hypersensitivity

/ˌhaɪpərˈsensətɪvəti//ˌhaɪpəˈsensətɪv/

معنی: حساسیت شدید
معانی دیگر: حساسیت شدید

جمله های نمونه

1. Use in deep cuts with much pain and hypersensitivity to any touch.
[ترجمه گوگل]در برش های عمیق با درد زیاد و حساسیت مفرط به هر لمس استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از بریدگی های عمیق با درد و رنج زیاد برای هر گونه تماس استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But hypersensitivity about colour or religious affiliation can be counterproductive.
[ترجمه گوگل]اما حساسیت بیش از حد در مورد رنگ یا وابستگی مذهبی می تواند نتیجه معکوس داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اما وابستگی به وابستگی به رنگ و یا وابستگی مذهبی می تواند سازنده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Carotid sinus hypersensitivity may result in either an intermittent drop in blood pressure or bradycardia, or both.
[ترجمه گوگل]حساسیت سینوس کاروتید ممکن است منجر به کاهش متناوب فشار خون یا برادی کاردی یا هر دو شود
[ترجمه ترگمان]سینوس معکوس ممکن است منجر به افت متناوب در فشار خون و یا هر دو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He suffered from the kind of hypersensitivity which, unchecked or unguarded, would have incapacitated him.
[ترجمه گوگل]او از نوعی حساسیت مفرط رنج می برد که بدون کنترل یا بدون مراقبت، او را ناتوان می کرد
[ترجمه ترگمان]از آن گونه of رنج می برد که بی آن که خود را مهار کند یا بی آن که مراقب باشد از پا در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is generally considered that tuberculid is a hypersensitivity response to Mycobacterium tuberculosis or its metabolic products, but not directly caused by this pathogen.
[ترجمه گوگل]به طور کلی تصور می شود که توبرکولید یک پاسخ حساسیت مفرط به مایکوباکتریوم توبرکلوزیس یا محصولات متابولیکی آن است، اما مستقیماً توسط این پاتوژن ایجاد نمی شود
[ترجمه ترگمان]عموما در نظر گرفته می شود که tuberculid واکنش hypersensitivity به Mycobacterium سل یا محصولات متابولیک آن است، اما نه به طور مستقیم توسط این پاتوژن عامل ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Diagnosis: Hypersensitivity pneumonitis, subacute stage, with centrilobular nodules.
[ترجمه گوگل]تشخیص: پنومونیت حساسیتی، مرحله تحت حاد، با گره های مرکز لوبولار
[ترجمه ترگمان]تشخیص: Hypersensitivity pneumonitis، مرحله subacute، با گره های centrilobular
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A contact hypersensitivity such as poison oak dermatitis is initiated be contact with the antigen, which is also called the allergen.
[ترجمه گوگل]حساسیت بیش از حد تماسی مانند درماتیت سمی بلوط در اثر تماس با آنتی ژن شروع می شود که به آن آلرژن نیز می گویند
[ترجمه ترگمان]یک سطح تماس مانند درماتیت oak سمی با آنتی ژن (آنتی ژن)تماس گرفته می شود، که همچنین the نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Allergy: A hypersensitivity to certain foods, cosmetics, tints or other substances.
[ترجمه گوگل]آلرژی: حساسیت به برخی غذاها، لوازم آرایشی، رنگ‌ها یا مواد دیگر
[ترجمه ترگمان]Allergy: A به مواد غذایی خاص، مواد آرایشی، رنگ ها و مواد دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On the other hand, delayed-type hypersensitivity, and splenic cell mitogen responses to phytohemagglutinin and concanavalin A did not differ among mice fed the various diets.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، حساسیت نوع تاخیری، و پاسخ‌های میتوژن سلول طحال به فیتوهماگلوتینین و کانکاناوالین A در بین موش‌هایی که با رژیم‌های مختلف تغذیه می‌شوند، تفاوتی نداشت
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، hypersensitivity نوع hypersensitivity به تاخیر افتاده و پاسخ های سلول splenic به phytohemagglutinin و concanavalin A در میان موش ها با رژیم های غذایی مختلف تفاوت چندانی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hypersensitivity pneumonitis is related to inhaled antigens.
[ترجمه گوگل]پنومونیت با حساسیت به آنتی ژن های استنشاقی مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]Hypersensitivity pneumonitis مربوط به آنتی ژن تنفسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dentine hypersensitivity is common in Chinese adults, with the prevalence of 2 7 %.
[ترجمه گوگل]حساسیت به عاج در بزرگسالان چینی شایع است و شیوع آن ۲/۷ درصد است
[ترجمه ترگمان]Dentine hypersensitivity با شیوع ۲ % در بزرگسالان چینی رایج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dermal hypersensitivity usually does not develop until three to four weeks after onset.
[ترجمه گوگل]حساسیت پوستی معمولاً تا سه تا چهار هفته پس از شروع ایجاد نمی شود
[ترجمه ترگمان]Dermal hypersensitivity معمولا تا سه یا چهار هفته پس از شروع کار خود را توسعه نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Both type II and type IV immune hypersensitivity reactions contribute to this rejection reaction.
[ترجمه گوگل]هر دو واکنش های حساسیت ایمنی نوع II و نوع IV به این واکنش رد کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو نوع II و نوع ۴، واکنش های hypersensitivity در برابر این واکنش rejection نقش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To know the mechanisms of treating dentine hypersensitivity by NS Paint.
[ترجمه گوگل]هدف آشنایی با مکانیسم های درمان حساسیت عاج توسط NS Paint
[ترجمه ترگمان]هدف دانستن مکانیسم های درمان dentine hypersensitivity توسط NS Paint
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Dyspeptic Patients With Visceral Hypersensitivity : Sensitisation of Pain Specific or Multimodal Pathways?
[ترجمه گوگل]بیماران سوء هاضمه با حساسیت احشایی: حساس شدن مسیرهای خاص یا چندوجهی درد؟
[ترجمه ترگمان]dyspeptic بیماران مبتلا به Visceral Hypersensitivity: sensitisation از مسیرهای Pain یا multimodal؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حساسیت شدید (اسم)
hypersensitivity

تخصصی

[آب و خاک] حساسیت شدید

انگلیسی به انگلیسی

• excessive sensitivity; abnormal sensitivity to a substance which does not usually have a negative affect on the body (i.e. medication)

پیشنهاد کاربران

بیش حساسیتی، فراحساسیتی
حساسیت مفرط
hypersensitivity ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: بیش‏حساسی
تعریف: واکنش گیاه میزبان به حملۀ عامل بیماری که در آن یاخته های مورد حمله کاملاً می میرند و مانع گسترش بیشتر بیماری می شوند
حساسیت زیاد
دامپزشکی و علوم دامی
ازدیاد حساسیت
این کلمه در متون روانشناسی، ازدیاد حساسیت معنی می شود.
حسّاسیّت حسّی زیاد ( فرهنگ روانشناسی خداپرست )

بپرس