پیشنهاد‌های ملاقات و تلاقی لغات (١,٦٦٤)

بازدید
١,٨٥٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زِرِه؛ دو قانون از قوانین حاکم بر ایجاد کلمات در این کلمه ی سه حرفی اعمال گردیده است. قانون تغییر شکل نگارشی و آوایی حروف در غالب کلمه مثل موسیقی و ...

پیشنهاد
٠

ولادیمیر؛ ولادتِ امیر چوخوف؛در زبان ترکی چوخ به مفهوم زیاد و بزرگ ولادی وستوک؛ ولاد هم مفهوم با بلاد و بلده به مفهوم محل ولادت. ولادیمیر ولید والد و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ولادیمیر؛ ولادت امیر ولادی وستوک؛ ولاد هم مفهوم با بلاد و بلده به مفهوم محل ولادت. ولادیمیر ولید والد ولد ولادت اولاد تولید مُوّلِد Validity

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ولادی وستوک؛ ولاد هم مفهوم با بلاد و بلده به مفهوم محل ولادت. ولادیمیر ولید والد ولد ولادت اولاد تولید مُوّلِد Validity ولادیمیر؛ ولادت امیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آگرین نامی دخترانه به مفهوم دختر پر شور و حرارت، ( در حال استفاده در کرمانشاه و سنندج ) منشعب از آگِر که بُعد گرمای آتش را شامل می شود. مرتبط با گرند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیتانا؛ ستاینده، سیتا؛ ستایشگر آسیتا؛ آزیتا عظیم عظمت تعظیم عزت آسیتا؛ قابل ستایش ستودنی ستاندنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قُزَح؛ کلمه ی قزح با اصطلاح قوس و قُزح که به حالت منهنی رنگین کمان اشاره دارد. این کلیدواژه به معنای دارای قوس و انهنا. و به لحاظ بار معنایی از زاو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موقعیت؛ مکان وقوع یک عمل، واقعه؛ عمل به وقوع پیوسته ، واقعیت ؛ عملی قویع و واقعی که از قُواع جسمی انسان سر می زند و عواقبی به همراه دارد چه خیر چه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دومینیکن؛ مکان دامنه دار Domain دامنه Dominican دومینیکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استبداد؛ بر وزن استفعال، احتمالاً به مفهوم اعتقاد داشتن و باور داشتن به استمرار بخشیدن و ماندن و حضور مادی از روی خودکامگی و خودشیفتگی. کلمه ی استبد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جاجو ، چاچو، چاچی، چاچ، چشم، چشمه : راسته ی کلمات مرتبط با کلمه جاجو؛ جاجرم جاجرود جاجگاه جرجان جریان جورج چرچ جرجیس چاچ چاچی چشمه شارج شرجی شارجه ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جاجگاه؛ چشمه سار، ماء معین، راسته ی کلمات مرتبط با کلمه جاجگاه؛ جاجرم جاجرود جاجگاه جرجان جریان جورج چرچ جرجیس چاچ چاچی چشمه شارج شرجی شارجه کلمه ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جاجرم؛ جاج جرم= جاج گرم = چاچ گرم جاج یا چاچ به مفهوم چشمه چارج کننده یا شارژ کننده. ( مرتبط با چاچ چاچی چارج شارژ چاش چاشنی چاشت چاست چشیدن چاش چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

hydrant: هایدرانت؛ هاید ران، هادیران، هدایت ران، نازل هدایت کننده و راندن آب آتش نشانی به یک سمت خاص.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

hydrant: هایدرانت؛ هاید ران، هادیران، هدایت ران، نازل هدایت کننده و راندن آب آتش نشانی به یک سمت خاص.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دَرّه؛ دَریده شدن دو چیز از هم که باعث ایجاد یک راه دَر رو تحت عنوان دَرّه در میان آن شود. مرتبط با کلمه دَرَنده. با یک تعریف دیگر به مفهوم دو پاره ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لوط؛ شخص التفات دهنده و ملتفت کننده، شخصی که توجه انسان را با لطافت و نرم خویی به موضوعی خاص التفات می دهد. مرتبط با کلماتی از قبیل؛ لطافت، لطیف، ل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کازرون؛ کاز رون=کوزه رونق احتمالاً به خاطر تشت یا دشت کاسه مانندی باشد که در آن شهر رونق گرفته است. یعنی شهری که در مکانی آبگیر و کاسه مانند رونق گر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زرتُشت ؛ زر تَش=آذر آتش=نور آتش آذر به معنای نور زرد مثل آذرخش، زر؛ هرچیز براق و نورانی و باارزش مثل طلا. طلا هم از اون جهت برای آن ماده نامگذاری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

coupling; در یک تعریف ساده در ماشین آلات دوار، رابط انتقال نیرو بین موتور و پمپ به مفهوم بارگیرانداز قابل تعریف است. موتور بارانداز و پمپ بارگیر. م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلیدواژه ی forging فُرجینگ که در ترجمه تحت عنوان آهنگری و چکش کاری و پتک زدن برگردان شده است به مفهوم ضربه زدن و نیرو وارد کردن منشعب از مفهوم فُرجه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِکباتان؛ کاتِبان، کاتب، کتاب، حِکباتان، هِکمتان، همدان، حِکمتان، حِکمتانه، حکمت، حکیم، حَکَم، حاکم، استحکام محکم، تحکیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاستمان و کَست؛ اگر کلمه ی کَست را به صورت دقیق از زاویه قوانین کلمات بررسی کنیم و این کلمه را در مرکز کار قرار دهیم در دو جهت انشعاب مفاهیم از خود ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاستمان و کَست؛ کاستمان به مفهوم کاهش و کاستی که در نقطه مقابلش باعث تکثیر بر مبنای یک تناسبی شود. علت نگارش حرف ( س ) به صورت ( ث ) در تکثیر با سه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رَسَن؛ ریسنده، ریسمان باف، کسی که الیاف ریز را به هم می ریسَد یا الیاف را به هم می رساند و تألیف می کند جهت بافته شدن ریسمان. رساننده و ریسندگی الیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رَسَن؛ ریسنده، ریسمان باف، کسی که الیاف ریز را به هم می ریسَد یا الیاف را به هم می رساند و تألیف می کند جهت بافته شدن ریسمان. رساننده و ریسندگی الیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عَلَقْ، عَلَقه، عُلْقه، علاقه، تَعَلُّق، مُعَلَّق، تلاقی، ملاقات، عِقال، عقل، قلعه، قِلاع، عَلقمه، عَلَقْ؛ هر چیز چسبنده و لیز و لَزِج با لِزجَت بال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عَلَقْ، عَلَقه، عُلْقه، علاقه، تَعَلُّق، مُعَلَّق، تلاقی، ملاقات، عِقال، عقل، قلعه، قِلاع، عَلقمه، عَلَقْ؛ هر چیز چسبنده و لیز و لَزِج با لِزجَت بال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عَلَقْ، عَلَقه، عُلْقه، علاقه، تَعَلُّق، مُعَلَّق، تلاقی، ملاقات، عِقال، عقل، قلعه، قِلاع، عَلقمه، عَلَقْ؛ هر چیز چسبنده و لیز و لَزِج با لِزجَت بال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عَلَقْ، عَلَقه، عُلْقه، علاقه، تَعَلُّق، مُعَلَّق، تلاقی، ملاقات، عِقال، عقل، قلعه، قِلاع، عَلقمه، عَلَقْ؛ هر چیز چسبنده و لیز و لَزِج با لِزجَت بال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عَلَقْ، عَلَقه، عُلْقه، علاقه، تَعَلُّق، مُعَلَّق، تلاقی، ملاقات، عِقال، عقل، قلعه، قِلاع، عَلقمه، عَلَقْ؛ هر چیز چسبنده و لیز و لَزِج با لِزجَت بال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیپلم ؛ منشعب از کلمه ی دیب و دیبا شدن. به مفهوم دیپ شدن و دیبا شدن در مسائل به مفهوم پرداختن به عمق مسائل و آداب و رسوم را به صورت علمی و کلاسیک ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اُرکست؛ به مفهوم پخش کننده ی انرژی. این توضیح از اون جهت برای این کلمه صادق است که این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی آر کست می باشد. آر به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مِلودی؛ یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی مِلو لود به مفهوم بارگذاری ملایم، مالامال شدن از لطافت، ایجاد ملایمت و لطافت، مِلو شدن روح. ملایم شدن روح. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرد؛ به مفهوم نیروبخش. این تعریف از این جهت برای این کلمه صادق است که وقتی دانه ای مثل گندم به آرد تبدیل شود تک تک عناصر موجود در این محصول، قابل جذب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در لابلای متن زیر که در مورد کلمه ی زاگرس توضیح داده شده است فلسفه ی ایجاد کلیدواژه سنقر خدمت علاقه مندان به این مباحث تبیین گردیده است. اگر از طری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیوار؛ دیو وار دیو به مفهوم رشد یافته. مثل دیوان حافظ یا دیوان عالی کشور البته با نگارش اصیل تر این کلمه دیبان حافظ و دیبان عالی کشور صحیح تر می باشد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نریمان ؛ مفهومی که در این کلمه قابل روئیت است به معنی مرد با ایمان، مرد نرم خو و نیرومند و با ایمان. سه مفهوم نرمی نیرو و امنیت در این کلمه قابل دیدن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرتو و پرتو افکنی مرتبط با کلمه پرتاب و افکندن. در حرکت ذرات تابشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَمّان و تومان دو کلمه با یک مفهوم ولی در دو جایگاه کاربردی مختلف. منشعب از کلمه ی تَن بان، مثل نگهبان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قُزَح؛ کلمه ی قزح با اصطلاح قوس و قُزح که به حالت منهنی رنگین کمان اشاره دارد. این کلیدواژه به معنای دارای قوس و انهنا. و به لحاظ بار معنایی از زاو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثواب یعنی نتیجه اصطلاح اینکه می گویند فلان کار ثواب داره یعنی انجام اون کار یک نتیجه مثبت و دارای سود روحی مادی و معنوی می باشد. در واقع حکمت استفا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مقوله ی زبان شناسی یعنی شناخت همین زبانی که در دهان داریم تفاوت دو حرف ( و ف ) در دو کلمه وقیح و فقیه، تفاوت دو حالت از حفظ نمودن و وادادگی در خصو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمه هاسپیتال یک کلمه مشترک در چندین زبان و یک کانسپت کلامی متشکل از حوض و بیت. در زبان انگلیسی house به معنی خانه ولی تعریفی که این کلمه از خودش دا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی خاص از کلاغ با پشت و بال و سر سیاه و سینه و گردنی سفید. که بسیار پر سروصدا هم می باشد. اصطلاحاً به کلاغْ اَجَغْ هم رایج می باشد به مفهوم کلاغ پر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیگیل ؛ غده ای ثقیل و صغیر و در زیغ و در صیغه مانده. به همین جهت هم خوش خیم. خود این کلمه با مفهومی که دارد گویای شرح حال این نوع غده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رنج منجر به ایجاد جریان و رسیدن انسان به یک جهان هنجارمند می شود رنج منجر به رسیدن به گنج های گنجانده شده در گنجینه طبیعت که همان علوم الهی است می شو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طناب؛ تناب به مفهوم الیاف به هم تنیده شده ریسمان؛ الیاف ریسیده شده. ریسندگی الیاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

استرس؛ اِزْتِرِس، یعنی از چیزی ترس داشتن و ضرر کردن و عدم آمادگی در مقابل یک مقوله ی بیرونی. مثل ترس از امتحان و آزمون به علت عدم آمادگی. مضطرب، اضط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صیغه ؛ مفهومی که این کلمه در میان خود دارد به مفهوم مدت کم و محدود، دارای بار معنایی در میان این کلمه می باشد. حالا اینکه چطور این مفهوم در این کلمه ...