گلی افجه - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hippie: گروهی که در اواخر دهه شصت میلادی ، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take advantage: استفاده از امتیاز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observed: مشاهده بدقت دیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

own money: پول خودش ( پولی که متعلق به کسی باش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look at: تماشا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hands down: بدون تلاش، مسلما، قطعا به راحتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

formulation: عملکرد بر اساس دستور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it down: آرام باش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day of judgment: روز داوری روز جزا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

day of judgment: روز داوری روز جزا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day after day and year after year: روز به روز سال به سال زنجیره مداوم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

day after day and year after year: روز به روز سال به سال زنجیره مداوم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day and date: تاریخ بر اساس تقویم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

day and date: تاریخ بر اساس تقویم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

daybed: کاناپه یا مبل تختخوابشو جای استراحت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

daybed: کاناپه یا مبل تختخوابشو جای استراحت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

life of a well: موفقیت خوب زندگی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life of a well: موفقیت خوب زندگی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

life after death: زندگی پس از مرگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life after death: زندگی پس از مرگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lifeblood: مهم حیاتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep away: نزدیک نشدن فاصله گرفتن دوری کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aint: در اصطلاح iam not نیست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aint: در اصطلاح iam not نیست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ladybug: پینه دوز ( جانور شناسی ) کفش دوز م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exchange student: دانشجوی خارجی جابجائی دانشجو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give somebody a hand: کمک و یاری دست و آستین بالا زدن د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ladybug: Ladybug وladybird پشت سر هم نوشته م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

esthetician: زیبایی شناس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

esthetician: زیبایی شناس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take away: با خود بردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the time: زمانبر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

babysitting: پرستار بچه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low key: خفیف ، آرام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پوکر: بازی ورق ، ۵ کارتی برای هر نفر معمو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smog: غبار الود

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thermal comfort: دمای ارامبخش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wild: غیر اهلی خشن رام نشده سرکش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haptic: لمسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frequency: پی در پی مکرر بارها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go round: چرخاندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raise a red flag: پرچم قرمز اعلام جنگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mendacity: غیر واقعی دروغین

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snapper: ناظر ( عامیانه و شاید تمسخر امیز ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

referrer: رجوع کننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spot: مشخص کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ascend the throne: پادشاه شدن تاج پادشاهی گذاشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

visit a friend: ملاقات دوست

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gab: حرف زدن خودمانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gab: حرف زدن خودمانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pay mind: توجه نشان دادن ،

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twist: چرخاندن نوعی رقص نسبتا قدیمی ،

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unknown: ناشناس نا شناخته نامعلوم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iove: عشق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall back: برگشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

full: پر بودن ، نه فقط در مورد خوردن کلا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall back: دوباره سراغ کسی، یا چیزی رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang out with: با هم زندگی کردن و وقت گذراندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

just like that: صرفا از این قرار بنابراین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recognizing: شناسایی تشخیص

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat: زدن شکست دادن غلبه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buble: حباب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

false: جعلی دروغین ساختگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raise children: بچه بزرگ کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chain smoker: پشت هم سیگار کشیدن سیگاری شدید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

place: جایگاه مکان موقعیت شهر محوطه قرار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unproductive: بدرد نخور بی فایده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

his days are numbered: روزهای آخر زندگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

within: در میان در طی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high birth: اشراف زاده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mythical: افسانه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attempt to: قصد نیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don: اشراف زاده ( لقب بیشتر اسپانیایی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eye opener: هشدار دهنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in company: در زمره. . به همراه. . در کنار شخ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rip off: دزدیدن گول زدن دغل بازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

before long: نسبتا زود در یک دوره کوتاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if ever: اگر هرگاه اگرهر زمان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antedate: سبقت جلو افتادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

irreducibility: غیر قابل تغییر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

information question: سئوال تشریحی که با بله و خیر جواب د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duff: در ضمن دوستان سانتال مانتال تلفظ در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exist: زنده بودن وجود داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give lessons: درس دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

army: ارتش ، سپاه ، لشگر ، قشون ، گروهان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sclerosis: تصلب شرایین سخت شدن دیواره رگها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breach: Breach law قانون شکنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

successfully: موفقیت آمیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

successfully: موفقیت آمیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it looks like rain: بنظر میرسد باران ببارد هوا بارانی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blush: سرخی گونه یا صورت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

held: گذشته فعل hold نگهداشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

donating: بخشیدن اهدا هدیه صدقه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

afraid: Iam afraid so متاسفانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most difficult: دشوارترین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invented: طراحی دوستان وقتی کلمه اختراع نوشت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

short list: فهرست برگزیده ها لیست نامزدها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

short list: فهرست برگزیده ها لیست نامزدها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turned: بر گرداندن چرخاندن مثل روی گرداندن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull out: کناره گیری بیرون آمدن ترک کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duty: کار گمرکی وظیفه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happy camper: کسی که راضی است

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

protagonists: شخصیت اصلی داستان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high: سرحال خوشحال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intimacy: رابطه عشقی یا جنسی بدون ازدواج ، رو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارایشگاه زنانه: Beauty salon

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conditioner: Hair conditioner نرم کننده موی سر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collect: در مورد تلفن به معنی درخواست پرداخت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross: Cross my heart به جان خودم!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

league: دسته ، رده ، طبقه Out of my league ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

highly paid: حقوق زیاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no cap: بی کلک ،

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

auburn: برای مو خرمایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marionette: خط غم و اندوه در مورد صورت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marionette: خط غم و اندوه در مورد صورت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm telling you: من دارم میگم، ، ، ( باور کن )

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lack: رژیم غذایی این کودکان کمبود کلسیم د ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaw: بزرگترین عیب شخصیت او نداشتن صداقت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equal: 3به اضافه 5 برابر است با 5 به اضافه ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fresh: وقتی از تعطیلات برگشت سرحال بنظر می ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emotional: جدایی فشار عاطفی زیادی در بر دارد

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concerned: او هرگز به ظاهر خود توجه نمی کند

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

train station: در ایستگاه قطار ( خاله , عمو , دایی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

train station: سرویس اتوبوس بطور منظم از ایستگاه ق ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hitchhike: ما اجبارا با ماشین های گذری به سانف ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow: وقتی سوار قطار شد مادرش برای او بوس ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow: چطور ان همه پول را به باد دادی

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live on: وقتی دانشجو بودم مجبور بودم با نان ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clue: تنها سر نخ یافته شده از جنایت یک ته ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clue: او اتفاقی به یک سر نخ معما برخورد

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: او مقدار قابل توجهی پول کنار گذاشته

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: او باید یک بطری ویسکی را دیشب تمام ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: او بخاطر سرقت مسلحانه ده سال زندانی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: بعد از کاری که کرد مستحق مرگ است

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

darling: تو واقعا نازنینی , بارنی

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: لطفا همه در مورد روز شنبه حرفی نزنن ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: خب عزیزم , نگو ما کجا هستیم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: در سیاست هم مثل زندگی حقیقت رنج آور ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: بله اما تو زبونت رو نگهدار

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mum: راجع به مهمونی سورپرایز چیزی نگی

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

checkout: قبل از ظهر باید تسویه حساب کنیم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insensitively: افسر پلیس از زن غیر احساسی در مورد ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

balm: حرف های مهربان او مرهمی بر روح ازار ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dining: گل های روی میز غذا خوری به ان طراوت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respected: تمام ادیان و سیاست های غیر خشونت ام ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respected: افراد پیر باید مورد احترام باشند

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respected: او بدون شک یک دانشگاهی قابل احترام ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as far as: از سر پیچ سمت چپ بروید تا به کلیسا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jar: اخبار برای ما تکان دهنده بود

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disaster: نخست وزیر بی خبر وارد منطقه حادثه د ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attract: این گل ها رنگ های درخشانی برای جلب ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saggy: ایا تشک نا هموار و شل است ؟

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sugarcoat: فیلم نگاهی تزیین شده به زندگی طبقه ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sugarcoat: هیچ راهی نبست که اخبار بد را خوب پو ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as usual: او تصمیم گرفت مثل همیشه ادامه دهد , ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as usual: او را در باغ یافتم , مثل همبشه در ر ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: مساله کنترل سلاح بر انتخابات بعدی ا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marmalade: ما از پرتقال های مزرعه مقداری مارما ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drift: بعضی ها فقط دستخوش پیامدهای زندگی ه ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backache: پشت درد وقتی روی وان کوتاه ، ظرفشوی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stingy: او ثروتی افسانه ای دارد اما فقط با ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belittle: دستاورد های او را کوچک به حساب نیاو ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spirt: روح پهناور اندیشه فعال و قلب خلاق ن ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ladybug: یک کفشدوز ماده در طول عمر بیش از ۱۰ ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ladybug: کفشدوز چند خال سیاه روی پشتش دارد

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel sick: تعجبی نداره اگر بعد از بلعیدن سه تا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

past: ما اورا همین یک ماه پیش دیدیم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regard: از این نظر کار بخوبی انجام نشد

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheap: او از زندگی بدون پرداخت اجاره دراپا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheap: او خیلی خسیس بود که برای عروسی دختر ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to: پیروزی برایم اتفاق نخواهد افتاد مگر ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

book: او را بخاطر دزدی دستگیر کردند

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: او بعنوان فردی صادق و متفکر ما را ت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there: حالا دیگه گریه نکن

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invented: او یک فرد واقعی است نه ساخته یک روی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invented: او یک ماشین برقی اختراع کرد اما هرگ ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

رفتار مناسب ،حرکت از روی فکر ، &nb ...

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spam: ناشناس ( پیام و ایمیل ناخواسته )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tata: خداحافظ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

petty cash: پول دستی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nanny: مراقب بچه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come around: اتفاق افتادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spam: چرندیات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heel: کفش پاشنه بلند ( اختصاری )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

badly: بیش از حد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flight bag: کیف پرواز کیف مخصوص خلبان ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cargo: با ربری ( هواپیما , کشتی , فطار )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on your own terms: با شرایط خودت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

priceless: خیلی خنده دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

candida: نوعی باکتری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: اجرای موسیقی یا اواز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paradox: همراه ولی در تضاد جمع اضداد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

TBS: قاشق غذا خوری ( اختصاری table spoon ...

٤ ماه پیش

مدال‌های گلی افجه