تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

making a topic easier to understand by giving extra information about the time, place, situation, history, and so on قابل درک کردن چیزی از طریق دادن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اهلِ . . . بچه ی . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

سلیطه، دریده، پاچه پاره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

آبنبات قیچی، آبنبات شلنگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

این کلمه در متون روانشناسی، ازدیاد حساسیت معنی می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

( در مورد زخم ) چندشناک، ناجور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساک کاغذی، ساک مقوایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آبنبات سیبی، سیب آبنباتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

کوچک نمایی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

ناچیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ناگهانی، نابهنگام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

همین که گفتم! یک کلام! A word used after a statement to emphasise its finality, usually used to sound more savage

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه باریک و تنگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شکلات شلنگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شن و ماسه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

خودپسندی، خودگرایی، خودرایی، خودمحوری، خودخواهی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کاسه ( در سینه بند )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خود را سر کار گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بی رمق، بی حال

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

از نفس افتاده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

صاف کردن گلو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کِز کردن. یک گوشه، خود را جمع کردن و نشستن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

طوری نشده. حالا مگه چی شده؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ظُلمات سیاهی و تاریکی ای که در آن، چشم، چشم را نبیند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

توپ خارپشتی، توپ خاردار