پیشنهاد
٠

sheltered upbringing لای پر قو بزرگ شدن آب تو دل کسی تکون نخوردن خلاصه وقتی که بچه هاتون رو خیلی سوسول بار میارید و نمیذارید یک ذره سختی بکشه ازین صف ...

پیشنهاد
٠

به بقال سر کوچه که نرفته وقتی یک بچه مثل پدر مادرش هست ( چه از لحاظ چهره چه رفتار ) این رو میگیم: apple doesn't fall far from the tree و همچنین li ...

پیشنهاد
٠

به بقال سر کوچه که نرفته وقتی یک بچه مثل پدر مادرش هست ( چه از لحاظ چهره چه رفتار ) این رو میگیم: apple doesn't fall far from the tree و همچنین li ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

= the apple doesn't fall far from the tree

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هالیوودی، مثل فیلم های هالیوود، به سبک هالیوود It is an informal adjective derived from "Hollywood" and the suffix " - esque, " which means "in the s ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

spoon - feed verb ( past tense and past participle spoon - fed ) [transitive] لقمه آماده به کسی دادن در حوزه تدریس و کمک به کار میرود. مثلا به جای ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

spoon - feed verb ( past tense and past participle spoon - fed ) [transitive] لقمه آماده به کسی دادن در حوزه تدریس و کمک به کار میرود. مثلا به جای ا ...

پیشنهاد
٠

name after name someone/something for someone/something بعد از چیزی یا کسی اسمی رو روی کسی گذاشتن مثال: 1. The woman named her baby after her grandmo ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

name someone/something for someone/something بعد از چیزی یا کسی اسمی رو روی کسی گذاشتن مثال: 1. The woman named her baby after her grandmother to hon ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

name someone/something for someone/something بعد از چیزی یا کسی اسمی رو روی کسی گذاشتن مثال: 1. The woman named her baby after her grandmother to hon ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

rivalry N countable/uncountable به معنای رقابت و چشم و هم چشمی است. در اینجا یعنی رقابت خواهربرادری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

❌sibling rivarly اشتباه تایپی داره. به صفحه ی زیر مراجعه کنید: ✅sibling rivalry rivalry N countable/uncountable به معنای رقابت و چشم و هم چشمی است. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

something runs in the family وقتی یک صفتی ( استعداد هنری، بیماری، خصوصیت اخلاقی . . ) در خانواده رایجه و یک جورایی ارثیه میگن اون چیز در خانواده جریا ...

پیشنهاد
٠

وقتی یک صفتی ( استعداد هنری، بیماری، خصوصیت اخلاقی . . ) در خانواده رایجه و یک جورایی ارثیه میگن اون چیز در خانواده جریان داره یا رایجه. If a qualit ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقتی یک صفتی ( استعداد هنری، بیماری، خصوصیت اخلاقی . . ) در خانواده رایجه و یک جورایی ارثیه میگن اون چیز در خانواده جریان داره یا رایجه. If a qualit ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی یک صفتی ( استعداد هنری، بیماری، خصوصیت اخلاقی . . ) در خانواده رایجه و یک جورایی ارثیه میگن اون چیز در خانواده جریان داره یا رایجه. If a qualit ...

پیشنهاد
٠

پا جا پای کسی گذاشتن مثال She's following her father's footsteps. او دارد پا جای پدرش میگذارد. یعنی دقیقا رفتار و اعمالش شبیه پدرش است.

پیشنهاد
٠

به انگلیسی follow in someone's footsteps مثال She's following her father's footsteps. او دارد پا جای پدرش میگذارد. یعنی دقیقا رفتار و اعمالش شبیه پ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✅immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✅immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✅nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسر ( ازدواج/زندگی مشترک ) ۲۰ ساله اش اینجا منظور مدت زندگی مشترک است نه سن یکی از زوجین. مثال: After a bitter divorce from his wife of 20 years, t ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدر /مادر خوانده ( والدینی که فرزند دیگران رو به سرپرستی میگیرن ) An adoptive parent is one who has adopted a child. When he was 7 months old, hi ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدر مادر خوانده ( والدینی که فرزند دیگران رو به سرپرستی میگیرن ) An adoptive parent is one who has adopted a child. مثال: When he was 7 months old ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تسویه قضایی طلاق مثال: After months of negotiations, they finally reached a divorce settlement that included the division of their assets and custody ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

hang out ✔ در جایی یا با کسی وقت گذراندن مثال:Who is he hanging out with these days? او این روزها با کی وقت میگذرونه/میچرخه؟؟ hang around✔ الکی یک ج ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

hang out ✔ در جایی یا با کسی وقت گذراندن مثال:Who is he hanging out with these days? او این روزها با کی وقت میگذرونه/میچرخه؟؟ hang around✅ الکی یک ج ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

hang out ✅ در جایی یا با کسی وقت گذراندن مثال:Who is he hanging out with these days? او این روزها با کی وقت میگذرونه/میچرخه؟؟ hang around✔ الکی یک ج ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویکی پدیا فارسی: نوک خنجری یک پرنده با پاهای بلند، پرهای سفید و سیاه و نوک باریک و بلند که نزدیک آب زندگی می کند. 📑دیکشنری آکسفورد: a bird that li ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✅Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکتاتو ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✔Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکتاتو ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✔Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکتاتو ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✔Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکتاتو ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✔Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکت ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✔Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکت ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✔Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکت ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکتا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکتا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرنده سار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چین چیلا نه گربه ی سفید نه موش!!!! اما مثل موش در راسته ی جوندگان قرار میگیره ویکی پدیا: چینچیلا ( نام علمی: Clinlilla laniger ) پستاندار جونده کوچکی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یعنی چی برابر پارسی تخم ماهی؟!!!! خب خاویار خودش پارسی هست دیگه. ازین پارسی تر کاربر کشاورز هم کامل توضیح دادند. در سایت etymonline هم این رو گفته: ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

✅afford یعنی از پس کاری برامدن ، از عهده ی مخارج برآمدن. مثال: Many smaller companies simply can not afford to buy health insurance for employees an ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

✅afford یعنی از پس کاری برامدن ، از عهده ی مخارج برآمدن. مثال: Many smaller companies simply can not afford to buy health insurance for employees an ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

❌affort باز هم یک واژه ی اشتباه دیگه. مجید دلبندم شما ها دو تا لغت رو باهم قاطی کردید. ✅afford یعنی از پس کاری برامدن ، از عهده ی مخارج برآمدن. مثا ...