گلی افجه - جزئیات مدال‌ها

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sure: حالا می توانست اطمینان داشته باشد ک ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fresh: وقتی از تعطیلات برگشت سرحال بنظر می ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emotional: جدایی فشار عاطفی زیادی در بر دارد

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concerned: او هرگز به ظاهر خود توجه نمی کند

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

train station: در ایستگاه قطار ( خاله , عمو , دایی ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

train station: سرویس اتوبوس بطور منظم از ایستگاه ق ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hitchhike: ما اجبارا با ماشین های گذری به سانف ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regard: او ان زن را یکی از بهترین نمایشنامه ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow: وقتی سوار قطار شد مادرش برای او بوس ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow: چطور ان همه پول را به باد دادی

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live on: وقتی دانشجو بودم مجبور بودم با نان ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clue: تنها سر نخ یافته شده از جنایت یک ته ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clue: او اتفاقی به یک سر نخ معما برخورد

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: او مقدار قابل توجهی پول کنار گذاشته

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: او باید یک بطری ویسکی را دیشب تمام ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: او بخاطر سرقت مسلحانه ده سال زندانی ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: بعد از کاری که کرد مستحق مرگ است

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

darling: تو واقعا نازنینی , بارنی

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: لطفا همه در مورد روز شنبه حرفی نزنن ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: خب عزیزم , نگو ما کجا هستیم

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: در سیاست هم مثل زندگی حقیقت رنج آور ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: بله اما تو زبونت رو نگهدار

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: راجع به مهمونی سورپرایز چیزی نگی

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

checkout: قبل از ظهر باید تسویه حساب کنیم

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insensitively: افسر پلیس از زن غیر احساسی در مورد ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

balm: حرف های مهربان او مرهمی بر روح ازار ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dining: گل های روی میز غذا خوری به ان طراوت ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respected: تمام ادیان و سیاست های غیر خشونت ام ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respected: افراد پیر باید مورد احترام باشند

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respected: او بدون شک یک دانشگاهی قابل احترام ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as far as: از سر پیچ سمت چپ بروید تا به کلیسا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jar: اخبار برای ما تکان دهنده بود

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disaster: نخست وزیر بی خبر وارد منطقه حادثه د ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attract: این گل ها رنگ های درخشانی برای جلب ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saggy: ایا تشک نا هموار و شل است ؟

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sugarcoat: فیلم نگاهی تزیین شده به زندگی طبقه ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sugarcoat: هیچ راهی نبست که اخبار بد را خوب پو ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as usual: او تصمیم گرفت مثل همیشه ادامه دهد , ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as usual: او را در باغ یافتم , مثل همبشه در ر ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: قدرت معمولا بر ضعف غالب میشود

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: انسان بزرگ میتواند با قدرت شخصیت بر ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: مساله کنترل سلاح بر انتخابات بعدی ا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marmalade: ما از پرتقال های مزرعه مقداری مارما ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drift: بعضی ها فقط دستخوش پیامدهای زندگی ه ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backache: پشت درد وقتی روی وان کوتاه ، ظرفشوی ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snub: غیبت او به قصد بی اعتنایی نبود

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stingy: او ثروتی افسانه ای دارد اما فقط با ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belittle: دستاورد های او را کوچک به حساب نیاو ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spirt: روح پهناور اندیشه فعال و قلب خلاق ن ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subjective: هیت منصفه خوب سعی نخواهد کرد نظر شخ ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ladybug: یک کفشدوز ماده در طول عمر بیش از ۱۰ ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ladybug: کفشدوز چند خال سیاه روی پشتش دارد

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel sick: تعجبی نداره اگر بعد از بلعیدن سه تا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

past: ما اورا همین یک ماه پیش دیدیم

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regard: از این نظر کار بخوبی انجام نشد

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheap: او از زندگی بدون پرداخت اجاره دراپا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheap: او خیلی خسیس بود که برای عروسی دختر ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to: پیروزی برایم اتفاق نخواهد افتاد مگر ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

book: او را بخاطر دزدی دستگیر کردند

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: او بعنوان فردی صادق و متفکر ما را ت ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there: حالا دیگه گریه نکن

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invented: او یک فرد واقعی است نه ساخته یک روی ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invented: او یک ماشین برقی اختراع کرد اما هرگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

رفتار مناسب ،حرکت از روی فکر ، &nb ...

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in touch: در دسترس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snail mail: پست عادی _ غیر الکترونیکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

p or n: فیلم مبتذل هرز نگاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kinda: بفهمی نفهمی ( عامیانه )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spam: ناشناس ( پیام و ایمیل ناخواسته )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tata: خداحافظ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

petty cash: پول دستی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nanny: مراقب بچه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paypal: پرداخت از طریق ایمیل عملیات بانکی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come around: اتفاق افتادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spam: چرندیات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heel: کفش پاشنه بلند ( اختصاری )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hangover: می زدگی افراط در مشروب معلق بودن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flower stand: سه پایه تاج گل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snack: تنقلات

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flash ficiton: داستان خیلی کوتاه بیان معنی گسترد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

badly: بیش از حد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flight bag: کیف پرواز کیف مخصوص خلبان ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cargo: با ربری ( هواپیما , کشتی , فطار )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

milk spot: دانه های سفید زیر پوستی جوش سفید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on your own terms: با شرایط خودت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

priceless: خیلی خنده دار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

candida: نوعی باکتری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damen: اسمی یونانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

generous: زیاد , فراوان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: اجرای موسیقی یا اواز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hips: لگن خاصره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capacity: توان ظرفیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paradox: همراه ولی در تضاد جمع اضداد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

TBS: قاشق غذا خوری ( اختصاری table spoon ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

TBS: قاشق غذا خوری ( اختصاری table spoon ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

charge: حساب کردن هزینه پرداختن راه اندازی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straight: راه راست رفتن ( نداشتن انحراف ) م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheap: مبتذل ارزان بی ارزش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plus: افزوده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grasp: زود بر داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

after all: فراموش نشود که , , , با این وجود ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil care: محافظ چربی نگهدارنده چربی مراقب ضد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worthy: قابل تحسین قابل احترام با ارزش لا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just friend: فقط دوست دوست ساده , دوستی بدون را ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just friend: فقط دوست دوست ساده , دوستی بدون را ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lord: لقبی اشرافی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sound: بنظر رسیدن لهجه ( صدای نشان دهنده ز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drift: جدایی از هم پاشیدن drift away

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take off: اوج گرفتن کندن از جایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

best regards: بهترین دورود ها ( پایان نامه )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monogamy: نداشتن تعدد زوجات یک همسر داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miss: دوشیزه دلتنگی از دست دادن ( miss ou ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drop in: بی دعوت رفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

per: در پی ( بعنوان جواب ) per your requ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

validate: معتبر کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

under the sun: هر چیزی وجود دارد هر چه امکان دار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under the sun: هر چیزی وجود دارد هر چه امکان دار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

icon: سمبل نشانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concentration: همراه با camp اردوگاه کار اجباری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garbage: پسماند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pulp: نرمه جدا شده از میوه ابگیری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pulp: نرمه جدا شده از میوه ابگیری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sync: هماهنگی صدا وتصویر جور بودن مطاب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top star: مهمترین هنرمند برنامه یا شو یا نمای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CU: عامیانه see you در محاوره اینترنتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blessed life: زندگی پر نعمت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schedules: جدول بندی ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perfection: تکامل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

savage: وحشی گری , بی ادبی , شوخی تند ( بعض ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provide for: تدارک دیدن مهیا کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come short of: خطا کردن کم اوردن در تلاش کوتاه ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come short of: خطا کردن کم اوردن در تلاش کوتاه ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: تحسین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby face: صورت کودکانه جوان بنظر رسیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remedy: درمان , دارو ( بیشتر درمان های خانگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

additional: تکمیلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salty: ناراحت , عصبانی ( عامیانه _slang )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dough: خمیر , مایه ( مایه عامیانه پول )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scarlett: گلچهره اسم دخترانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indifferent: بی تفاوت بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coffee: Coffee paper قهوه در لیوان کاغذی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outgoing: مخارج مبلغی که خرج شود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

register: محضر , دفتر ثبت , registery

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timid: نداشتن اعتماد به نفس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

long lived: زنده باد long life

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

animal rights: حمایت از حیوانات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hesitation: تاخیر درنگ , تردید ,

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hesitation: تاخیر درنگ , تردید ,

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

classy: شیک با شخصیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modern: جدید , نو , مطابق مد نوسازی , بازس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

days are numbered: روزهای اخر رو به اتمام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

across: در راستای, , ,

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

esteem: Slef esteem =عزت نفس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow: ترکاندن ( عامیانه بر باد دادن , )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piro: کسی که موهای قرمز اتشین دارد ( به د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immensely: نا محدود سطح عالی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immensely: نا محدود سطح عالی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high tech: تکنولوژی برتر تکنولوژی پیشرفته , س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homesick: دلتنگی برای خانه غم دوری از خانواده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diary: دفتر یادداشت دفتر خاطرات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run down: اختصار , خلاصه , چکیده موضوع , بیان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

highjack: هواپیما ربایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نابجا: Irrational غیر منطقی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take the fall: گناه کسی را به گردن گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quote: جمله ای معروف ( از کسی که شهرت دارد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interview: مصاحبه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

an angry kid: بچه پرخاشگر بچه عصبی و نا ارام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fillings: پر کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marine life: آبزیان حیوانات و گیاهان دریایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fine art: هنر های بصری هنرهای زیبا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fine art: هنر های بصری هنرهای زیبا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collage: هنر چسباندن قطعات ( عکس و پارچه و, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legend: افسانه ای ماندنی, فراموش نشدنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cope: تحمل کنار امدن , حریف شدن , گذراندن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

too: زیاد , هم چنین ,

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

large: گسترده دست و دلباز ولخرج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adapt: هماهنگ شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

admitting: اعتراف , اقرار , پذیرش , رضایت دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

describe: تعریف کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bae: بجای عزیزم یا sweetie بکار میرود Be ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

try again: دوبار سعی کردن امتحان دوباره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

activate: انگیختن تحریک کردن راندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

accessory: زینت الات , تزینات لباس شریک جرم ل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

potholder: دستگیره اشپزخانه ( برای بر داشتن ظر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heavens: اسمان ها بهشت

١٠ ماه پیش

مدال‌های گلی افجه