گلی افجه - جزئیات مدال‌ها

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dining: گل های روی میز غذا خوری به ان طراوت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respected: تمام ادیان و سیاست های غیر خشونت ام ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respected: افراد پیر باید مورد احترام باشند

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respected: او بدون شک یک دانشگاهی قابل احترام ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as far as: از سر پیچ سمت چپ بروید تا به کلیسا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jar: اخبار برای ما تکان دهنده بود

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disaster: نخست وزیر بی خبر وارد منطقه حادثه د ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attract: این گل ها رنگ های درخشانی برای جلب ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saggy: ایا تشک نا هموار و شل است ؟

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sugarcoat: فیلم نگاهی تزیین شده به زندگی طبقه ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sugarcoat: هیچ راهی نبست که اخبار بد را خوب پو ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as usual: او تصمیم گرفت مثل همیشه ادامه دهد , ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as usual: او را در باغ یافتم , مثل همبشه در ر ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: قدرت معمولا بر ضعف غالب میشود

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: انسان بزرگ میتواند با قدرت شخصیت بر ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: مساله کنترل سلاح بر انتخابات بعدی ا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marmalade: ما از پرتقال های مزرعه مقداری مارما ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drift: بعضی ها فقط دستخوش پیامدهای زندگی ه ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backache: پشت درد وقتی روی وان کوتاه ، ظرفشوی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snub: غیبت او به قصد بی اعتنایی نبود

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stingy: او ثروتی افسانه ای دارد اما فقط با ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belittle: دستاورد های او را کوچک به حساب نیاو ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spirt: روح پهناور اندیشه فعال و قلب خلاق ن ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subjective: هیت منصفه خوب سعی نخواهد کرد نظر شخ ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ladybug: یک کفشدوز ماده در طول عمر بیش از ۱۰ ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ladybug: کفشدوز چند خال سیاه روی پشتش دارد

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel sick: تعجبی نداره اگر بعد از بلعیدن سه تا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

past: ما اورا همین یک ماه پیش دیدیم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regard: از این نظر کار بخوبی انجام نشد

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheap: او از زندگی بدون پرداخت اجاره دراپا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheap: او خیلی خسیس بود که برای عروسی دختر ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to: پیروزی برایم اتفاق نخواهد افتاد مگر ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

book: او را بخاطر دزدی دستگیر کردند

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: او بعنوان فردی صادق و متفکر ما را ت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there: حالا دیگه گریه نکن

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invented: او یک فرد واقعی است نه ساخته یک روی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invented: او یک ماشین برقی اختراع کرد اما هرگ ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

رفتار مناسب ،حرکت از روی فکر ، &nb ...

٤ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in touch: در دسترس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snail mail: پست عادی _ غیر الکترونیکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

p or n: فیلم مبتذل هرز نگاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kinda: بفهمی نفهمی ( عامیانه )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spam: ناشناس ( پیام و ایمیل ناخواسته )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tata: خداحافظ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

petty cash: پول دستی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nanny: مراقب بچه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paypal: پرداخت از طریق ایمیل عملیات بانکی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come around: اتفاق افتادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spam: چرندیات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heel: کفش پاشنه بلند ( اختصاری )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hangover: می زدگی افراط در مشروب معلق بودن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flower stand: سه پایه تاج گل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snack: تنقلات

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flash ficiton: داستان خیلی کوتاه بیان معنی گسترد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

badly: بیش از حد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flight bag: کیف پرواز کیف مخصوص خلبان ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cargo: با ربری ( هواپیما , کشتی , فطار )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

milk spot: دانه های سفید زیر پوستی جوش سفید ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on your own terms: با شرایط خودت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

priceless: خیلی خنده دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

candida: نوعی باکتری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damen: اسمی یونانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

generous: زیاد , فراوان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: اجرای موسیقی یا اواز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hips: لگن خاصره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capacity: توان ظرفیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paradox: همراه ولی در تضاد جمع اضداد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

TBS: قاشق غذا خوری ( اختصاری table spoon ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

TBS: قاشق غذا خوری ( اختصاری table spoon ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

charge: حساب کردن هزینه پرداختن راه اندازی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straight: راه راست رفتن ( نداشتن انحراف ) م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheap: مبتذل ارزان بی ارزش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plus: افزوده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grasp: زود بر داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

after all: فراموش نشود که , , , با این وجود ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil care: محافظ چربی نگهدارنده چربی مراقب ضد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worthy: قابل تحسین قابل احترام با ارزش لا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just friend: فقط دوست دوست ساده , دوستی بدون را ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just friend: فقط دوست دوست ساده , دوستی بدون را ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lord: لقبی اشرافی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sound: بنظر رسیدن لهجه ( صدای نشان دهنده ز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drift: جدایی از هم پاشیدن drift away

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take off: اوج گرفتن کندن از جایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

best regards: بهترین دورود ها ( پایان نامه )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monogamy: نداشتن تعدد زوجات یک همسر داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miss: دوشیزه دلتنگی از دست دادن ( miss ou ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drop in: بی دعوت رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

per: در پی ( بعنوان جواب ) per your requ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

validate: معتبر کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

under the sun: هر چیزی وجود دارد هر چه امکان دار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under the sun: هر چیزی وجود دارد هر چه امکان دار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

icon: سمبل نشانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concentration: همراه با camp اردوگاه کار اجباری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garbage: پسماند

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pulp: نرمه جدا شده از میوه ابگیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pulp: نرمه جدا شده از میوه ابگیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sync: هماهنگی صدا وتصویر جور بودن مطاب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top star: مهمترین هنرمند برنامه یا شو یا نمای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CU: عامیانه see you در محاوره اینترنتی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blessed life: زندگی پر نعمت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schedules: جدول بندی ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perfection: تکامل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

savage: وحشی گری , بی ادبی , شوخی تند ( بعض ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provide for: تدارک دیدن مهیا کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come short of: خطا کردن کم اوردن در تلاش کوتاه ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come short of: خطا کردن کم اوردن در تلاش کوتاه ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: تحسین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby face: صورت کودکانه جوان بنظر رسیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remedy: درمان , دارو ( بیشتر درمان های خانگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

additional: تکمیلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salty: ناراحت , عصبانی ( عامیانه _slang )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dough: خمیر , مایه ( مایه عامیانه پول )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scarlett: گلچهره اسم دخترانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indifferent: بی تفاوت بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coffee: Coffee paper قهوه در لیوان کاغذی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outgoing: مخارج مبلغی که خرج شود

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

register: محضر , دفتر ثبت , registery

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timid: نداشتن اعتماد به نفس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

long lived: زنده باد long life

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

animal rights: حمایت از حیوانات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hesitation: تاخیر درنگ , تردید ,

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hesitation: تاخیر درنگ , تردید ,

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

classy: شیک با شخصیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modern: جدید , نو , مطابق مد نوسازی , بازس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

days are numbered: روزهای اخر رو به اتمام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

across: در راستای, , ,

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

esteem: Slef esteem =عزت نفس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow: ترکاندن ( عامیانه بر باد دادن , )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piro: کسی که موهای قرمز اتشین دارد ( به د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immensely: نا محدود سطح عالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immensely: نا محدود سطح عالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high tech: تکنولوژی برتر تکنولوژی پیشرفته , س ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homesick: دلتنگی برای خانه غم دوری از خانواده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diary: دفتر یادداشت دفتر خاطرات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run down: اختصار , خلاصه , چکیده موضوع , بیان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

highjack: هواپیما ربایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نابجا: Irrational غیر منطقی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take the fall: گناه کسی را به گردن گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quote: جمله ای معروف ( از کسی که شهرت دارد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interview: مصاحبه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

an angry kid: بچه پرخاشگر بچه عصبی و نا ارام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fillings: پر کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marine life: آبزیان حیوانات و گیاهان دریایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fine art: هنر های بصری هنرهای زیبا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fine art: هنر های بصری هنرهای زیبا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collage: هنر چسباندن قطعات ( عکس و پارچه و, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legend: افسانه ای ماندنی, فراموش نشدنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cope: تحمل کنار امدن , حریف شدن , گذراندن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

too: زیاد , هم چنین ,

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

large: گسترده دست و دلباز ولخرج

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adapt: هماهنگ شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

admitting: اعتراف , اقرار , پذیرش , رضایت دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

describe: تعریف کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bae: بجای عزیزم یا sweetie بکار میرود Be ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

try again: دوبار سعی کردن امتحان دوباره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

activate: انگیختن تحریک کردن راندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

accessory: زینت الات , تزینات لباس شریک جرم ل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

potholder: دستگیره اشپزخانه ( برای بر داشتن ظر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heavens: اسمان ها بهشت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reality: واقعیت Reality check با حقیقت روبر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leave: بجا گذاشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

face: Face forming فرم صورت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

season: فصل ( در کتاب یا سریال )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in its own right: با توانایی خود و بدون کمک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capital gains: سود حاصل از خرید و فروش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clue: اطلاع داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put forth an effort: کار زیاد سخت کار کردن سعی زیاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pound: ضربه زدن کوبیدن تپش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juicy: دست اول و تازه ( در مورد شایعه )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it depends: نیاز به اطلاع بیشتر برای تصمیم گیری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: دور کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disappointment: ناراحتی و غم ناامیدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so so: بدنیست قابل تحمل متوسط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

push: تحریک کردن به کاری هل دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sight of blood: خون رسانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

just now: همین حالا Right now

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retained: حفظ کردن از دست ندادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

powerlifting: وزنه برداری ( مسابقه )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

powerlifting: وزنه برداری ( مسابقه )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discipline: مقررات , تعلیم و تربیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

autumn: فصل سوم ( بین تابستان و زمستان ) خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

news reporter: گزارشگر اخبار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exchange: جابجایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

booksmart: درس خوان باهوش و استعداد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a little more or less than: کم و بیش

٤ ماه پیش

مدال‌های گلی افجه