تاریخ
٤ روز پیش
متن
Coenobite is the magnum opus of Marsh Lewis who lived in England in the late 18th century.
دیدگاه
٠

دیرنشین ( Cenobite یا Coenobite ) مهمترین اثر مارش لوئیس است که در اواخر قرن ۱۸ در انگلستان زندگی می کرد.

تاریخ
٤ روز پیش
متن
He receives £750 and a magnum of champagne.
دیدگاه
٠

او ۷۵۰ پوند و یک بطری بزرگ شامپاین دریافت می کند.

تاریخ
٤ روز پیش
متن
She won a magnum of champagne.
دیدگاه
٠

او یک بطری بزرگ شامپاین برنده شد ( بُرد ) .

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
We are hoping that the conquest of cancer is imminent.
دیدگاه
٠

ما امیدواریم که غلبه بر سرطان نزدیک باشد.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
All his personal dislike of Mosley was reanimated.
دیدگاه
٠

تمام نفرت شخصی او از موزلی جانی دوباره یافت.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
He reanimated a drowned child last week.
دیدگاه
٠

او هفته گذشته یک کودک در آب گرفتار شده را جانی دوباره بخشید.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The large dog knocked over the lamp with one shake of its tail.
دیدگاه
٠

سگ بزرگ با یک تکان دمش چراغ را ( پخش زمین کرد/پرت کرد رو زمین/واژگون کرد/نقش زمین کرد/ زد به زمین/رو زمین انداخت ) .

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
They did everything they could to shake their pursuers.
دیدگاه
٠

آن ها هر کاری که می توانستند انجام دادند تا تعقیب کنندگان خود را قال بگذارند/از سر باز کنند.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
She was shaking with laughter as she listened to the comedian.
دیدگاه
٠

همین طور که به طنزپرداز ( کمدین ) گوش می کرد از خنده می لرزید. /همین طور که گوشش به به طنزپرداز ( کمدین ) بود از خنده می لرزید.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The guard fan ned him for weapon.
دیدگاه
٠

نگهبان به خاطر اسلحه پشت سر هم به وی شلیک کرد. ( fan ned یا fanned گذشته فعل fan در نظر گرفته شده است. )

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The police are still looking for the murder weapon .
دیدگاه
٠

پلیس همچنان به دنبال آلت قتاله است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
No one can call back yesterday. Yesterday will not be called again.
دیدگاه
٠

هیچ کس نمی تونه گذشته رو برگردونه. گذشته دیگه بر نمی گرده.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
No man cool call back yesterday.
دیدگاه
٠

هیچ بشری ( آدمی ) نمی تونه گذشته رو برگردونه. ( احتمالا cool اشتباه املایی بوده و can صحیح آن است. )

تاریخ
١ ماه پیش
متن
She refused food and literally starved herself to death.
دیدگاه
٠

او از غذا خوردن امتناع کرد ( سرباز زد ) و تقریبا خود را تا سر حد مرگ گرسنگی داد.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The retention period of records and receipts shall be no less than years.
دیدگاه
٠

دوره نگهداری سوابق و رسیدها نباید کمتر از چند سال باشد.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
This information includes start date, retention period, and business justification.
دیدگاه
٠

این اطلاعات تاریخ شروع، دوره نگهداری و توجیه تجاری را شامل می شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
This example assumes a default retention period of 30 days, and allows longer periods.
دیدگاه
٠

این نمونه یک دوره نگهداری پیش فرض ۳۰ روزه را در نظر می گیرد و اجازه دوره های طولانی تر را می دهد.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Are adequate records maintained? What is the retention period?
دیدگاه
٠

آیا سوابق به اندازه ی لازم نگهداری می شوند؟ دوره نگهداری چقدر است؟

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The stallion injured his leg.
دیدگاه
٠

اسب نر ( نریان ) پایش را زخمی کرد.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The best ideas at these meetings are always his.
دیدگاه
٠

بهترین اندیشه ها ( نظرات ) در این جلسات همیشه از آنِ اوست ( مال اوست ) .

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
They shot him down in cold blood.
دیدگاه
٠

آن ها در نهایت خونسردی او را به گلوله بستند ( به او شلیک کردند ) .

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He murdered the old man in cold blood.
دیدگاه
٠

او در نهایت سنگدلی پیرمرد را به قتل رساند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He shot them in cold blood .
دیدگاه
٠

او در کمال خونسردی به آن ها شلیک کرد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
They would have been murdered in cold blood.
دیدگاه
٠

آن ها در نهایت سنگدلی به قتل رسیدند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
They killed the harmless old man in cold blood.
دیدگاه
٠

آن ها در نهایت سنگدلی پیرمرد بی آزار را بهقتل رساندند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He murdered her in cold blood.
دیدگاه
٠

او در کمال خونسردی وی را به قتل رساند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Evans had been murdered in cold blood .
دیدگاه
٠

ایوانز در نهایت سنگدلی به قتل رسیده بود.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
She was out of step with her colleagues.
دیدگاه
٠

او در بین همکارانش وصله ناجور بود.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He's out of step with modern ideas.
دیدگاه
٠

او با طرز تفکرات امروزی مخالف است.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He's out of step with modern ideas.
دیدگاه
٠

او با اندیشه های جدید سر سازش ندارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Tom is out of step with the times.
دیدگاه
٠

تام با این زمانه جور نیست.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Corporate owners often find themselves strapped for cash to pay taxes.
دیدگاه
٠

صاحبان شرکت ها اغلب جهت پرداخت مالیات خود را محتاج پول نقد می یابند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Reconnaissance revealed not a single large ship.
دیدگاه
٠

یافته ها نشان داد که هیچ کشتی بزرگی وجود ندارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Is the my ability lucky to fructify national well-known novelist?
دیدگاه
٠

آیا استعداد من بخت ( شانس ) این را دارد تا به یک رمان نویس معروف ملی تبدیل شود؟

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Those who successfully navigate this social minefield are accepted by the royal family.
دیدگاه
٠

کسانی که با موفقیت این شرایط سخت اجتماعی را از سر بگذرانند، توسط خانواده سلطنتی پذیرفته می شوند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Those who successfully navigate this social minefield are accepted by the royal family.
دیدگاه
٠

کسانی که با موفقیت از پس این موقعیت های غیر قابل پیش بینی اجتماعی بر بیایند، توسط خاندان سلطنتی پذیرفته می شوند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
We managed to navigate our way through the forest.
دیدگاه
٠

ما توانستیم راه خود را از طریق جنگل پیش ببریم.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
We managed to navigate our way through the forest.
دیدگاه
٠

ما موفق شدیم راهمان را در جنگل پیدا کنیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
We managed to navigate our way through the forest.
دیدگاه
٠

ما موفق شدیم مسیر خود را در جنگل طی کنیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
I'll drive, and you can navigate.
دیدگاه
٠

من رانندگی می کنم و تو می تونی مسیریابی کنی.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The river became too narrow and shallow to navigate.
دیدگاه
٠

رودخانه برای حرکت بیش از حد باریک و کم عمق شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The river became too narrow and shallow to navigate.
دیدگاه

رودخانه به حدی باریک و کم عمق شد که قابلیت پیشروی نداشت.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The river became too narrow and shallow to navigate.
دیدگاه
٠

رودخانه باریک و کم عمق تر از آن شد که بتوان در آن حرکت کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The river became too narrow and shallow to navigate.
دیدگاه
٠

رودخانه به حدی تنگ و کم عمق شد که نمی شد پیش رفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Self-confident, individualistic, indomitable and highly respected, they used to be the kings and queens of photography.
دیدگاه
٠

خودمطمئن، مستقل، تسلیم ناپذیر و بسیار مورد احترام، آن ها درگذشته پادشاهان و ملکه های عکاسی بودند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Alice was a woman of indomitable spirit.
دیدگاه
٠

آلیس زنی با روحی رام نشدنی ( سرکش، استوار، سرسخت ) بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
She tattled on her estranged husband.
دیدگاه
٠

او شوهر قطع رابطه کرده اش را لو داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
She tattled on her estranged husband.
دیدگاه
٠

او چغلی شوهر قطع رابطه کرده اش را کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
She tattled on her estranged husband.
دیدگاه
٠

او غیبت شوهر قطع رابطه کرده اش را کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
She attempted reconciliation with her estranged brother.
دیدگاه
٠

او سعی کرد با برادر قطع رابطه کرده اش آشتی کند.

١