پیشنهاد‌های حسین اسماعیلی زاد (٧٣)

بازدید
٣٤
پیشنهاد
٠

be frank and direct حاشیه نرو و اصل حرفتو بگو.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the age of consent

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

votive food

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اول به خانواده و آشنایان خودت کمک کن، بعد به دیگران کمک کن. چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سخن نیم راست، حقیقت ناقص سخنی که بخشی از حقیقت را میگوید.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مثال: . I'm here on business as apposed to pleasure من اینجا برای کار اومدم، نه برای تفریح.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تا چند لحظه آینده، وقت خیلی کم برای آماده شدن کاری Thanks for agreeing to see me at such short notice. ممنونم که موافقت کردید در این مدت کوتاه مرا ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به زور وادار به کاری کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی دیگر: فاش کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دروغ جزئی و بی اهمیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مقرری، جیره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

support or help, especially with money پشتوانه، حمایت مثال: All they needed was public support and financial backing.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

توی پرانتز، در کنار موضوعات دیگر به صورت لحظه ای اشاره شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

unpleasant and depressing

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پس از مرگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

step down/aside کناره گیری کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

کنترل احساسات، مخفی نگه داشتن احساسات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( مربوط به ) پس از مرگ مثال: posthumous fame : شهرت پس از مرگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مدام به من خبر دهید، مدام مرا در جریان قرار دهید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

حقه باز، دو رو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

tip the balance in favor of somebody به نفع کسی بر نتیجه تاثیر گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

در شرایط سخت، در شرایط نامساعد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

bored with or annoyed about something, and wanting it to stop خسته و کسل از یک شرایط آزاردهنده یا تکراری I'm sick and tired of this weather: از این ه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بهتر شدن اوضاع، خوابیدن شر مثال: Wait until the dust settles. صبر کن تا اوضاع بهتر شود/ صبر کن تا شر بخوابد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دو صد گفته چو نیم کردار نیست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

روستای ماهیگیری، روستایی نزدیک ساحل که صنعت ماهیگیری در آن رواج دارد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پشت و رو، پس و پیش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فریفتن، بوسیله تطمیع به دام انداختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

what/why/how etc on earth . . . ? spoken used to ask a question when you are very surprised or angry اگر بعد از کلمات پرسشی wh, how بیاید، نشانه تعجب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سیستم رای گیری مخفیانه که کسی از رای دیگری خبر ندارد. a system of voting, usually in secret, or an occasion when you vote in this way.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

معنی دیگر: rally ( round/around/to somebody ) phrasal verb informal if a group of people rally round, they all try to help you when you are in a dif ...

پیشنهاد
١٢

ابراز احساسات برای دیگران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نقطه شروع بحران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

وابسته به میزان عملکرد، متناسب با میزان موفقیت در کار مثال: performance - related pay : پرداخت مبلغ متناسب با میزان عملکرد/موفقیت در کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دوباره به حواس اومدن، به خود آمدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

معنی دیگر: پوکه فشنگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

talk sth up describe sth in a way that makes it sound better than it is اغراق آمیز توصیف کردن، بهتر از واقعیت جلوه دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مرخصی استحقاقی مثال: Thirty days' holiday entitlement : سی روز مرخصی استحقاقی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نتیجه قابل پیش بینی و حتمی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

افکار خصوصی، افکار درونی، حرف دل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

to make something start happening استارت کاری را زدن، کار را شروع کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به طور ناشناس، با نام مستعار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

likely to happen محتمل، قریب الوقوع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

wriggle out of sth/doing sth معنی: to avoid doing something by using clever excuses از زیر بار مسئولیتی شانه خالی کردن، طفره رفتن مثال: Don’t try to ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بازپروری، ترک اعتیاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱. ورشکست شدن ۲. غرق شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

نه بابا!، شوخی نکن، نمیتونه درست باشه ( برای تعجب در مقابل شنیدن خبر غیرقابل باور )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

زیاده از حد خوب، آنقدر خوب است که به شک وامیدارد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

هزینه را کمتر کردن، سر کیسه را سفت تر کردن، صرفه جویی در هزینه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

در زندگی خصوصی کسی فضولی کردن

١