گلی افجه - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marionette: خط غم و اندوه در مورد صورت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marionette: خط غم و اندوه در مورد صورت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nontaster: فاقد قوه چشایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm telling you: من دارم میگم، ، ، ( باور کن )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contrast shower: دوش اب گرم و سرد بطور متناسب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

switch eyes: انحراف چشم چپ بودن چشم لوچی در اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overwhelme: غرق شدن یا دفن شدن در موضوعات می ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extra ordinary beautiful: زیبایی فوق العاده

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lack: رژیم غذایی این کودکان کمبود کلسیم د ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaw: بزرگترین عیب شخصیت او نداشتن صداقت ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hang out: بچه ها کنار خیابان پاتوق کرده بودند

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equal: 3به اضافه 5 برابر است با 5 به اضافه ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sure: حالا می توانست اطمینان داشته باشد ک ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fresh: وقتی از تعطیلات برگشت سرحال بنظر می ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emotional: جدایی فشار عاطفی زیادی در بر دارد

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concerned: او هرگز به ظاهر خود توجه نمی کند

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

train station: در ایستگاه قطار ( خاله , عمو , دایی ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

train station: سرویس اتوبوس بطور منظم از ایستگاه ق ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hitchhike: ما اجبارا با ماشین های گذری به سانف ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regard: او ان زن را یکی از بهترین نمایشنامه ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow: وقتی سوار قطار شد مادرش برای او بوس ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow: چطور ان همه پول را به باد دادی

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live on: وقتی دانشجو بودم مجبور بودم با نان ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clue: تنها سر نخ یافته شده از جنایت یک ته ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clue: او اتفاقی به یک سر نخ معما برخورد

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: او مقدار قابل توجهی پول کنار گذاشته

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: او باید یک بطری ویسکی را دیشب تمام ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: او بخاطر سرقت مسلحانه ده سال زندانی ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: بعد از کاری که کرد مستحق مرگ است

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

darling: تو واقعا نازنینی , بارنی

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: لطفا همه در مورد روز شنبه حرفی نزنن ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: خب عزیزم , نگو ما کجا هستیم

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: در سیاست هم مثل زندگی حقیقت رنج آور ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: بله اما تو زبونت رو نگهدار

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: راجع به مهمونی سورپرایز چیزی نگی

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

checkout: قبل از ظهر باید تسویه حساب کنیم

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insensitively: افسر پلیس از زن غیر احساسی در مورد ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

balm: حرف های مهربان او مرهمی بر روح ازار ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dining: گل های روی میز غذا خوری به ان طراوت ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respected: تمام ادیان و سیاست های غیر خشونت ام ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respected: افراد پیر باید مورد احترام باشند

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respected: او بدون شک یک دانشگاهی قابل احترام ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as far as: از سر پیچ سمت چپ بروید تا به کلیسا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jar: اخبار برای ما تکان دهنده بود

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disaster: نخست وزیر بی خبر وارد منطقه حادثه د ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attract: این گل ها رنگ های درخشانی برای جلب ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saggy: ایا تشک نا هموار و شل است ؟

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sugarcoat: فیلم نگاهی تزیین شده به زندگی طبقه ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sugarcoat: هیچ راهی نبست که اخبار بد را خوب پو ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as usual: او تصمیم گرفت مثل همیشه ادامه دهد , ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as usual: او را در باغ یافتم , مثل همبشه در ر ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: قدرت معمولا بر ضعف غالب میشود

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: انسان بزرگ میتواند با قدرت شخصیت بر ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: مساله کنترل سلاح بر انتخابات بعدی ا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marmalade: ما از پرتقال های مزرعه مقداری مارما ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drift: بعضی ها فقط دستخوش پیامدهای زندگی ه ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backache: پشت درد وقتی روی وان کوتاه ، ظرفشوی ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snub: غیبت او به قصد بی اعتنایی نبود

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stingy: او ثروتی افسانه ای دارد اما فقط با ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belittle: دستاورد های او را کوچک به حساب نیاو ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spirt: روح پهناور اندیشه فعال و قلب خلاق ن ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subjective: هیت منصفه خوب سعی نخواهد کرد نظر شخ ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ladybug: یک کفشدوز ماده در طول عمر بیش از ۱۰ ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ladybug: کفشدوز چند خال سیاه روی پشتش دارد

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel sick: تعجبی نداره اگر بعد از بلعیدن سه تا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

past: ما اورا همین یک ماه پیش دیدیم

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regard: از این نظر کار بخوبی انجام نشد

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheap: او از زندگی بدون پرداخت اجاره دراپا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheap: او خیلی خسیس بود که برای عروسی دختر ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to: پیروزی برایم اتفاق نخواهد افتاد مگر ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

book: او را بخاطر دزدی دستگیر کردند

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: او بعنوان فردی صادق و متفکر ما را ت ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there: حالا دیگه گریه نکن

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invented: او یک فرد واقعی است نه ساخته یک روی ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invented: او یک ماشین برقی اختراع کرد اما هرگ ...

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

رفتار مناسب ،حرکت از روی فکر ، &nb ...

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in touch: در دسترس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snail mail: پست عادی _ غیر الکترونیکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

p or n: فیلم مبتذل هرز نگاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kinda: بفهمی نفهمی ( عامیانه )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spam: ناشناس ( پیام و ایمیل ناخواسته )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tata: خداحافظ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

petty cash: پول دستی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nanny: مراقب بچه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paypal: پرداخت از طریق ایمیل عملیات بانکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come around: اتفاق افتادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spam: چرندیات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heel: کفش پاشنه بلند ( اختصاری )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hangover: می زدگی افراط در مشروب معلق بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flower stand: سه پایه تاج گل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snack: تنقلات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flash ficiton: داستان خیلی کوتاه بیان معنی گسترد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

badly: بیش از حد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flight bag: کیف پرواز کیف مخصوص خلبان ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cargo: با ربری ( هواپیما , کشتی , فطار )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

milk spot: دانه های سفید زیر پوستی جوش سفید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on your own terms: با شرایط خودت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

priceless: خیلی خنده دار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

candida: نوعی باکتری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damen: اسمی یونانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

generous: زیاد , فراوان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: اجرای موسیقی یا اواز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hips: لگن خاصره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capacity: توان ظرفیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paradox: همراه ولی در تضاد جمع اضداد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

TBS: قاشق غذا خوری ( اختصاری table spoon ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

TBS: قاشق غذا خوری ( اختصاری table spoon ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

charge: حساب کردن هزینه پرداختن راه اندازی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straight: راه راست رفتن ( نداشتن انحراف ) م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheap: مبتذل ارزان بی ارزش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plus: افزوده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grasp: زود بر داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

after all: فراموش نشود که , , , با این وجود ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil care: محافظ چربی نگهدارنده چربی مراقب ضد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worthy: قابل تحسین قابل احترام با ارزش لا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just friend: فقط دوست دوست ساده , دوستی بدون را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just friend: فقط دوست دوست ساده , دوستی بدون را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lord: لقبی اشرافی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sound: بنظر رسیدن لهجه ( صدای نشان دهنده ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drift: جدایی از هم پاشیدن drift away

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take off: اوج گرفتن کندن از جایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

best regards: بهترین دورود ها ( پایان نامه )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monogamy: نداشتن تعدد زوجات یک همسر داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miss: دوشیزه دلتنگی از دست دادن ( miss ou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drop in: بی دعوت رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

per: در پی ( بعنوان جواب ) per your requ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

validate: معتبر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

under the sun: هر چیزی وجود دارد هر چه امکان دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under the sun: هر چیزی وجود دارد هر چه امکان دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

icon: سمبل نشانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concentration: همراه با camp اردوگاه کار اجباری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garbage: پسماند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pulp: نرمه جدا شده از میوه ابگیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pulp: نرمه جدا شده از میوه ابگیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sync: هماهنگی صدا وتصویر جور بودن مطاب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top star: مهمترین هنرمند برنامه یا شو یا نمای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CU: عامیانه see you در محاوره اینترنتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blessed life: زندگی پر نعمت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schedules: جدول بندی ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perfection: تکامل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

savage: وحشی گری , بی ادبی , شوخی تند ( بعض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provide for: تدارک دیدن مهیا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come short of: خطا کردن کم اوردن در تلاش کوتاه ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come short of: خطا کردن کم اوردن در تلاش کوتاه ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: تحسین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby face: صورت کودکانه جوان بنظر رسیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remedy: درمان , دارو ( بیشتر درمان های خانگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

additional: تکمیلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salty: ناراحت , عصبانی ( عامیانه _slang )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dough: خمیر , مایه ( مایه عامیانه پول )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scarlett: گلچهره اسم دخترانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indifferent: بی تفاوت بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coffee: Coffee paper قهوه در لیوان کاغذی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outgoing: مخارج مبلغی که خرج شود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

register: محضر , دفتر ثبت , registery

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timid: نداشتن اعتماد به نفس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

long lived: زنده باد long life

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

animal rights: حمایت از حیوانات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hesitation: تاخیر درنگ , تردید ,

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hesitation: تاخیر درنگ , تردید ,

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

classy: شیک با شخصیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modern: جدید , نو , مطابق مد نوسازی , بازس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

days are numbered: روزهای اخر رو به اتمام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

across: در راستای, , ,

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

esteem: Slef esteem =عزت نفس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow: ترکاندن ( عامیانه بر باد دادن , )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piro: کسی که موهای قرمز اتشین دارد ( به د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immensely: نا محدود سطح عالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immensely: نا محدود سطح عالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high tech: تکنولوژی برتر تکنولوژی پیشرفته , س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homesick: دلتنگی برای خانه غم دوری از خانواده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diary: دفتر یادداشت دفتر خاطرات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run down: اختصار , خلاصه , چکیده موضوع , بیان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

highjack: هواپیما ربایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نابجا: Irrational غیر منطقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take the fall: گناه کسی را به گردن گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quote: جمله ای معروف ( از کسی که شهرت دارد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interview: مصاحبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

an angry kid: بچه پرخاشگر بچه عصبی و نا ارام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fillings: پر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marine life: آبزیان حیوانات و گیاهان دریایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fine art: هنر های بصری هنرهای زیبا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fine art: هنر های بصری هنرهای زیبا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collage: هنر چسباندن قطعات ( عکس و پارچه و, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legend: افسانه ای ماندنی, فراموش نشدنی

١ سال پیش

مدال‌های گلی افجه