تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بی بخار کسی که حسی به رابطه جنسی نداره

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

فریاد و ناله جیغ و ناله

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

مشتق از . . . arise from

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

پرداختن به کاری تلاش کردن برای کاری اون معنی قبلی رو اشتباه نوشتم به معنی پرداختن به کاری هست

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نظرش برام مهم نیس

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تصادف محض sheer coincidence = pure coincidence

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

wide popularity

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: be subject to

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

طبق کمبریج: to move your hand or head in a way that tells someone to come nearer: حرکت دادن دست یا سر به گونه ای که به کسی بگوید نزدیک تر شود که این ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- حق دادن - مستحق دانستن - have the right

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بسیار شبیه به چیزی بودن مترادف : be more like

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سازگار با

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فضولی نباشه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

assorted = همه فن حریف

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

- بیان شده - ادعا شده - گزارش شده مترادف:asserted - reported

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از این منظر که . . .

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

entered into its decline وارد زوال خود شد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "give it a shot" به معنای "تلاش کردن" یا "یک بار امتحان کردن" است. این عبارت معمولاً زمانی به کار می رود که فردی تصمیم می گیرد چیزی را امتحان ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درخواست از کسی برای کمک، پول/اطلاعات و غیره an invitation of

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: supposition فرض - گمان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خنک شدن - گرما و انرژیشو از دست دادن مثال : The Sun has been very slowly cooling off the past few billions of years خورشید در چند میلیارد سال گذشته ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجمعات مترادف :accumulations

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عقب رانده شده مترادف: repulsed

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دورتر بین further out و farther out تفاوت جزیی وجود دارد further out: به معنی دورتر ولی از نظر استعاری نه واقعی farther out: به معنی دورتر ولی از ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دورتر تفاوت بین further out و farther out در معنی است further out: به معنی دورتر ولی از نظر استعاری نه واقعی farther out: به معنی دورتر ولی از نظر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

راه یافت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: horse droppings فضولات اسب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

flat - fee fares = کرایه های ثابت حمل و نقلی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در امتداد با سرعت حرکت کردن مثال: Trolleys rolled along at twice the speed of horse cars

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: spiralling patterns = الگوهای مارپیچی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: wing blade = تیغه بال بیشتر برای معنی تیغه بال هلی کوپتر هم بکار میره wing blade

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی ضربات هم میده Stroke = ضربه strokes = ضربات مثال: wing strokes ضربات بال

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنظر امیدوارکننده است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با حرف اضافه with می آید: shiver with cold shiver with fear shiver with delight

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی منحل شدن هم میده fall apart که در حال گذشته fell apart میشه : منحل شد fall apart = منحل شدن از مترادف هاش میشه به dissolved هم اشاره کرد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

dissatisfied با حرف اضافه with معمولا می آید "dissatisfied with" مثال: professional people, and other groups that had enjoyed little power in the p ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار محبوب تر شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باور عمومی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: weather almanacs سالنامه های آب و هوایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: even if you are very careful, you can still get fooled. حتی اگر خیلی مراقب باشید، باز هم می توانید گول بخورید.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تحویل دادن مثال: I just want to drop off my lab report میخواستم گزارش آزمایشگاه رو تحویل بدم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من خودم انتظار داشتم همچین کلمه ای رو برای نمایشنامه نویس داشته باشیم: playwrighter اما باید دقت کرد که playwright صحیح است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

doing us a favor by something با چیزی به ما لطف می کنند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جالب اینجاس که این فلس ها یا پولک ها سطح بالها پروانه ها رو هم می پوشونند و فقط متخص ماهی نیست. Moths and butterflies are covered with scales در ش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به همان ترتیب مترادف = correspondingly

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

فشار و گرمای داخل زمین metamorphic ( pressure and heat within Earth )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر دو �detrimental for � و �detrimental to� معمولاً در انگلیسی استفاده می شوند، اما �detrimental to� بیشتر پذیرفته شده و ترجیح داده می شود. "detrimen ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعد از proponent حرف اضافه of می آید مثال: proponent of nuclear power

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

collocation هایی که با fierce همراه میشوند: 1. برای آب و هوایی که از حد معمول باشد از نظر گرمی یا سردی یا وجود باد و طوفان استفاده میشه مثل: fierce h ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

- حل میشه - راه حلی پیدا میشه