پیشنهادهای ملاقات و تلاقی لغات (١,٦٦٤)
بازو؛ در یک تعریف ساده یعنی عضله با قابلیت انبساط و انقباض کلمه ای خاص و دارای یک هسته ی مرکزی جهت صدور مفاهیم مانند یک نقطه پرگار و کلیدواژه ای که ...
اگر از طریق قانون نگارش و آوای حروف و کلمات به کلمه زاگرس نگاه کنیم و مکالمه ای با کلمه ی زاگرس داشته باشیم و ببینیم این کلمه چه سخنی برای گفتن به ما ...
بَخْتَتَن؛. کلمه ی بَخْتَتَن به مفهوم روزی که همه چیز پخته می شود یا به صورت ناگهانی همه چیز از هم پخش شدن و باختن و از دست دادن مفهوم می دهد. درک ...
کلیدواژه ی absolute ؛ فلسفه ی کلیدواژه ی absolute تحت عنوان مطلق، به یک فضای سالم و یک مقوله ی سلولیزه شده یا ایزوله شده و محصور اشاره دارد که جریانی ...
ایلاف؛ الفت تألیف الفبا آلاف الیاف فایل علف زار سه حرف اصلی در ریشه این کلمه ( ا ل ف ) می باشد چنانچه ما، مسیر گفتمان این واژه را دنبال کنیم و با ...
قور؛ دارای قَعر و قُوْر و گودی، دارای عمق. قوری؛ دارای قَعر و قُوْر و گودی، دارای عمق. به این مایحتاج زندگی که دارای گودی می باشد قوری گفته می شود ...
قورا؛ دارای قَعر و قُوْر و گودی، دارای عمق. قوری؛ دارای قَعر و قُوْر و گودی، دارای عمق. به این مایحتاج زندگی که دارای گودی می باشد قوری گفته می شود ...
اصطلاح قُرُق به فضای داخل قور گفته می شود. قُرُق؛ مَقَر، قرارگاه، محل آرام و قرار گرفتن و تجدید قوا، منطقه تحت حفاظت برای استراحت. البته از مسیر کلمه ...
قوری؛ گودی، به بدنه این مایحتاج زندگی که گودی دارد قوری گفته می شود به درب آن قُر. مثل چوغ که به فضای لانه پرنده گفته می شود و به سقف آن چُغ و به کف ...
شیر، خورشید، شمشیر شیر؛ شارژ شده، شرجی شده، شَرَیان شارژ شده و دارای قدرت شارش. حتی کلمه ی شیر آب نیز به مفهوم شارش جریان آب مرتبط با کلمه شیر می ب ...
شیر؛ شارژ شده، شرجی شده، شَرَیان شارژ شده و دارای قدرت شارش. حتی کلمه ی شیر آب نیز به مفهوم شارش جریان آب مرتبط با کلمه شیر می باشد. شیرین؛ دارای ا ...
خورشید ؛ خوروش ، خروشان ، خروشنده ، رخشان ، درخشان ، درخشنده ، درخشش ، خوراشا ، خراشا ، خوراسان ، خاور ، خور ، خاویِر در قانون و قواعد ایجاد کلمات، ...
شیر، خورشید، شمشیر شمشیر؛ از آنجایی که شمشیر یک فولاد گداخته شده و آبدیده می باشد شَم در کلمه ی شمشیر از یک زاویه به مفهوم گرما و حرارت منشعب از کلم ...
حُجَّت؛ مصدر این کلمه دو حرف ح ج می باشد. مفهومی که از این کلمه قابل برداشت است به معنی نیاز دارای معنا و مفهوم می باشد. از آنجایی که حرف ح در قا ...
خسته؛ خواستن، نیاز، از دست دادن انرژی و نیاز به کسب انرژی. در مورد میوه ها به حالت شل شدن و رفتن به سمت خشک شدن. اگر هم از زاویه ذات حروف به دو حر ...
سبب؛ دلیل سَب شدن یا زیب شدن چیزها. دلیل زیبایی. یا خود کلمه زبان که دلیل و عامل و سببی برای زیب کردن حروف و ساخت کلمات زیبا و زیبنده می باشد. سبد ...
بازغ؛ بر وزن خالق یعنی خلق کننده، ولی بازغ یعنی گسترش دهنده ی نور ضعیفی که در حال زیاد شدن باشد. بزوغ؛ نیش زدن نور در ابتدای طلوع آفتاب، نیش زدن دن ...
اسپانسر؛ یعنی اسپاسم کننده زیبایی. شخص حامی برای خلق زیبایی و یک اثر زیبنده. مرتبط با کلماتی از قبیل؛ زیپ زیب اسب اسپانیا اسپاخو سپاس و. . . اسپاسم ...
اسپاسم؛ تغییر شکل یافته ی ازباسم. یعنی زیپ شدن عضلات به همدیگر و گرفتگی عضلانی. مرتبط با کلمه ی زیپ زیب زیبا اسب سپاس سپاه اسپانیا اسپانسر اسپاخو و . ...
انقباض ؛ منقبض شدن، کوچک شدن، مرتبط با کلمه بُغْض و قابض ، قبوض، قبضه، و. . . زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، یعنی ابزاری برای قبض کردن. عضوی از اعضای بد ...
بزوغا؛ قریه و روستای کوچک، ده کوره ، مرتبط با کلمه ی بزوغ بزوغ؛ نیش زدن نور در ابتدای طلوع آفتاب، نیش زدن دندان شیری کودک، مرتبط با کلمه ی بزغاله به ...
بزغاله ؛ کلمه ی بزغاله مرتبط با کلمه ی بزوغ به مفهوم منقبض و کوچک در حال رشد. بزوغ؛ نیش زدن نور در ابتدای طلوع آفتاب، نیش زدن دندان شیری کودک، مرتب ...
بزوغ؛ نیش زدن نور در ابتدای طلوع آفتاب، نیش زدن دندان شیری کودک، مرتبط با کلمه ی بزغاله به مفهوم منقبض و کوچک در حال رشد. زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، ...
بزاق؛ قبض غذا، جذب غذا، مثل قبض برق و آب و گاز زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، یعنی ابزاری برای قبض کردن. عضوی از اعضای بدن یا ابزاری که به همدیگر زیب می ...
قابض؛ به معنای قبض کننده و منقبض کننده، گیرنده، و تنگ کننده یا درهم کشنده مفهوم دارد. در پزشکی، قابض به خاصیتی از دارو گفته می شود که رفع اسهال و ا ...
در لهجه های محلی ایران به به بابا، بُوْ یا بُوا با اصطلاح دِی بُوا به معنی مادر پدر گفته می شود. از اونجایی که پهنه ی اثر گذاری زبان و فرهنگ ایرانی ...
هُبوط؛ منشعب از مفاهیمی مثل؛ تباهی، بُهت، بُهتان. با اصطلاح هَبط اعمال به مفهوم تباهی عمل مرکز دو کلیدواژه ی هبوط و تباهی، کلیدواژه ی بُهت قرار دارد. ...
بُخار؛ کلماتی که به لحاظ ریشه و مصدر با کلمه ی بخار به معنی از هم پاشیدن و پخش شدن و از هم جدا شدن در ابعاد کاربردی مختلف دارای یک مفهوم مشترک می باش ...
از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است و هر کلمه سخن مخصوص به خودش را بر گرفته از قوانین آوا و نگارش حروف منطبق بر عالم واقع برای تعر ...
بَرزَن؛ اصطلاحاً به خاک حاصلخیزی گفته می شود که قابل بذر پاشیدن باشد. اصطلاح آریوبرزن در زبان فارسی به فرد کشاورز و فرد مبارز نیز گفته می شود. روست ...
زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، یعنی ابزاری برای قبض کردن. عضوی از اعضای بدن یا ابزاری که به همدیگر زیب می شوند جهت چیزی را از چیزی جدا کردن یا کَندن. مثل ...
زِبَق؛ در یک تعریف خلاصه، یعنی ابزاری برای قبض کردن. عضوی از اعضای بدن یا ابزاری که به همدیگر زیب می شوند جهت چیزی را از چیزی جدا کردن یا کَندن. مثل ...
رَحیم؛ یک حدیث قدسی هست که خداوند متعال به زِهدان مادران گفت من رحمن و رحیمم و اسم تو را رَحِم می گذارم. رحیم، پنجره ای رو به عالم معنا و کلیدواژه ...
بله؛ این کلیدواژه ی اصیل و این پنجره زیبا هم فلسفه و بار معنایی بسیار زیبایی و مثبتی در درون خود دارد. فلسفه کلمه بله در مکالمات روزمره در زمان ما ...
فلسفه و بار معنایی کلیدواژه ی حمزه در مطلب زیر خدمت عزیزان تبیین گردیده است. حسام؛ شخص حماسه آفرین. شخصی که احساسات را برمی انگیزاند. شخصی که شور و ...
سیاحت؛ در متن زیر فلسفه ی پیدایش و بار معنایی کلمه ی سیاحت در مقوله ی زبان شناسی خدمت عزیزان تبیین گردیده است. سیاه ؛ کلیدواژه ای اصیل که مفهوم بسیا ...
سیاه ؛ کلیدواژه ای اصیل که مفهوم بسیار خاصی در درون خود دارد. کلیدواژه ای که مربوط به تاریکی و عدم وجود نور می باشد. به مفهوم سکون و سیهه یِ سِیْرِ ...
کریم؛ یکی از صفات خداوند متعال به مفهوم بخشنده ی فکر و کار.
پرنیان ؛ پرندگان بهشتی پارادایس یا پردیس ؛ باغ پرندگان بهشتی
جوشن؛ زره در روغن جوشیده شده. اصطلاحاً زره آبدیده. در صنعت متالوژی ورق آبدیده باعث سخت شدن فولاد می شود.
گناوه ؛ گناوه یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی گان و آب. تغییر شکل یافته کلمه گان آبه مرتبط با کلمه ی کان آبه، به مفهومِ کیانِ آب یا مکان پر آب. ب ...
اصطلاح و کلیدواژه ی پیکاسو که نام یک نقاش معروف معاصر اسپانیایی مقیم فرانسه می باشد مرتبط با مفهوم کلیدواژه ی پیکسل است به مفهوم نقاش ریز بین و ظریف ...
پیکسل؛ کلیدواژه ای که مشترک در زبان فارسی عربی و انگلیسی و دیگر زبان ها می باشد. از اونجایی که زبان به عنوان یک ابزار ارتباط دارای یک ریشه ی آوایی م ...
خِرطمه؛ زائده هایی خشک بر روی یک سطح که نیاز به خراطی کردن داشته باشد. اصطلاح خِرطْمه بستن زمانی که نان ته دیگ غذا سوخته باشد و خشک شده باشد و نیاز ب ...
از اونجایی که فلسفه پیدایش کلمات بسیار حکیمانه و بر مبنای کاربرد اون کلمه در همان شرایط خودش ایجاد شده مثل کلمه زعفران که با توجه به خاصیت انرژی زا ب ...
برادر؛ به لحاظ سخن خود کلمه یعنی برتری دهنده خواهر؛ دارای خواهان سیتستر؛ ادامه دهنده زیست مادر؛ مدیر، اداره کننده، مدارا کننده پدر؛ منشعب از پات و پ ...
Alignment؛ ترجمه ای که از این کلمه برای زبان فارسی برگردان شده به معنی هم محوری تراز نمودن و تنظیم نمودن و غیره. ولی به لحاظ سخن خود کلمه یعنی لقی گ ...
برتراند راسل؛ به لحاظ سخن این دو کلمه که اسم و فامیل این شخص شهیر می باشد یعنی دارای رسالت و رساله ی برتر. منتهی تفاوت هایی در دو کلمه راسل و رسول ...
حسام؛ شخص حماسه آفرین. شخصی که احساسات را برمی انگیزاند. شخصی که شور و احساس برپا می کند. شخص شورآفرین که از زاویه قانون تغییر شکل حروف در پاتیل کلما ...
برتراند ؛ برترین ، بارتر ، پربارتر ، برتر ، باربارا ، بسیار پر بار و باردهنده ، برنا ، بارنیا ، ابر باران بخش ، برآمده و پربارتر و برتر فلسفه ی پید ...