تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تخته کردن درو پنجره به اصطلاح خودمون یا پوشاندن درو پنجره با تخته های چوبی The shop was boarded up

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

همچنین، پذیرفته شدن در انتخابات با رای اکثریت a landslide election victory #longman

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

این کلمه subtraction است اینجا یه s اضافی هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

تفاوت migrate و emigrate رو بدونید: •Migrate : برای کوچ حیوانات مهاجرت انسانها از جایی به جایی دیگر به منظور یافتن شغل •Emigrate: فقط برای مهاجرت انس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کوچ کردن حیوانات ( برای حیوانات استفاده میشه ) و مهاجرت انسانها به کشوری دیگر به منظور یافتن شغل جدید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نشانه ی چیزی بودن برای حدس زدن کل قضیه ( فکرمیکنم معادلش توی زبان فارسی همون موقعیه که مثلا طرف سیگار کشیده و از چشماش میفهمیم که کشیده و میگیم چشاش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اشانتیون قیمت ارزان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بیش از حد جریان برق وارد وسیله کردن Don’t overload the lighting circuit

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

آدم ماهر در صحبت کردن و ظاهر فریب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

حرف کسیو قطع کردن, ناتمام گذاشتن حرف کسی Cut sb off/ short He slammed down the phone and cut her off in mid - sentence

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

با زور و خشونت به چیزی ضربه زدن و شکستن و خورد شدن، ( برای وسایل بکار میره ) A policeman smashed her camera

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ورم و برامدگی حاصل از ضربه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

بی میل بودن به انجام کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دیگر معنی این کلمه، معنی واقعیِ protection نیست، بلکه مراقبت کردن از مجرم و پنهان کردن اون از اینکه دست پلیس بهش برسه. He is accused of harbouring s ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

*کینه توزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

لازمه که با couch اشتباه گرفته نشه Coach: مربی ورزشی، آموزش دادن، معلم خصوصی، اتوبوس مجهز برای مسافرتای طولانی Couch : مبل و کاناپه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

افزایش فعالیت و سرعت عمل کار به منظور بهبود وضعیت #longman

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به چیزی یا کسی علاقه ای نشون ندادن Opera left him cold #longman

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

تجمع خیلی بزرگ از مردم و تجمع کردن برای حمایت از عقیده سیاسی، تظاهرات و…

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Brief

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

جالب و باحال تر کردن چیزی Liven up Humor can help enliven a dull sobject شوخ طبعی میتونه یه موضوع خسته کننده رو جالب تر بکنه #longman

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

فی البداهه گویی ارتجالاً و بی درنگ سخن گفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

در مفهوم منفی جاه طلب و سوءاستفاده گر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٥

برای سخاوت مندی میتونید از generous استفاده کنید، این کلمه مفهوم منفی داره.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

*مناسب و شایسته، درخور *بنابراین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ادمای قدکوتاه و سنگین وزن ( توپر ) و قوی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به تدریج طاس شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cleft palate : سخت کام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

هوای مه آلود با ابرهای مرطوب و باران نم نم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

قرار دادن چیزی درجایی فراموش کردن اینکه کجا گذاشتیش. #longman

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Deprive sb of sth محروم کردن کسی از چیزایی که باید داشته باشن #longman

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

وب سایتهای شخصی و وبلاگ ها که به عنوان یک گروه در نظر گرفته شده است. #دیکشنری_لانگمن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

متأخر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

چیزی که در عقاید نحس شمرده میشه مثل همون عدد ۱۳

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٤٧

تلپاتی هم معنی میده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

درحال سوختن ( شمع، لامپ، اتش ) سرپرزدن پرنده و پشه ( همینکه بعد پرواز یکم میشینن باز دوباره میپرن ) پیاده شدن از وسیله نقلیه

پیشنهاد
٢

To be very busy with sth شدیدا مشغول کاری بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

کج خلق و زود از کوره دررفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کلاهبرداری کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

اسپانسر مشتری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

همچنین عیب، ایراد و اشکال Pulses and minuses: فواید و معایب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به معنای قیمت و مبلغ بسیار زیاد هم میباشد قیمتهای نجومی Astronomical prices

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

سبب زیاد شدن چیزی شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

خلافهای رده پایین که درصورت وقوع جریمه بهشون تعلق میگیره، که نمیشه بهشون گفت جرم، مثل رد کردن چراغ قرمز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

استنباطی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

این کلمه ممکنه با کلمه severe اشتباه بشه Severe: خشک، محکم، جدی، شدید Sever: بریدن، قطع کردن، جداکردن، قطع رابطه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شروع به اتفاق افتادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

۱ - کلافه و عصبانی ۲ - ملتهب و دردناک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

مرغ دریایی که معمولا توی دریاچه چیتگر تهران زیاده ازش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

در رابطه با قیمت، کاهش و افزایش و… قابل استفاده است Steep prices Steep increase/rise/decrease/drop in smth #دیکشنری_لانگمن