پیشنهاد‌های محمد فروهر (مترجم کتاب) (٨٤٤)

بازدید
٧٨٤
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستورالعمل یا راهنما ( مثل تهیه غذا، مونتاژ چیزی و. . . ) نحوۀ کار طرز کار یا چیزی ( مثل نحوۀ مصرف دارو ) روش، شیوه، رهنمود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سرمایه گذاری کردن توجه و تاکید داشتن به چیزی برای چیزی ارزش قائل شدن، برای مثال برای تحصیل، شغل، روابظ و . . . به ظوری که حاصر بشی براش وقت بزاری، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دربارۀ استعدادها، توانمندیها یعنی بافعل کردن، شکوفا کردن،

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در آموزش به معنای فردی سازی یا شخصی سازی است، بدین معنا که آموزش رو متناسب با علایق، توانمندیها، استعدادها، شیوۀ یادگیری و . . . فراگیر تظبیق میدهیم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصل این کلمه جُعٓلق است نه جوهر لق در دهخدا آمده است: جُعٓلق یعنی آدم بی سروپا و بی ادب و فرومایه. این کلمه را در وقت دشنام به کار برند. در فرهن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در روش تحقیق: نظام مند، به شکل یا اسلوب مشخص، رویه معین

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مجموعه، مثال: Azadi Sport Complex مجموعه ورزشی آزادی. در خصوص مسائل و مشکلات به معنای پیچیده و بغرنج ( چیزی که درک و تشخیص و حل آن دشوار باشد ) د ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در متون روانشناسی ادراک گاهی معنی فهمیدن و درک کردن چیزی هم معنی میده.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به حفظ میزان متعادل آب بدن و یا به عبارت دیگر رساندن حد کافی آب به بدن هیدراته کردن گفته میشود. در حالت عکس زمانی که بر اثر ورزش، تعریق، اسهال و استف ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

در متون روانشناسی مثبت گرا و سلامت روان معنای بهروزی میده. لوتانز و همکاران در کتاب سرمایه روانشناختی از این سازه به عنوان یکی از مولفه های سرمایه رو ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در معنای عام به مفهوم قابل اعتماد، موثق، رو راست، صادق، یک رنگ و . . . قابل ترجمه است. در روانشناسی، فلسفه اخلاق، مظالعات رهبری و سازمان به معنای ا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

در هنگام مقایسۀ دو گزاره: در عوص، برعکس، متقابلا، بلکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جهان، دنیا، عالم، گیتی، روانشناسی: جامعه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

seismic changes تغییر بنیادین، تغییراتی که شبیه به زلزله باشند مثل وقتی که یک مربی ترکیب بازیکنان تیمش را کامل عوص میکند و میگن زلزله در ترکیب تیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به اختصار، به طور موجز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هویت اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

زمانی که در متن به صورت متضاد با کلمه های مثبت مثل شکوفایی میاد و هدف مقایسه است، دیگه معنی بقا و زنده ماندن نمیده، میشه گفت به صورت معمولی و همینطور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بحث و گفت و گو مذاکره اگر با توصیف و تعریف همراه بشه به معنی تشریح کردن یک مطلبی هست برای مثال: . A definition and description of strengths - bas ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جانب احتیاط را رعایت کردن

پیشنهاد
٢

کار نیکو از پر کردن است، یعنی تمرین باعث موفقیت و پیشرفت میشود، یا تمرین در کاری باعث استاد ( مسلط ) شدن میشود. معادل انگلیسی این ضرب المثل هم چن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رشته های اخلاقی اصول اخلاقی شخصیت یا منش اخلاقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سازنده های گرافیکی ( ( Graphic Organizer: گرافیک های تصویری که شامل نمودار، جدول، ستون و تارنما می شوند و به زبان آموزان کمک می کنند تا به ساختار متن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Anchor activities are not busy work! They are meaningful tasks ترجمه فعالیتهای مکمل ( تکمیلی ) کارهای بیهوده ای نیستند، بلکه آنها تکالیف مع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گاهی معنای مکمل میده: . Anchor activities فعالیتهای مکمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

یک کاری را متوقف و به کار دیگری پرداختن، یا سراغ کار دیگری رفتن. برای مثال: After the instructor showed us how to build up our leg muscles, he mo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برانگیختن، موجب شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درنوردیدن مثال با ترجمه: Strong thunderstorms sweep through state causing flooding, fallen trees رعد و برق های شدید ایالت را درنوردیده و باعث سیل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در چیزی خیلی زود شیوع پیدا کردن، مثل یک فکر، عقیده، رویکرد. رسوخ کردن، منتشر شدن، درنوردیدن به سادگی یا به راحتی وارد چیزی شدن ( مثلا یک نظریه یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در متون مربوط به خداوند و مذهبی بهتره هیبت ترجمه بشه. در مورد جرم و جنایت وحشتناک معنی میده، برای مثال بمب اتم وحشتناک ترین دستاورد بشری است. در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زهره ترک ( در زبان گفتاری: زهله ترک ) شدن یک اصطلاح برای توصیف ترس و وحشت شدید آنی ناشی از یک واقعۀ عینی است ( برخلاف اضطراب که مربوط به پیش بینی های ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سابقه، پیشینه تجارب ویژگی ها و وضعیت های خاص مثل وضعیت خانوادگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اگر بخواهیم به کسی در مهمانی چیزی تعارف کنیم، میگیم بفرمایید از خودتان پذیرایی کنید، اما وقتی موضوع غیر از خوردن باشه میگیم، بفرمایید، خواهش میکنم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مقصر مجرم، بزهکار اهمال کار تأخیر کردن در پرداخت بدحساب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مقصر، بزهکار، تأخیر در پرداخت بدحساب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف آخر، اتمام حجت کردن، بحثی را تمام کردن، به یک قضیه یا گفت و گو فیصله دادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از سرخود باز کردن، از گردن خود خارج کردن معنای حقوقی: نداشتن مسئولیت و تعهد نسبت به چیزی تعهد یا الزامی را از خود سلب کردن، برای مثال یک روزنامه یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

املای درست کلمه: ضیق وقت معانی: تنگی وقت، کمبود وقت، تنگنای وقت، نداشتن وقت کافی، محدودیت زمان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ادعا کردن، بیان کردن سروکله زدن، کل کل کردن مجادله کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعبیه کردن/ تعبیه شده جای گذاری شده، درون چیزی قرار دادن/ قرار داده شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یک نوع ارتباط متقابل هست که فردی عمل یا رفتار مثبت یا مهربانانه ای رو دریافت میکند و سپس به طور متقابل دردصد جبران بر میاد و به قولی به طور متقابل جو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خون کسی رو مکیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به عنوان پیشوند هرگاه به واژه ای افزوده شود، معنای آن واژه را منفی میسازد. برای مثال: intuitive = عقل سلیم counterintuitive = برخلاف عقل سلیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درک کردن، فهمیدن، معنای چیزی را درک کردن، متوجه شدن، شیر فهم شدن، چیزی برای کسی معنا و مفهوم پیدا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فراز و نشیب، دربارۀ زندگی پایین و بالا داشتن زندگی درباره عملکرد: نوسان داشتن درباره رفتار و خلق و خو: ناپایدار، متغیر

پیشنهاد
١

به نفع خودته، به صلاح خودته،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مکالمات محاوره ای و عامیانه ( درحالت سوالی ) واقعا؟ جدی ؟ خدایش؟ وجدانا؟ در متن رسمی و به صورت خبری: واقعا، معادل های پارسی: به راستی، به تمام مع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

در کارهای علمی مثل مقاله: سهم داشتن در تولید دانش یا افزودن دانش جدید، همکاری کردن سهیم بودن در چیزی، تاثیرگذاشتن، منجر یا موجب شدن، اهدا کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

تا بدین جا، تا اینجای کار، تا این زمان مثال: his book has so far been translated into persian and german کتابهای او تاکنون به زبانهای فارسی و آل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در روانشناسی مثبت گرا و در تعریف سرمایه روانشناختی سرواژه های انگلیسی H. E. R. O به معنای قهرمان درون هست. یعنی اینکه فرداز پتانسیل و ظرفیت بالایی بر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معقول و شدنی/ عملی ( ممکن، امکان پذیر، قابل عملی کردن، قابل اجرا داشتن، قابل انجام بودن ) : مثال: Think of dreams that you want to realize using yo ...