تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منظور اینه که زیاد این موضوع رو میشنوم. کنایه از تکرار موضوعی هس If I had a dollar for every time you said that if I had a dollar for every time I ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک شبه بهبود نمی یابد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقویت رابطه استحکام رابطه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در رابطه با. . . در ارتباط با . . . مثال: I want to talk about a paradox the ties in with the topic we discuss last time من می خواهم در مورد یک پا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غر زدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه حرف حسابی بزنم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

head off - شروع سفر - ترک کردن جایی head someone/something off - اصرار به تغییر جهت چیزی یا کسی - برای جلوگیری از وقوع یک موقعیت دشوار یا ناخوشا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: cast in place pile شمع درجا cast in place concretes بتن درجا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شمع درجا شمع های ساختمانی دو نوع هستند نوع اول در محل دیگر آماده شده و به محل پروژه منتقل میگردد . در نوع دوم شمع در جا و در محل پروژه اجرا میگردد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسی چندش آور

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

صدای ریز صدایی که مثلا خفاشها میشنوند Bats can hear high - pitched sounds that humans can't

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صداهای بلند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

let's not go there بیا حرفشم نزنیم let's go there در مورد موضوعی خاص صحبت کنیم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

قدرنشناسی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: blessed are the meek بردباران آمرزیده می شوند. تویه سریال the handmaid tale خیلی استفاده می شد که از جملات کتاب مقدسشون بود

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

1. کاهش دادن ( کاهش مصرف یا مقدار ) 2. قطع کردن ( درختان یا گیاهان ) 3. انتقاد کردن یا سرزنش کردن 4. کاهش سرعت یا شدت 5. مختصر کردن یا خلاصه کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

drop class یعنی از کلاسی که چند جلسه رفتین میخواین انصراف بدین یا خارج بشین معمولا تویه حذف و اضافه دانشگاها drop a class یا drop classes میکنن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

قایق های اولیه به نام galley ship همان طور که در شکل مشاهده میکنین قایق هایی با یک دکل و یک بادبان بودند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

قبل از چیزی شروع شدن مدتها قبل از چیزی انجام دادن فعلintransitive to do the first part of an action go into the first part of a process : start مثا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سطوح بالا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنجیره ای از. . . . chain of consequences : زنجیره ای از پیامد ها chain of events : زنجیره از وقایع chain of faults : زنجیره از اشتباهات

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنجیره ای از پیامد ها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به فکر وا داشتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبلا previously

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مقایسه با

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متن قرار دادن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی بخار کسی که حسی به رابطه جنسی نداره

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فریاد و ناله جیغ و ناله

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشتق از . . . arise from

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرداختن به کاری تلاش کردن برای کاری اون معنی قبلی رو اشتباه نوشتم به معنی پرداختن به کاری هست

پیشنهاد
٠

نظرش برام مهم نیس

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصادف محض sheer coincidence = pure coincidence

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

wide popularity

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: be subject to

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

طبق کمبریج: to move your hand or head in a way that tells someone to come nearer: حرکت دادن دست یا سر به گونه ای که به کسی بگوید نزدیک تر شود که این ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- حق دادن - مستحق دانستن - have the right

پیشنهاد
٠

بسیار شبیه به چیزی بودن مترادف : be more like

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سازگار با

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فضولی نباشه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

assorted = همه فن حریف

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

- بیان شده - ادعا شده - گزارش شده مترادف:asserted - reported

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از این منظر که . . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

entered into its decline وارد زوال خود شد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "give it a shot" به معنای "تلاش کردن" یا "یک بار امتحان کردن" است. این عبارت معمولاً زمانی به کار می رود که فردی تصمیم می گیرد چیزی را امتحان ک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درخواست از کسی برای کمک، پول/اطلاعات و غیره an invitation of

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: supposition فرض - گمان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خنک شدن - گرما و انرژیشو از دست دادن مثال : The Sun has been very slowly cooling off the past few billions of years خورشید در چند میلیارد سال گذشته ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجمعات مترادف :accumulations

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عقب رانده شده مترادف: repulsed

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

دورتر بین further out و farther out تفاوت جزیی وجود دارد further out: به معنی دورتر ولی از نظر استعاری نه واقعی farther out: به معنی دورتر ولی از ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

دورتر تفاوت بین further out و farther out در معنی است further out: به معنی دورتر ولی از نظر استعاری نه واقعی farther out: به معنی دورتر ولی از نظر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

راه یافت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: horse droppings فضولات اسب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

flat - fee fares = کرایه های ثابت حمل و نقلی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در امتداد با سرعت حرکت کردن مثال: Trolleys rolled along at twice the speed of horse cars

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: spiralling patterns = الگوهای مارپیچی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: wing blade = تیغه بال بیشتر برای معنی تیغه بال هلی کوپتر هم بکار میره wing blade

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی ضربات هم میده Stroke = ضربه strokes = ضربات مثال: wing strokes ضربات بال

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنظر امیدوارکننده است

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

با حرف اضافه with می آید: shiver with cold shiver with fear shiver with delight

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی منحل شدن هم میده fall apart که در حال گذشته fell apart میشه : منحل شد fall apart = منحل شدن از مترادف هاش میشه به dissolved هم اشاره کرد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

dissatisfied با حرف اضافه with معمولا می آید "dissatisfied with" مثال: professional people, and other groups that had enjoyed little power in the p ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار محبوب تر شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باور عمومی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: weather almanacs سالنامه های آب و هوایی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: even if you are very careful, you can still get fooled. حتی اگر خیلی مراقب باشید، باز هم می توانید گول بخورید.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تحویل دادن مثال: I just want to drop off my lab report میخواستم گزارش آزمایشگاه رو تحویل بدم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

من خودم انتظار داشتم همچین کلمه ای رو برای نمایشنامه نویس داشته باشیم: playwrighter اما باید دقت کرد که playwright صحیح است

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

doing us a favor by something با چیزی به ما لطف می کنند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جالب اینجاس که این فلس ها یا پولک ها سطح بالها پروانه ها رو هم می پوشونند و فقط متخص ماهی نیست. Moths and butterflies are covered with scales در ش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به همان ترتیب مترادف = correspondingly

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

فشار و گرمای داخل زمین metamorphic ( pressure and heat within Earth )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر دو �detrimental for � و �detrimental to� معمولاً در انگلیسی استفاده می شوند، اما �detrimental to� بیشتر پذیرفته شده و ترجیح داده می شود. "detrimen ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعد از proponent حرف اضافه of می آید مثال: proponent of nuclear power

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

collocation هایی که با fierce همراه میشوند: 1. برای آب و هوایی که از حد معمول باشد از نظر گرمی یا سردی یا وجود باد و طوفان استفاده میشه مثل: fierce h ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

- حل میشه - راه حلی پیدا میشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: outstanding loan وام پرداخت نشده یا معوقه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. عمدا اطلاعات را پنهان کردن 2. نشان ندادن احساسات

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه کپه نبوغ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: we bequeath Iran's future into your able hands ما آینده ی ایران را در دستان توانمند شما قرار داده ایم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیلم beautiful mind با این جملات شروع میشه پروفسور با دانشجویان جدید الورود داره صحبت میکنه Who among you will be the vanguard of democracy, freedo ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراغ گازی light that uses gas as a fuel چراغی که با گاز روشن میشود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف : arduous = onerous = difficult

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشاره کردن مترادف: touch upon = allude = mention = refer

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع nucleus plural of nucleus specialized nucleus = هسته nuclei = هسته ها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موجوداتی اند که هسته سلول هایشان دارای پوشش مشخصی می باشد . یوکاریوت ها نمایشگر اقلیت اندکی از موجودات زنده اند. پروکاریوت ها همگی تک سلولی اند. جانو ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

مترادف comparatively =relatively

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: undisputed = acknowledged

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعریف mutually exclusive: if one of the theories is true, then all the others must be false اگر یکی از نظریه ها درست باشد، بقیه باید نادرست باشند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: offer = afford

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف : 1. decorate 2. exaggerate یا embellish

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

متضاد : chronic مترادف : keen طبق دیکشنری آکسفورد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این دو واژه رو باهمدیگه اشتباه نگیریم: چون فقط یه حرفشون فرق میکنه. acclimation از ریشه acclimate سازگار شدن acclamation از ریشه acclaim تحسین کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف Strange and frightening

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه از ترکیب دو واژه ی interior و landscape ساخته شده به معنی حالت یا ماهیت درونی و روانی. To describe one’s mental functions طبق کتاب inside ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

inhaling through the nose استنشاق کردن از راه بینی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف trapping = decoration

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

طبق کمبریج: 1. snatched adjective ( TAKEN QUICKLY ) به سرعت گرفته شد - قاپید pins probably snatched from someone's backyard 2. snatched adjective ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: recovery= rebound

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با I suppose یا I imagine معنی یکسانی دارد طبق دیکشنری کمبریج : We can use no doubt when we think that what we are saying is likely to happen, or wh ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی: نامحدود مثال: indefinite period = whose end has not been determined indefinite period یعنی دوره ای که پایان آن مشخص نشده دوره نامحدود منبع : ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: in the same breath =immediately

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: inhibit the growth =مانع رشد شدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: arboreal fodder = علوفه ی درختی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همان طور که در شکل مشاهده میکنین لایه ای که بعد از لایه ی خاک دارای پوشش گیاهی میباشد که زیر سایه ی درختان دیگر روییده است

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: in late fall = در اواخر پاییز

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این معنی در کمبریج نوشته شده: the state of being dormant ( = not active or growing but able to become active later ) بیشتر برای چیزی بکار میرود که ب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف : neighboring = adjacent

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

pale تویه فیلم ها به عنوان اینکه رنگ پریده به نظر میرسی خیلی دیدم ولی تویه یکی از TPO های تافل براش همچین معنی بکاربرده: pale = lose significance از ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

تویه یه listening استاد این جمله رو بیان میکنه: if I can just ask you to indulge me for a moment معنی رها کردن آزاد کردن میده اینجا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف: depletion =discharge

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف devised =created

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: at first thought = at first sight = on a first though = at a glance در اولین فکر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلب توجه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی پرنده که تویه تصویر میبینید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Nutrient - rich water = آب غنی از مواد مغزی ( دقیقا نمیشه گفت معدنی ) بهرحال آبی که برا آبیاری گیاهان مفید هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف terrestrial = land = مربوط به زمین از tpo20 گرفته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در tpo 20 برای آن این مترادف را نظر گرفته است: forces=agencies

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف utilized= exploited

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف: very important = momentous

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف shifted = diverted

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف divert = shift این مترادف رو تویه tpo20 ازمون تافل نوشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف superseded = replaced

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف fringe = border

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

monetary support =کمک نقدی monetary reward = پاداش نقدی monetary incentive = پاداش نقدی Monetary punishment = جزای نقدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

in depth research تحقیق عمیق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حیوانات برای اینکه حواس شکارچی ( حیوان شکارچی ) predator را پرت کنند تا شکارچی تخم ها یا جوجه های آنها را در آشیانه نبیند شروع میکنند به تمارض کردن ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناتوانی غیر طبیعی در حفظ توجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تو کتاب essential word Toefl مترادف با conscientious نوشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: mysterious = baffling

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

مترادف: underscore = highlight underscore = emphasize underscore = to make evident

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قید فعل halt است halt به معنی توقف کردن . ایستادن haltingly : با درنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مترادف: halt = stop = discontinue

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: adhere = comply adhere = to stick to adhere = follow precisely

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مترادف : skilled = adept being talented = adept able to do something well = adept

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف Consist Made up

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال : arduous task = کار طاقت فرسا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مترادف: اساسی integral = essential

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مهندسی عمران : compression = pushing together فشار tension = pulling apart کشش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ردیابی کردن - دنبال کردن The mediocre design of many contemporary buildings can be traced to both clients and architects طراحی متوسط ​​بسیاری از سا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

برآمده از . . . مثال: Because architecture grows out of human needs and aspirations زیرا معماری برآمده از نیازها و آرزوهای انسان است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی taste of the bush wild areas covered in grass bushes or trees= مناطق وحشی پوشیده از بوته های چمن یا درختان مثلا آفریقا یا استرالیا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقدار خیلی زیادی از …

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با large, vast , huge کالوکیت میشود Large tracts Huge tracts Vast tracts

پیشنهاد
٠

طبق تعریف کتاب english vocabulary in use ( advanced ) Seeking something out of the ordinary = looking for something different جستجو برای چیز متفاوت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست نخورده و بکر مثال: virgin rainforest جنگلهای بارانی بکر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف Hordes= crowds شلوغی . انبوهی .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف Crowds= hordes شلوغی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف Tourist sector= tourist industry

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق تعریف کتاب english vocabulary in use ( advance ) ( صفحه ۶۰ ) معنی : Live a natural , rural style of life طبیعی زندگی کردن، زندگی به سبک روستا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساطح کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خنجر زدن I want to take a stab at the scientific term = من میخواهم به اصطلاح علمی خنجر بزنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با take به عنوان فعل می آید مثال: to take a stab

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی دیکر : پرتو مثال: beam of sunlight = پرتو نور خورشید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

spectral lines = خطوط طیفی spectra = طیف spectrum = طیف spectrometry = طیف سنجی spectroscope = طیف سنج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف Outdated = archaic

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

sheer beauty = زیبایی محض

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ظهور هنر - طلوع هنر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. برای ساختن ساختمان دیوار یا سازه استفاده میشود. to build a building, wall, or other structure 2. برای بالا بردن چیزی به حالت عمودی استفاده میشود. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به همدیگر وصل کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

uncanny feature = ویژگی عجیب و غریب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

محافل she is still highly respected in many circles = او هنوز هم در بسیاری از محافل بسیار مورد احترام است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

film history buffs = علاقه مندان تاریخ سینما buffs= علاقه مندان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

way of fusing = روش ادغام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حیوان آبزی گیاه آبزی aquatic = if a plant or animal is aquatic, it lives or grows in water حیوان یا گیاهی که در آب زندگی میکند. مثال: the dolphin i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوباره صید کرده مثال: The band is labeled with a tracking number and there is a phone number on the band for people to call for free, to report a ba ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ردیابی کردن Banding the birds allows us to track them over their lifetime

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

carnivorous = گوشت خواران Herbivorous = گیاه خواران Omnivorous = همه چیز خواران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف precious = valuable

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در معنی صحیح limb به اندام های جفت اشاره شده که بخصوص در حرکت کمک میکند. برای مثال ( دست . پا . بال بازو ) اندام حرکتی جفت any of the paired part ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زمین نشین - خشکی نشین - ساکن خشکی land - dwelling mammals = پستانداران خشکی نشین Their streamlined bodies, the absence of hind legs, and the presenc ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

moving forward = propulsion جلو برنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

your friend kind of screwed you دوستت سرت شیره مالیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

An evening out just for female friends بیرون رفتن بعد از ظهری دخترانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جشنی که برای چاپ یک کتاب جدید یا محصول جدید گرفته میشود A party to celebrate the publication of a new book or product

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Everyone dresses up in costume

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Become more energetic and active than before پر انرژی و فعال تر از قبل بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زندگی سخت و ناراحت A very unhappy and difficult life

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A way of life that is full of activity and excitement زندگی پر از هیجان و فعالیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

put in the report در گزارش قرار دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

be sure you include a good reference section where all your published and unpublished data came from مطمئن شوید که یک بخش مرجع خوب قرار داده اید که ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تغییرپذیری اقلیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

وقتی که I was wondering استفاده میکنید؛ یعنی اینکه شما قبل از اینکه حرف بزنید شروع کرده اید به فکر کردن در مورد موضوع؛ که از این عبارت در مکالمه های ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانش عمومی یا دانش جنرال general knowledge

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لباس رسمی برای مثلا Business attire

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Invaluable = extremely valuable متضاد ان میشود valueless یا without value

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف untidy= scruffy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Isolate herself from the world یعنی از کل دنیا ایزوله کردن She locks herself away for hours in her room and listens to music

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

a small area which differs somehow from the surrounding habitat. منطقه کوچکی که با زیستگاه اطراف متفاوت است برای مثال: A clump of Grass یک نمونه از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برف دیررس برفی در مناطق کوهستانی که پس از پایان زمستان نیز حتی تا تابستان ممکن است ببارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: inclination = penchant

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برآمده از. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در حال وقوع consolidation is taking place تحکیم در حال وقوع است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

minute به معنی ریز نیز معنی می شود برای مثال millions of minute water holding pores میلیون ها منافذ نگهدارنده ی کوچک آب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف so much for = that is enough about دیگه کافیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

overlie = cover پوشاندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف Tangible = perceptible = material مادی / قابل لمس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Launch= start شروع کردن - پرتاب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Withstand= resist تحمل کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Cease = stop توقف Ceasefire = آتش بس تویه game زیاد میشنوید ceasefire - ceasefire

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Intrusive = interfering فضول . مزاحم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Obscure = ambiguous = vague

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Ambiguous = vague Ambiguous= obscure

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مستقل independent= Free - standing

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مملو از . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوب شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

out of sight = hidden خارج از دید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در مهندسی عمران یه نوع آزمایش وجود دارد به اسم آزمایش تحکیم خاک . که از مهمترین آزمایش های مکانیک خاک است . با استفاده از این آزمایش میتوان پیش بینی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رایج ترین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Ordinary meteoric water is water that has soaked into the ground from the surface آب های جوی عادی از سطح به زمین نفوذ کرده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ordinary income : درآمد عادی ordinary task : کار عادی ordinary decency : نجابت معمولی ordinary student : دانش آموز معمولی ordinary purposes : هدف معم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فراوان ترین نوع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

meteoric water : آب هایی که ناشی از نزول باران برف باشد حتی شامل آب های حاصل از آب شدن یخ ها و رودخانه ها نیز می باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا کنون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

individual cavities and the crevices حفره و شکاف و ترک ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

plugged = filled up پوشانده شدن This is because the gaps among the original grains are often not totally plugged with cementing chemicals

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

glacial outwash : the particles carried in water from melting glaciers آبی که از ذوب شدن تکه یخ ها ایجاد شده و حمل می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کالوکیشن های artistic an artistic temperament : خلق و خوی هنری artistic expression : بیان هنری artistic director : کارگردان هنری artistic merit : شا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مخالف بودن طبق کتاب English phrasal verb in use ( advanced ) معنی که گفته شده براش اینه: say no to something نه گفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

settle on = agree on

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

reached an agreement after a long discussion بعد از بحث طولانی به توافق رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

repayment reward for a deed compensation

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

obstruct

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

block to prevent movement , progress or success