تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Chariot

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

دارای دو معنی مثبت و منفی است مثبت: چقدر زیبا، چقدر تاثیرگذار، چه جالب! منفی: چقدر متاثر کننده، چقدر ناراحت کننده [برای مثال در هنگامی که خبر مرگ ف ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشک و عنبر گر ز مشک زلف یارم بو کند بوی خود را واهلد در حال و زلفش بو کند {دیوان شمس مولوی؛غزل ۷۴۰}

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه غلطه چون homework ، اس جمع نمیگیره به جاش از واژه ای مثل assignments استفاده میشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به اشتباه " همزاد پنداری " گفته میشود و هم ذات به چم نزدیکی ذات و علایق و احساس، هم عقیده بودن و. . . است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

متوجه هستم I got it فهمیدم گرفتم اوهوم آهان درک می کنم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلفات

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

تاثیرگذار در معنای لغوی برگرفته از واژه influence : تأثیر گذاری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

معادل homeless : بی خانمان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنجاب، موش خرما

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

سنجاب

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صنعت : آفریده؛ هم ریشه با مصدر صُنع ( آفرینش ) و تصنع ( ساختگی ) آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست [غزلیات شمس؛مولانا، غزل ۴۴۱] : آرزوی آن کسی را دارم که ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاه خود، ترگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Advertising تبلیغات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خدا به شما برکت و نیکی دهد لله دَرُّکُما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیک و به روز On fleek

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

املای درست 《 غنج 》می باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارق به معنی حس میهن پرستی و تعصب دینی یا ملی املای اشتباه 《عِرق》 است. #درست بنویسیم حتما عبارت � قلب و عروق � به گوشتان خورده است، � عروق � به معنی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دارای دو معنی است : عَرَق و عِرق ● 1 رطوبتی که بدن هنگام گرمای بیش از حد و فعالیت مداوم ترشح می کند ● 2 رگ و ریشه و غیرت درونی و نوعی تعصب مثال : ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Hiccup = hiccough = سکسکه، عطسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سکسکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Hiccup = hoccough = سکسکه، عطسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Right now= right away فورا، بی معتلی و سریع، فی الفور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تحت تاثیر قرار دادن، تاثیر گذاشتن How people's mind work and how this affects their behavior : ذهن مردم چگونه کار می کند و چگونه بر عملکرد ( رفتار ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

درمان کردن، درمان شدن رفتار کردن Treat

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ماموریت انجام شد Mission : ماموریت Accomplished : انجام شد [همچنین به accomplishment مراجعه کنید]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وضعیت پزشکی، موقعیت پزشکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بقیه. . . Rest of the year : بقیه سال Rest of the days : بقیه روزها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Experimental siences : علوم آزمایشی : ( به عبارتی ) علوم تجربی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لمس کردن، اداره کردن، مدیریت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

( موقت ) Temporary ( دائمی ) ≠ permanently

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Lux, luxuries لوکس، گران، لاکچری و. . . They stayed at a deluxe hotel

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آشنا کردن، معرفی کردن کسی E. g : Will you please introduce yourself ?: میشه لطفا خودت رو معرفی کنی؟ Won't you to introduce this man to us? : این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر زدن E. g: we'll be glad to see you. Won't you stop by tonight?? ما از دیدنت خوشحال میشیم. امشب یه سر نمی زنی؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقدار زیادی از چیزی Plenty of money Plenty of cheese

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Bathroom سرویس بهداشتی و حمام ( هر دو ) Bath : عمل حمام کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پذیرفتن نصیحت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنای ظرف و کانتینر که در فارسی تلفظ میکنی۶م هر دو به معنای جایی است که جیزی را شامل می شود یا چیزی را حمل می کند حالا چه کانتینری که تو ذهنمون م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فکر میکنم مخفف pepermint باشه به معنی نعنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نسخه دکتر نسخه پزشک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

داروهای بدون نیاز به نسخه پزشکی Medicines without prescription

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سن قانونی [در مفهوم مجازی به نوعی] اکثریت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حبه سیر Three cloves of garlic

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه مرموز، واژه ای که همزمان چند تا معنا داشته باشه Tricky word

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آگاهی از خطر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش آبادانی به منظور خطاب قرار دادن فردی ( معمولا مذکر ) استفاده می شود