پیشنهاد‌های ملاقات و تلاقی لغات (١,٦٦٤)

بازدید
١,٨٥٦
تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر از زاویه ی قانون ترکیب و متارکه حروف با ذات آوایی و رفتاری که حروف، از اتحاد اعضای دهان منطبق با عالم واقع در روند ایجاد و صدور کلمات در ابعاد مخ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جسورانه؛ این کلیدواژه منشعب از کلمه ی جِسْر که در زبان عربی امروزی با برگردان و ترجمه ی غیر انطباقیِ پُل به زبان فارسی می باشد به مفهوم کاری یا عملی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اخلمد، احتمالاً منشعب از کلمه آخال مد به مفهوم چشمه آب گرم مداوم و امتداد یافته و دائمی که از لایه های گرم زیرزمینی عبور کرده باشد و گرم شده باشد نام ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فِرَگ ؛ منشعب از مفهوم فرق و تفریق به مفهوم فارق شده. تغییر شکل یافته پَرَک مانده، جدا مانده، پَرت شده به مفهوم پریده شده و جدا شده از چیزی. تکه ای ا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استفراغ بر وزن استفعال به مفهوم درخواست فراغت بدن و فارغ شدن از یک حالت ناخوشایند. و اگر هم از زاویه قانون اولویت تلفظ بر نگارش به این کلمه نگاه کنی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنبور؛ زنبیدن جنبیدن جنب و جوش تک تک و تمام حروف مجتمع شده در ساختار این کلمه ( ز ن ب و ر ) در زوایای مختلف اشاره به مفاهیمی با ارزش در ساختار و باط ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنبور؛ کلیدواژه ای که مرتبط با کلماتی از قبیل زبان زیبایی زیب نبض ضرب ضربان زنبیدن و جنبیدن است. زبان عضوی است که علاوه بر جنبشی که دارد حروف را بر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرم؛ کلمه ی گَرم و چَرم در عالم واقع به صورت مستقیم مرتبط با کلمه ی انرژی می باشد. به گونه ای که کلمه ی گرم، منشعب از گرا و گرایش و گردیدن و گردش به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمبای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسپلیت split به مفهوم تقسیم کردن. اصطلاح کولر اسپیلت هم که یک اصطلاح رایج در زمان ماست. کلمه ترکش با نگارش splinter یا به معنی خرده شیشه. طلسم spel ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اسپلیت split ؛ به مفهوم از هم پخش شدن و جدا شدن و تقسیم شدن به گونه ای که به سبب وجود حرف ل یا ر در ساختمان کلمات که نماد وجود انرژی در مفهوم کلمات م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اختناق؛ ریشه و بن واژه و مصدر این کلمه سه حرف ( خ ن ق ) می باشد. حرف ق در این مصدر در قانون قلب ها قابل تبدیل به حرف ک می باشد مثل موسیقی و موزیک یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اَخگر؛ کسی که آهن را گداخته می کند. آتش افروز. دمنده ی آتش. کسی که در آهنگری مسئول دمیدن آتش بر آهن است تا آهن سرخ و گداخته شود. اصطلاح اوخ شدن و آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اَخگر؛یک کانسپت کلامی متشکل از آخ و گر. آخ به مفهوم آختن و آمیخته کردن. و گر منشعب از گرمی و گرما. در مجموع به کسی گفته می شود که چیزی را با گرما آمی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جیرفت ؛ تفرجگاه پایان یافته. مکان فروج و فَرَج و فَجْر یک تمدن در تاریخ مانده. تمدن و تفرجگاهی که بر اثر تغییرات آب و هوایی منقرض گردیده است. تفرجگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

عربستان؛ کلمه ی عربستان نامی است که مفهوم این کلیدواژه بر مبنای شرایط اقلیمی همان منطقه نام گذاری شده است به مفهوم سرزمینی که از آن انرژی ستانده م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مُسَجَّل؛ بر وزن مُفَعَّل، کلمه ی فعل با اینکه ریشه ی بسیاری از کلمات است با این حال ریشه ی این ریشه دو حرف عل می باشد. به طوری که از کلمه ی عل در قا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نجس؛ هر چیزی که خوردن آن باعث شود نسوج انسان را از انسجام بیندازد و باعث بی حالی و بیماری و مریضی شود نجس می باشد. چیزی که با جسم ما تجانس نداشته ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صخره؛ سختره، راه سخت، راهی پر از سنگ های سخت، سنگ هایی پر از سختی و سخاوت. سنگ هایی خاص، سنگ هایی خشک و خَز، سنگ هایی بدور از خسیسی و خساست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بندر؛ ساحل تجهیز شده برای به بند کشیدن کشتی ها با بند و طناب که توسط جریان آب از بَند در نروند اسکله؛ اسکلت، لنگرگاه و بندرگاهِ اسکلت بندی شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسکله؛ اسکلت، لنگرگاه و بندرگاهِ و ساحل اسکلت بندی شده بندر؛ ساحل تجهیز شده برای به بند کشیدن کشتی ها توسط بند و طناب که توسط جریان آب از بَند در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرماتور؛ با نگارش لاتین armature به مفهوم تقویت شده. مرتبط با آروماتیک به مفهوم تحریک کننده انرژی. و آرمیچر به مفهوم تقویت کننده و انرژی بخش در کل ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آرماتور؛ با نگارش لاتین armature به مفهوم تقویت شده. مرتبط با آروماتیک به مفهوم تحریک کننده انرژی. و آرمیچر به مفهوم تقویت کننده و انرژی بخش در کل ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

dipoint یا Dupont ؛ به مفهوم دو منظوره مرتبط با کلماتی از قبیل؛ doubts ، double ، doub ، دوپامین. با شرح کامل تر به شرح زیر؛ کلمه doubts با نگارش لا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیپوینت؛ Dipoint به مفهوم دو منظوره کلمه ی دیپوینت مرتبط با کلماتی از قبیل؛ دوپْت doubts ، double ، doub ، دوپامین. شرح کامل و بهتر این مفاهیم رو ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جسورانه؛ این کلیدواژه منشعب از کلمه ی جِسْر که در زبان عربی امروزی با برگردان و ترجمه ی غیر انطباقیِ پُل به زبان فارسی می باشد به مفهوم کاری یا عملی ...