تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لباس ضخیم زمستانی کلاه دار آستین بلند Hood هم که به معنای کلاه است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حساب صاف کردن، روشن کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خراب کردن، قربانی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گند زدی ریدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بهم پیشنهاد سکس داد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. وسیله ای ک برای راحت تر راه رفتن استفاده میشود ۲. توی بعضی فیلم ها، به معنی زامبی هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای سرگرمی، الکی، بدون منظور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رو من حساب کن ?Who's doing shots Hit me کی سر میکشه؟ ( مشروب ) رو من حساب کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیرون آمدن در بازار رو نمایی شدن مثلا a new smartphomecomes out

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گند زدن هم معنی میده I snapped گند زدم

پیشنهاد
١

فهمیدم منظورت چیه، میدونم منظورت چیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

قانونمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعتراف گرفتن ( درمورد کاری که کشیش ها انجام میدهند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Every now and again هر ازگاهی، گاه و بیگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بررسی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وابسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تحمل کردن توهین، بی احترامی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

روی مود انجام کاری بودن حسِ انجام کاری رو داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلامتی Well - being

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گاهی به معنی خل و چل هم میتونه باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توسعه، پیشبرد Developing

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

When u run into problems & difficulties

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرد هیچی ندار، پسر داغون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دوستی ساده بین دو جنس مخالف، مثلا داداش یا آبجی طوری😊

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

احساس گناه، عذاب وجدان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

- کاراکتری که باعث درخشش ویژگی هایِ شخصیتیِ یک نفر دیگر میشود ( از طریق رقابت ) - دستیار ها ( متضاد قهرمان داستان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱. تحریف شده ۲. چند تکه شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زخم اثنی عشر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشرفته ترین، جدیدترین مثلا جدیدترین مدل کفش یا گوشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

We cant pretend otherwise ما نمیتونیم خودمون رو ب اون راه بزنیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غذای اصلی، وعده اصلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بزرگ شدن، به سن قانونی رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

when only one side of the mouth is turned up and no wrinkles appear near the eyes this smile is saying, “Sarcasm. ” پوزخند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

شرکت های الوار سازی و درخت بُری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نظر آقای میثاق صحیح است هیکل گلابی شکل👍

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

هوشمندانه، به طور نامحسوس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عواقب، مشکلات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

End an argument between people کنار گذاشتن ناراحتی ها و اختلافات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to try to become friendly with someone again after you have offended them or argued with them: Is it too late to mend fences with your ex - wife?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Was destroyed by fire

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دومعنی دارد 1. exhausted - برای فرد 2. کهنه و مندرس - برای لباس یا وسیله ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خل و چل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسری از ساعت، کمتر از یک ساعت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

to remain in bed in the morning for longer than usual� خوابیدن و ماندن در تخت هنگام صبح

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Get rid of خلاص شدن، رها شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

Stop thinking about or worrying about work

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

منصفانه، بدون تبعیض

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

clich� تکراری، کلیشه ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

آشنا شدن، شناختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دوتا معنی داره: بد خط نوشتن یا خط خطی کردن ( در مورد کودکانی ک روی کاغذ خط های نامفهوم میکشند، به عنوان بازی کردن )

١