نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
AX: عزل کردن. از شغل یا سمتی برکنار کرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
show one's colors: خود واقعی مان را به کسی نشان دادن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who talks like that: این چه طرز حرف زدنه؟ چرا اینطوری ح ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in current use: رایج. متداول. در حال استفاده
٤ ماه پیش
نوع مدال

انتخاب عکس پروفایل

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
enclosed: ضمیمه شده. پیوست شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

اولین لایک کردن

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

اولین دیسلایک کردن

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wet day: روز بارانی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
trick or treating: مراسم شب هالووین که کودکان به درب خ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
apart from: علاوه بر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
giant: شرکت یا کمپانی خیلی بزرگ و موفق
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lay your hands on something: جور کردن ( پول )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
swell up: باد کردن. متورم شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut in: بدون نوبت جلو رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall off: کاهش پیدا کردن. کم شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a short space of time: در مدت کمی قبل از اینکه زمان زیادی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
big deal: اتفاق مهم. واقعه حائز اهمیت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
weight off my shoulders: باری از روی دوش برداشته شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
off the top of my head: چیزی که در همان لحظه به ذهن می رسد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
look out for: بدقت دنبال چیزی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can ill afford to do sth: نتوانستن. به سختی توانستن. نباید
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
can ill afford to do sth: نتوانستن. به سختی توانستن. نباید
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a foot in both capms: هم از توبره خوردن هم از آخور خوردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
building up hopes: امیدوار کردن. امید دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
target audience: شنوندگان مورد نظر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gloss over: اهمیت ندادن. نادیده گرفتن.
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
daylight robbery: دزدی در روز روشن. ( وقتی چیزی خیلی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweep sb along: کسی را بسیار درگیر و تحت تاثیر ( اح ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sweep sb along: کسی را بسیار درگیر و تحت تاثیر ( اح ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chip on one's shoulder: عقده داشتن. کینه داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chip on one's shoulder: عقده داشتن. کینه داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sit tight: دست روی دست گذاشتن و کاری نکردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall into the trap of doing sth: اشتباه کردن. دچار اشتباه شدن. مرتکب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be miles away: فکرت جای دیگه ای بودن حواست جای دیگ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
please oneself: هرکاری می خواهی بکن ( به من چه )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
of no fixed abode: بی خانمان. بی جا و مکان
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
situations vacant: بخش نیازمندی روزنامه ها
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
situations vacant: بخش نیازمندی روزنامه ها
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
under one's roof: زیر یک سقف بودن. با هم زندگی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rose cheeked: لپ گلی. rosy cheeked
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
word processing: به فرایند تایپ، ادیت، ذخیره و پرینت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
walk off with: چیزی را دزدیدن و جیم شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
walk off with: چیزی را دزدیدن و جیم شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
reputedly: بقول معروف
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reputedly: بقول معروف
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
court case: پرونده قضایی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the ground that: به این دلیل که . . .
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lab technation: تکنیسین آزمایشگاه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prosecute: محکوم کردن. مجرم اعلام کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
serve a sentence of: دوره محکومیت را گذرااندن در زندان ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tried: کسی که در دادگاه مورد دادرسی یا محا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the distance: از دور. دورادور. با فاصله
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the next thing i knew: بعد یهویی. . . . .
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
has a hard time: سخته. مشکله I have a hard time doin ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mousy: ترسو. کم رو. خجالتی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring down: پایین کشیدن از قدرت. به زیر آوردن ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come to terms with: پذیرفتن و کنار اومدن با یک موقعیت س ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
Oz: مخخف استرالیا رایج در میان اهالی اس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
Oz: مخخف استرالیا رایج در میان اهالی اس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rolling on the floor laughing: از خنده پخش زمین شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wage earner: حقوق بگیر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
break the news: اولین نفری باشی که خبری رو میده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
open minded: دارای سعه نظر کسی که روی عقیده خاصی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put sb down: کوچک کردن کسی. تحقیر کردن کسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
at one's discretion: به میلِ به اختیارِ به صلاحدیدِ
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on production of: با ارائه با نشان دادن ( کارت شناسای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on production of: با ارائه با نشان دادن ( کارت شناسای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
reserve the right: داشتن حق قانونی برای انجام کاری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reserve the right: داشتن حق قانونی برای انجام کاری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
under offer: فروخته شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thrive on: لذت بردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thrive on: لذت بردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
obsessive: علاقمند و دلبسته وافر و بیش از اندا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your wits about you: آگاه و آماده بودن ( در شرایط سخت و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
for what it's worth: - اگه نظر منو بخواهی. . . - حالا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you could do worse than: فکر خوبیه که . . . ؛ایده خوبیه که . ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
you could do worse than: فکر خوبیه که . . . ؛ایده خوبیه که . ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go off: دیگه دوست نداشتن چیزی که قبلا دوست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go beyond a joke: نه تنها بامزه نیست که نگران کننده و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take some beating: بهترین بودن؛بسیار بهتر و بالاتر بود ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hard to beat: بهترین بودن؛بسیار بهتر و بالاتر بود ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hard to beat: بهترین بودن؛بسیار بهتر و بالاتر بود ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
only a matter of time: دیر یا زود بالاخره
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put two and two together: به نتیجه رسیدن از روی شواهد شصتم خب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flood: سیل وار آمدن. هجوم آوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in current use: رایج. متداول. در حال استفاده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ginger: رنگ حنایی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
upset stomach: اسهال. دل پیچه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
socially constipated: آدم غیر اجتماعی. نجوش. مردم گریز
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
constipated: یُبس کسی که شکمش سفت شده و کار نمی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
divert: جور دیگری استفاده کردن تغییر کاربری ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go back to square one: سر خانه اول برگشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring back: مجددا استفاده کردن مجددا اعمال کردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring around: ۱ - عوض کردن موضوع صحبت ۲ - به هوش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crash out: ( از خستگی ) خوابت ببره
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
and then: هم چنین، باضافه ی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
muscle: military muscle قدرت نظامی politica ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wondering eye: چشم چران
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
whipped husband: مرد زن ذلیل
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
closely guarded secret: راز مگو
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spoon rest: زیر ملاقه ای /زیر قاشقی وسیله ای که ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش