پیشنهادهای Mnemon (٣٥)
بانشاط
عملی بین
محکوم کننده - تقبیح کننده - بازدارنده
محدود limited or restricted in some way
1. در مورد هوا - به معنای رقیق بودن - دارای فشار کم تر از معمول 2. محدود به عده ی معدودی از افراد - خاص گروه مشخصی -
کثیف
لایه لایه
تقویت کردن و حمایت کردن با سند و مدرک
شکننده - ضعیف و باریک
قسمتی از شکم، کنار ناف که برجسته است = muffin top
رنگارنگ - متنوع
air traffic controller فردی هست که مسؤلیت کنترل و مانیتورینگ ترافیک هوایی رو بر عهده دارد. control tower این به معنای برج مراقبت هست.
American English sailboat : قایق بادبانی sailing ship : کشتی بادبانی
دوره ی درمانش رو طی کنه ( بیماری ) به طور طبیعی پایان یافتن ( به طور کلی )
سنجاب راه راه
galaxy - - - > کهکشان ( هر کهکشانی می تونه باشه ) The Galaxy - - - - > کهکشان راه شیری
به طور نمایی ( در ریاضیات )
کرم لکه بر
مضمون suggestions; hints
dab hand is a countable noun so I'm a dab hand at driving
جان کلام the bottom line ~ the most important fact
lightning به آذرخش یا صاعقه گفته میشه. thunder به رعد یا صدای غرش ناشی از اذرخش گفته میشه. اگر میخواهیم رعد و برق رو ترجمه کنیم باید هر دو رو بیاری ...
storm - > when there is a very strong wind hurricane - > when there is a strong wind and rain together storm باد شدید به همراه باران هست ولی hurrican ...
kitchen roll/paper متفاوت از toilet paper می باشد. همونطور که از اسمشون پیداست. کاربردشون متفاوت هست. معمولا kitchen paper ضخیم تر از toilet paper سا ...
درست اندیش - راست اندیش
یللی تللی کردن
جان به در بردن
تسلی ناپذیر - تسکین ناپذیر
به نظر من بهترین معادل پیشنهادی برای این واژه خرکار می باشد. سگ جون خودمون ( بادوام و پرکار ) > durable دست راست >right - hand man خرکار > workho ...
زده کردن کسی از چیزی
نه فقط در مورد انسان و گیاهان این واژه در مورد حیوان هم به کار میره. This is my first albino in my own personal menagerie
معادل پیشنهادی : ایول Nice touch, that was a stroke of genius
جوش زدن - حرص خوردن . I spent most of last night stewing about my job
در مورد مردی که همجنسگراست یا دارای صفات و خوی زنانه هست هم به صورت تحقیرامیز به کار میره. Used as a disparaging term for an effeminate man, espec ...
در موضع قدرت بودن To be in a position of power or control over someone or something else. The phrase alludes to having the best cards in a card gam ...