rarefied

/ˈrɛrəfaɪd//ˈreərɪfaɪd/

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: belonging to a relatively small or select group.
مترادف: esoteric
مشابه: clannish, cliquey, exclusive, private, rare, restricted, select, special, uncommon

(2) تعریف: elevated; exalted; refined.
مترادف: elevated, exalted, lofty
مشابه: eminent, grand, high, noble, refined, sublime

(3) تعریف: characterized by a lack of density; thin.
مترادف: rare, thin
مشابه: attenuated, diluted, tenuous

- rarefied air
[ترجمه گوگل] هوای کمیاب
[ترجمه ترگمان] هوای رقیق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a rarefied sense of humor
شوخ طبعی تهذیب شده

2. the rarefied mountain air
هوای رقیق کوهستان

3. Climbers may experience difficulty breathing in the rarefied air at high altitudes.
[ترجمه گوگل]کوهنوردان ممکن است در هوای کمیاب در ارتفاعات بالا دچار مشکل در تنفس شوند
[ترجمه ترگمان]climbers ممکن است مشکل تنفس در هوای رقیق در ارتفاعات بالا را تجربه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You might take tea in the rarefied surroundings of Eickhof, a cafe of quite overwhelming temptation for cake-lovers.
[ترجمه گوگل]ممکن است در محیط کمیاب ایخوف، چای بنوشید، کافه‌ای که برای دوستداران کیک وسوسه بسیار زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]ممکن است در محیط لطیف Eickhof، یک کافه پر از وسوسه کننده برای عشاق، صرف کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The program helped talented people develop the rarefied skills of a Disney animator, and it became a fixture of the studio.
[ترجمه گوگل]این برنامه به افراد با استعداد کمک کرد تا مهارت های کمیاب یک انیماتور دیزنی را توسعه دهند و به یکی از وسایل ثابت استودیو تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]این برنامه به افراد مستعد کمک کرد تا مهارت های rarefied یک انیمیشن دیزنی را توسعه دهند، و این برنامه تبدیل به یک نمایش در استودیو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Upward-moving atmospheric waves could greatly heat a rarefied atmosphere.
[ترجمه گوگل]امواج جوی که به سمت بالا حرکت می کنند می توانند اتمسفر کمیاب را تا حد زیادی گرم کنند
[ترجمه ترگمان]امواج جوی در حال حرکت رو به بالا می تواند به شدت یک جو رقیق را گرم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even in the rarefied world of foreign correspondents, Simon is a standout.
[ترجمه گوگل]حتی در دنیای کمیاب خبرنگاران خارجی، سایمون یک فرد برجسته است
[ترجمه ترگمان]حتی در دنیای لطیف خبرنگاران خارجی، سایمون یک بازیکن برجسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nor are the problems confined to the rarefied atmosphere of corporate boardrooms.
[ترجمه گوگل]همچنین مشکلات به فضای نادر اتاق های هیئت مدیره شرکت ها محدود نمی شود
[ترجمه ترگمان]مشکلات محدود به فضای رقیق of شرکت نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Here it is tranquil, there is a rarefied atmosphere - still deep blue waters.
[ترجمه گوگل]اینجا آرام است، فضای کمیاب وجود دارد - آبهای آبی هنوز عمیق
[ترجمه ترگمان]اینجا آرام و آرام است، هوای لطیف هنوز در آب های عمیق آبی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For heaven's sake, you've been breathing the rarefied air of the ivory tower for as long as I can remember.
[ترجمه گوگل]به خاطر بهشت، از زمانی که یادم می آید، هوای کمیاب برج عاج را نفس می کشید
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا، تا زمانی که به یاد داشته باشم، هوای لطیف آن برج عاج را استنشاق کرده ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I don't think the rarefied air of the laboratory agrees with you!
[ترجمه گوگل]فکر نکنم هوای نایاب آزمایشگاه با شما موافق باشه!
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم هوای لطیف آزمایشگاه با تو موافق باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He moves in very rarefied circles ; his friends are all lords.
[ترجمه گوگل]او در دایره های بسیار کمیاب حرکت می کند دوستانش همه ارباب هستند
[ترجمه ترگمان]او در محافل بسیار پیچیده ای حرکت می کند، دوستان او همه فرمانروایان دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wonderful hand - painting, perfect color - matching, rarefied costumes, all of these construct a China - style comic.
[ترجمه گوگل]دست فوق العاده - نقاشی، رنگ عالی - مطابقت، لباس های کمیاب، همه اینها یک کمیک به سبک چینی می سازند
[ترجمه ترگمان]نقاشی دستی شگفت انگیز، تطبیق کامل رنگ، لباس های کم، همه اینها یک کمدی سبک چین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Membership of the rarefied group also extends across the political divide and into US public life.
[ترجمه گوگل]عضویت در گروه نادر نیز در سراسر شکاف سیاسی و زندگی عمومی ایالات متحده گسترش می یابد
[ترجمه ترگمان]عضویت گروه نازک نیز از شکاف سیاسی و به زندگی عمومی ایالات متحده گسترش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Getting a book published isn't the rarefied literary feat it once was.
[ترجمه گوگل]انتشار یک کتاب آن شاهکار ادبی کمیاب سابق نیست
[ترجمه ترگمان]گرفتن کتابی که زمانی منتشر می شود، بزرگ ترین شاهکار ادبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• esoteric; elite; meant only for the initiated or the select few; very refined; of or pertaining to a select group; exalted, elated, euphoric, in high spirits; of extremely high quality in character or style (literature); having low density, of lower pressure than usual
you use rarefied to describe people or situations that do not seem to be connected with ordinary life, because of their high social standing or academic nature; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : rarefy
✅️ اسم ( noun ) : rarefaction
✅️ صفت ( adjective ) : rarefied
✅️ قید ( adverb ) : _
اختصاصی، نادر، مرموز
هوای رقیق، ( به طعنه ) بلندمرتبه، والامقام، رفیع
ویژه
خاص
دربسته و خاص عده ای محدود [مکان]
1. در مورد هوا - به معنای رقیق بودن - دارای فشار کم تر از معمول
2. محدود به عده ی معدودی از افراد - خاص گروه مشخصی -
خاص
the rarefied atmosphere of academia
جو خاص آکادمیک

بپرس