ترجمه‌های جواد کیهان (٤٧)

بازدید
١٠٢
تاریخ
١ ماه پیش
متن
Managers do not have a monopoly on stress.
دیدگاه
٠

تنها مدیران استرس نمی کشند بلکه کارمندان نیز دچار این قضیه هستند

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Women do not have a monopoly on feelings of betrayal.
دیدگاه
٠

تنها زنان دچار احساس خیانت نمی شوند ( فقط مردان به زنان خیانت نمی کنند برعکسش هم اتفاق میوفته )

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He felt ungainly and feared being pressed into dancing.
دیدگاه
٠

سررشته ای در بازیدن ( رقصیدن ) نداشت و حس کرد مجبور به انجام آن شده

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Congress has ever been niggardly when little or no evidence of electoral sentiment is presented to justify more generous appropriations.
دیدگاه
٠

هر گاه حس مشارکت در انتخابات اندک بوده کنگره نیز در صرف هزینه بیشتر در راستای برگزاری آن قناعت به خرج داده

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
This process culminate in the introduction of the single currency by the end of the century.
دیدگاه
٠

این روند در نهایت منجر به معرفی ارز واحد در آخر قرن جاری شد

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
There just remains the matter of funding to dispose of.
دیدگاه
٢

الان نتها مسله بودجه مونده که برسی شه

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Heaven forbid that anything awful should have happened to her.
دیدگاه
٠

آسمان نگذارد که اتفاق بدی برایش بیوفتد ( خدا نکند )

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Your paper points to a number of fertile subjects for future research.
دیدگاه
٠

مقاله شما به تعدادی موضوع بکر برای تحقیقات آتی اشاره می کند

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Her books are so popular because she has such a fertile imagination.
دیدگاه
٠

کتاب هایش بسیار محبوبند زیرا او ذهنی مولد دارد

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Do you have to inflict that awful music on us?
دیدگاه
١

توضیح بیشتر : inflict در اینجا یعنی یک چیزی را که تو میپسندی و دیگران دوست ندارند رو به اجباز بهشون بندازی >>> در این مثال بقیه اون آعنگ رو دوست ندار ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Huy entered his house, and its drabness both depressed and reproached him.
دیدگاه
٠

هوی وارد خانه اش شد و بی نشاطی و مردگی جو خانه او را محزون کرد و آزرده خاطر

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
It's the unrelieved drabness of big industrial cities that depresses me.
دیدگاه
٠

بی روحی ( مردگی ) جو سهر های صنعتی کلان هست که مرا افسرده می کند

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Some people consider "Have a nice day" to be a trite expression.
دیدگاه
٠

بعضی از مردم این عبارت را کلیشه ای تلقی می کنند

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Must they reconcile themselves to their fate?
دیدگاه
١

آیا اونا بابد با سرنوشتشون کنار بیان ؟ ( بپذیرند ؟ )

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
He aligns himself with the conservatives.
دیدگاه
٠

خود را با محافظه کار ها هم سو میبیند یا که هم سو می کند

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
He aligned his toes with the marks on the floor.
دیدگاه
٠

انگشتان پایش را با جای پای کف ساختمون منطبق کرد ( پاشو رو جا پا گذاشت ببینه مال خودشه یا نه 🙃

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
She aligned her bow with the target.
دیدگاه
٠

کمانش را در راستای هدف قرار داد ( همسو کرد )

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Corporate dress codes don't give workers much room for self-expression.
دیدگاه
٠

قوانین پوشش در شرکت ها اجازه خودنمایی به کارمندان نمی دهد

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
The difficulties that confront us seem insuperable.
دیدگاه

مشکلات پیش رو گویا حل نشدنی اند

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
We are learning how to confront death.
دیدگاه

ما در حال آموختن هنر مواجه با مفهوم مرگ بدون طفره رفتن و فرار کردن و پذیرش آن هستیم )

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
He showed great courage and resilience in fighting back from a losing position to win the game.
دیدگاه
١

صرفا یه اشاره : fight back مترادف bounce back و deal with و cope with هستش نه به معنی مبارزه کرد بلکه به معنی دست و پنجه نرم کردن با شرایطی دشوار و پ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Her natural resilience helped her overcome the crisis.
دیدگاه
١

تاب آوری خدادای اون کمکش کرد از پس بحران بر بیاد

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Her resilience is admirable; few people could bounce back so quickly after such a tragedy.
دیدگاه
١

تاب آوری او قائل ستایشه چون عده کمی میتونند از پس همچین مصیبتی بر بیان

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
She agreed to do it, but her tone implied resentment.
دیدگاه
١

او به ظاهر بله رو داد ولی از لحن صحبتش معلوم بود ناراحته

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
His lungs seem to be congested.
دیدگاه
٠

علی الظاهر ریه هایش پر شده از مایع ( ادم ریه کرده )

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
The letter is short, but it communicates the message.
دیدگاه
٠

نامه کوتاه اما گیراست

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
The new policies fail to accommodate the disabled.
دیدگاه
٠

سیاست های جدید نمی توانند معلولان را تحت پوشش قرار دهند ( provide help for )

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
He defied them to disprove his testimony.
دیدگاه
٠

آنها را برای اثبات نادرست بودن شهادت به چالش طلبید ( که قطعا امکان پذیر نیست مو لا درزش نمیره شهادته )

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Mary affects plaid coats.
دیدگاه
٠

مریم کت های باطرح چهار خانه می پوشد ( تا که دیده شود یا همون پُز بده )

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
They feared he had been a victim of foul play.
دیدگاه
٠

اونا ترسیدند که اون قربانی تعرض ( بیشتر زبانی ) شده باشد

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
They found only some foul meat in the refrigerator.
دیدگاه
١

اونا فقط یه مقدار گوشت فاسد تو یخچال پیدا کردند

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Ask me how tall I am, and, without prevarication or hesitation, I will tell you.
دیدگاه
٠

ازم بپرس قدم چقدره و من بدون طفره رفتن از واقیت ( دروغ گفتن ) بهت میگم

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
We decided spontaneously to board a train for Geneva.
دیدگاه
٠

ما ناگهانی ( از روی هوس و میل ) تصیمی گرفتیم سوار قطار جِنُوا شویم

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
We always patronize Beaumont's - the food is so good there.
دیدگاه
٠

ما همیشه به رستوران بومونت میریم چون غذاش عالیه

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Don't patronize me just because I'm old; I'm perfectly capable of understanding the contract without your simplifications.
دیدگاه
٠

چون پیرم آقامنشی نکن ، کاملا ( مفاد ) قرارداد رو بدون ساده سازی های تو متوجه میشم

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
He's always been a bit of a maverick.
دیدگاه
٠

همیشه کمی خود رای بوده

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Politically, she's a bit of a maverick.
دیدگاه
٠

در زمینه های سیاسی همیشه ذره ای خود رای بوده

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
They maintained that ghosts had no substance.
دیدگاه
٠

آنها اظهار کردند ک ارواح حالت مادی ندارند ( بعد مادی ندارند )

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
a family of substance
دیدگاه
١

یک خانواده مایه دار !

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
a sauce with no substance
دیدگاه

سس مایه دار ( غلیظ )

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The priest's radical views made him a maverick among his fellow priests.
دیدگاه
٠

دیدگاه های افراطی کشیش او را در نظر هم رده هایش منحرف و خارج شده از عرف جلو داد

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The priest's radical views made him a maverick among his fellow priests.
دیدگاه
٠

Fellow priests = his peers

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
All models have an integral CD player.
دیدگاه
٠

در اینجا مترادف built - inآمده یعنی چیزی ک کارخونه ای روس سواره و نمیشه جداش کرد

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
But Dempsey would inaugurate America's modern age of sports and become a focal point of its dawning celebrity culture.
دیدگاه
٠

اما دمپسی یک عصر جدید ورزشی را آغاز می کند و به یک نقطه مهم از فرهنگ سلبریتی پرور ِ در حال ضهورش تبدیل می شود

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
She'd never think of imposing herself.
دیدگاه
٠

او هرگز به تحمیل ( عقاید و نفوذ و . . . ) خود نمی اندیشد

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Are you brave enough to impeach or disclose the units or individuals that contaminate environment?
دیدگاه
٠

آیا شما شجاعت لازم برای به زیر سوال بردن یا افشای نام کسانی یا واحد هایی ک آلوده کننده محیط زیست اند دارید ؟

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The magazine article impeaches the mayor's honor.
دیدگاه
٠

مقاله ی روزنامه احترام و آبروی شهردار را زیر سوال برده

١