاد/تولید ثروت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

downscale: کاهش مقیاس، مقیاس کاهی، مقیاس چیزی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

city rich: پُرشهر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the few: اندک The few studies that exist wil ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quantify: به صورت کمّی بیان کردن/نشان دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

publications: مطالب منتشرشده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keywords: کلیدواژه ها، کلیدواژگان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

severe drought: خشکسالی شدید/سخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lower middle: متوسط به پایین Lower - Middle Incom ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

northern africa: آفریقای شمالی، شمال آفریقا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

central asia: آسیای مرکزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attributed to: منسوب/منتسب به

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

estimated: is estimated to : برآورد می شود که، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

estimated to: is/are estimated to : برآورد می شود ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

comparable: قابل قیاس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comparable: قابل قیاس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commonly accepted: ( عموما ) پذیرفته شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

standardizing: استانداردسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

join forces: هم قوا شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by: 1 برحسب 2 به قلمِ، اثرِ، نوشته ی، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coercively: عنفا، به جبر، به زور، به عنف، جبرا، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coerciveness: اجبار، جبر، خشونت، درشتی، زور، قهر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

periodically: هرازگاهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

periodically: هرازگاهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

executive: مقام اجرایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

status: موضع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

filled: سرشار، لبریز، مالامال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resisting: مقاومت، پایداری، ایستادگی، استقامت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resisting: مقاومت، پایداری، ایستادگی، استقامت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

while: در عین حال، در عینِ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come about: وقوع، صورت گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legitimating: مشروعیت بخشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

machines: ماشین آلات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

war machine: قوای جنگ، نیروهای مسلح، ارتش، نظام، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legitimate: مشروعیت بخشیدن، مشروعیت بخشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equating: برابرسازی، متناظرسازی، یکسان سازی، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ostentatious display: خودنمایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

avoided: محذور، حذرشده، مورد حذر، پرهیزشده، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

already: آن موقع، آن زمان، آن هنگام، اینک، ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

begetting: تولید، ایجاد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

initials: حروف اول ( نام چیزی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

initials: حروف اول ( نام چیزی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mixing: ترکیب، درهم آمیزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mixing: ترکیب، درهم آمیزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chartered: دارای مجوز رسمی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chartered: دارای مجوز رسمی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

backed: مورد حمایت، در حمایت، حمایت شده، پش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at the same time: در همین زمان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

federate into: پیوستن به

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

set by: مقرر، مقرره، مقررشده policies set b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set by: مقرر، مقرره، مقررشده policies set b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breakdown: تقسیم، تقسیم بندی، قسمت بندی، بخش ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hoorn: شهر هورن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enkhuizen: شهر اِنک هایزِن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in rotation: در گردش، به تناوب، متناوب، به صورت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confer: واگذار کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delegated: سپرده شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

warships: ناوگان جنگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make alliance: بستن پیمان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freedom of action: آزادی عمل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freedom of speech: آزادی بیان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freedom of speech: آزادی بیان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freedom of choice: آزادی انتخاب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freedom of cult: آزادی ادیان، آزادی در انتخاب مذهب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freedom of association: آزادی انجمن، آزادی اجتماع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freedom of expression: آزادی بیان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freedom of expression: آزادی بیان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approve: پذیرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

approved: مورد تایید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approving: پذیرش، موافقت، تصویب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

admirably: به نیکی، به شایستگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adhere to: پیروی از، وفاداری به، چسبیدن به

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adhering: پیروی، پایبندی، رعایت، وفاداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn out to be: از کار درآمدن، به عمل آمدن، رقم خور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salience: اهمیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitimize: مشروعیت بخشی، مشروع سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legitimize: مشروعیت بخشی، مشروع سازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitimized: مشروع، قانونی، مجاز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defencelessness: بی دفاعی، بی پناهی، بی یاوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw: ترسیم کردن، تصویر کردن، به تصویر کش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subdued: مغلوب، مقهور، منکوب، رام، تسلیم، مط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to a limited extent: به میزان محدودی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thought: it is thought to = تصور می شود که، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equally: یکسان، به طور یکسان، هم اندازه پیش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have to: لازم بودن، نیاز بودن، ضروری بودن، ض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discount: رد کردن، مردود شمردن، مورد تردید قر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

governed: در فرمان، تحت فرمان، متاثر از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coin: [زبان شناسی] برساختن ( ساختن واژه ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frontiers: سرحدات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

matrix: رستنگاه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inverting: وارونه سازی، واژگون سازی، معکوس ساز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inverting: وارونه سازی، واژگون سازی، معکوس ساز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

illustrated: به تصویر کشیده شده، نمایانده ( شده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inconsiderately: با سهل انگاری، از سر بی مبالاتی، با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inconsiderately: با سهل انگاری، از سر بی مبالاتی، با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seek for: در پی چیزی بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seek: در جستجوی چیزی بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seeking: در پی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realm: عرصه، دامنه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international realm: عرصه/حوزه بین الملل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

newly industrialized: تازه صنعتی شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

newly discovered evidence: شواهد جدید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

commendable: قابل ستایش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commendable: قابل ستایش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meddle with: دخالت کردن در

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

providing: تدارک، تامین، تهیه، مهیاسازی، آماده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expression: تعبیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predisposition: طبع، گرایش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

majestic: شگرف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

majestic: شگرف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in terms: برای معانی بیشتر مدخل in terms of ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invaluable: گرانمایه، گرانقدر، گران قیمت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pioneering: پیشرو، پیشتاز، پیشاهنگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broach: پیش کشیدن ( موضوعی ) ، سرگشادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no mention of: هیچ اشاره ای به . . . نشده است، هیچ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handle: به عهده گرفتن، رتق وفتق کردن، به مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dwell on: پیله کردن به، چسبیدن به

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ground rules: اصول اولیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undisputed: قطعی، بدیهی، مسجل، محرز، حتمی، بی ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devaluation: کم ارزش سازی، بی ارزش سازی، کاهش ار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

devaluate: کم ارزش سازی، بی ارزش سازی، کاهش ار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

massively: ( به مقدار ) بسیار زیاد، به شدت، شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

massively: ( به مقدار ) بسیار زیاد، به شدت، شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interlocking: درهم تنیده، درهم بافته، درهم تابیده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interlock: به هم تنیدن، به هم تابیدن، تشبک، تش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intertwining: درهم بافته، درهم تنیده، درهم تابیده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intertwining: درهم بافته، درهم تنیده، درهم تابیده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intertwine: در هم تنیدن، به هم تنیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

factors: کارگزاران، نمایندگان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misleading: گول زننده، منحرف کننده، فریبنده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

housed: جاگرفته، جای گرفته، منزل گزیده، لان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

housed: جاگرفته، جای گرفته، منزل گزیده، لان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a different way: به طور متفاوتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in a way which might harm: به طریقی که ممکن است آسیب رساند، اح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

because: چراکه، به این خاطر/علت/دلیل که، از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eliminating: حذف، نابودسازی، ازقلم اندازی، معدوم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

protracted: بلندمدت، درازمدت، طویل، بلند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contingencies: پیشامدهای غیرمترقبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contingent: وابسته به پیشامد غیرمترقبه، بر مبنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at stake: 1 در خطر 2 خطیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so called: اصطلاحا، چنین نام دارد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put flesh on: شاخ وبرگ دادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carry through: صورت دادن، به انجام رساندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carry through: صورت دادن، به انجام رساندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make an appearance: آفتابی شدن، خودی نشان دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make an appearance: آفتابی شدن، خودی نشان دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assimilating: شبیه سازی، همانندسازی

١ سال پیش

مدال‌های محدثه فرومدی