تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جز اینکه در مورد این قضیه که

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنار کشیئن پرده ( uncover ) pull the curtain back or pull curtain back or draw back the = کشیدن پردن ( cover )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

test producer

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یعنی یکجایی هست که دسترسی بهش راحت هست the gym is both conveniently located and reasonably priced. این باشگاه هم دسترسی بهش راحته هم قیمت منطقی ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شخصی که به طور داوطلب مورد آزمایش انسانی قرار میگیره - A research participant, also called a human subject or an experiment, trial, or study partici ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شخصی که به طور داوطلب مورد مطالعه و بررسی برای یک آزمایش انسانی مورد استفاده قرار میگیره. A research participant, also called a human subject or an ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

موفق تر بودن نسبت به کسی یا چیزی The mice outperformed nonexercising mice in a memory test. موش ها نسبت به موش هایی که ورزش نمیکنند عملکرد بیشتری نش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

معضل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

to notice or find something by chance یک چیزی رو یکهو دیدن یا متوجهش شدن His eye lit on a ruby ring. چمش به حلقه یاقوتی اقتاد ( به صورت شانسی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناشی از . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بی خیال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

postpone==put back != bring forward

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به اختصار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

live in if animal or people inhabit an area or place they live there The city is inhabited by over ten million people. بیش از ده میلیون نفر در این ش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حاشا کردن، انکار کردن I can't deny her remarks hurt me. من نمی تونم حاشا کنم که حرفاش آزارم داد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در کامپیوتر به ثبت کردن نتیجه یا توضیح یا خطا در یک فضا ذخیره سازی در تعریف عمومی به عمل قطع کردن درختان ( درخت زدایی ) میگن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

obviously everybody know

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کادوکردن هدیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

crazy e. g : I mad at you یعنی از دستت عصبی هستم. at you یعنی چیزی که طرف مقابل باعث و بانیش بوده که در جمله بالا طرف مقابل باعث crazy شدن من شده ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

get rid of someone or something she dumped her dirty clothes in the washer.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Have you ever tried to break your bad habits? I have quit smoking and have stopped leaving things laying around the house. آیا سعی کردی که رفتارهای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقلام مراقبت پوستی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اونجا! the changing room down there.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

even though

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

رد شدن از بین چیزی یا کسانی/کسی i was given my boarding pass to get through security. کارت پرواز برای رد شدن از بخش امنیت به من داده شد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خارج از محدوده زمانی we decided to go out of season in the autumn ما تصمیم گرفتیم توی فصل پاییز بریم سفر که خارج از محدوه زمانی فصلی بود که همه میرن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تفریح یا وقت گذراندن در ساحل یا مکان های ساحلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

برداشتن یک یا چند قدم برای نزدیک شدن یا رسیدن به چیزی . رد شدن/ گذشتن از یک مرحله و رسیدن به مرحله بعد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بستن، کنار شدن، جمع کردن چیزی وقتی یک پنجره بازشده در ویندوز رو میبندین میگن collapse کردین.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

جا مانده، عقب مانده از یک گروهی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

یک شخصی یاحیوانی که از یک گروهی عقب افتاده باشه یا پشت سر یک گروهی باشه رو میگن straggler و ویژگی این شخص یا حیوان این هست که خیلی کند حرکت میکند .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

تعریف : توجه کردن بهش و درکش آسون نیست، نیاز هست دقت بیشتری کرد تا فهمید. مثال : The pictures are similar, but there are subtle differences between ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

یعنی "خوشحالم از انجام کار X ". مثلا در پاسخ این جمله "It's my pleasure to have you on my friends list" منظور این است که منم خوشحالم که شما در لیست د ...