تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

دورتر تفاوت بین further out و farther out در معنی است further out: به معنی دورتر ولی از نظر استعاری نه واقعی farther out: به معنی دورتر ولی از نظر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

راه یافت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: horse droppings فضولات اسب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

flat - fee fares = کرایه های ثابت حمل و نقلی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در امتداد با سرعت حرکت کردن مثال: Trolleys rolled along at twice the speed of horse cars

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: spiralling patterns = الگوهای مارپیچی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: wing blade = تیغه بال بیشتر برای معنی تیغه بال هلی کوپتر هم بکار میره wing blade

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی ضربات هم میده Stroke = ضربه strokes = ضربات مثال: wing strokes ضربات بال

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنظر امیدوارکننده است

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

با حرف اضافه with می آید: shiver with cold shiver with fear shiver with delight

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی منحل شدن هم میده fall apart که در حال گذشته fell apart میشه : منحل شد fall apart = منحل شدن از مترادف هاش میشه به dissolved هم اشاره کرد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

dissatisfied با حرف اضافه with معمولا می آید "dissatisfied with" مثال: professional people, and other groups that had enjoyed little power in the p ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار محبوب تر شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باور عمومی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: weather almanacs سالنامه های آب و هوایی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: even if you are very careful, you can still get fooled. حتی اگر خیلی مراقب باشید، باز هم می توانید گول بخورید.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تحویل دادن مثال: I just want to drop off my lab report میخواستم گزارش آزمایشگاه رو تحویل بدم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

من خودم انتظار داشتم همچین کلمه ای رو برای نمایشنامه نویس داشته باشیم: playwrighter اما باید دقت کرد که playwright صحیح است

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

doing us a favor by something با چیزی به ما لطف می کنند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جالب اینجاس که این فلس ها یا پولک ها سطح بالها پروانه ها رو هم می پوشونند و فقط متخص ماهی نیست. Moths and butterflies are covered with scales در ش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به همان ترتیب مترادف = correspondingly

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

فشار و گرمای داخل زمین metamorphic ( pressure and heat within Earth )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر دو �detrimental for � و �detrimental to� معمولاً در انگلیسی استفاده می شوند، اما �detrimental to� بیشتر پذیرفته شده و ترجیح داده می شود. "detrimen ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعد از proponent حرف اضافه of می آید مثال: proponent of nuclear power

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

collocation هایی که با fierce همراه میشوند: 1. برای آب و هوایی که از حد معمول باشد از نظر گرمی یا سردی یا وجود باد و طوفان استفاده میشه مثل: fierce h ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

- حل میشه - راه حلی پیدا میشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: outstanding loan وام پرداخت نشده یا معوقه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. عمدا اطلاعات را پنهان کردن 2. نشان ندادن احساسات

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه کپه نبوغ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: we bequeath Iran's future into your able hands ما آینده ی ایران را در دستان توانمند شما قرار داده ایم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیلم beautiful mind با این جملات شروع میشه پروفسور با دانشجویان جدید الورود داره صحبت میکنه Who among you will be the vanguard of democracy, freedo ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراغ گازی light that uses gas as a fuel چراغی که با گاز روشن میشود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف : arduous = onerous = difficult

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشاره کردن مترادف: touch upon = allude = mention = refer

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع nucleus plural of nucleus specialized nucleus = هسته nuclei = هسته ها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موجوداتی اند که هسته سلول هایشان دارای پوشش مشخصی می باشد . یوکاریوت ها نمایشگر اقلیت اندکی از موجودات زنده اند. پروکاریوت ها همگی تک سلولی اند. جانو ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

مترادف comparatively =relatively

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: undisputed = acknowledged

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعریف mutually exclusive: if one of the theories is true, then all the others must be false اگر یکی از نظریه ها درست باشد، بقیه باید نادرست باشند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: offer = afford

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف : 1. decorate 2. exaggerate یا embellish

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

متضاد : chronic مترادف : keen طبق دیکشنری آکسفورد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این دو واژه رو باهمدیگه اشتباه نگیریم: چون فقط یه حرفشون فرق میکنه. acclimation از ریشه acclimate سازگار شدن acclamation از ریشه acclaim تحسین کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف Strange and frightening

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه از ترکیب دو واژه ی interior و landscape ساخته شده به معنی حالت یا ماهیت درونی و روانی. To describe one’s mental functions طبق کتاب inside ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

inhaling through the nose استنشاق کردن از راه بینی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف trapping = decoration

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

طبق کمبریج: 1. snatched adjective ( TAKEN QUICKLY ) به سرعت گرفته شد - قاپید pins probably snatched from someone's backyard 2. snatched adjective ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: recovery= rebound

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با I suppose یا I imagine معنی یکسانی دارد طبق دیکشنری کمبریج : We can use no doubt when we think that what we are saying is likely to happen, or wh ...