محسن قنبری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

filiate: به عنوان یک فرزند متولد خارج از ازد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kilt: kilt filibeg philibeg

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

filibeg: kilt filibeg philibeg

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

philibeg: kilt filibeg philibeg

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filigrain: مَلیله کاری ملیله سازی filigrain ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filing box: جعبه نگهدارنده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارشیودار: بایگان آرشیودار کارمند بایگانی پرون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

filing clerk: بایگان آرشیودار کارمند بایگانی پرون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرونده دار: بایگان آرشیودار کارمند بایگانی پرون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کارمند بایگانی: بایگان آرشیودار کارمند بایگانی پرون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متصدی پرونده: بایگان آرشیودار کارمند بایگانی پرون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filiopietistic: مردم شناسی نشان دادن احترام شدید نس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pharm d: دکتر داروساز Doctor of Pharmacy

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pharm m: کارشناسی ارشد داروسازی Master of Ph ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pharma: زمانی که شرکت های دارویی با هم به ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pharmacare: ( در کانادا ) یارانه داروهای تجویزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pharmaceutic: pharmaceutic pharmaceutical

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flu vaccine time: زمان مناسب برای تزریق واکسن آنفلوان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to shoot yourself in the foot: چیزی که می گویید یا انجام می دهید ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to shoot from the hip: اگر بگویید که کسی: shoots from the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to fire from the hip: اگر بگویید که کسی: shoots from the ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoot at: دوستانه و غیر رسمی تلاش برای رسیدن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoot one's bolt: تلاش خود را تمام کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoot one's wad: 1. تمام پول خود را خرج کردن 2. صرف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoot the bull: 1. وقت گذاشتن برای ساده صحبت کردن 2 ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoot the works: 1. به خطر انداختن همه چیز در یک فرص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoot a line: تلاش برای ایجاد تصویری نادرست، مانن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accidental factor: ( فلسفه اسلامی ) سبب عارضی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accidental properties: ( فلسفه اسلامی ) صفات عارضی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what is accidental: ( فلسفه اسلامی ) ما بالعَرَض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accidentalism: ( فلسفه ) تصادف گرایی صُدفه انگار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fugitometer: ابزاری است که برای اندازه گیری پاید ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fugle: الگو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fugleman: رهبر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

artfully: هنرمندانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assuage anger: فرونشاندن خشم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pattern of events: ترتّب حوادث

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fetichism: شیءپرستی شیءباوری فتیشیسم fetichi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theologique: اِلهیات یزدان شناسی تِئولوژی Theo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

citing: بخاطر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fresh sanction: تحریم جدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fresh sanctions: تحریم های تازه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

travel ban: منع سفر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

asset freeze: بلوک کردن دارایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mouser: 1. حیوانی که موش را می گیرد 2. شخص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decipher: دریافت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mawlid: مَولِد ( زمان تولد ) Mawlid Maulud ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maulud: مَولِد ( زمان تولد ) Mawlid Maulud ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maulid: مَولِد ( زمان تولد ) Mawlid Maulud ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gods messenger: رسول الله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god messenger: رسول خدا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

write down to: 1. نوشتن به روشی ساده ( برای خوانند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

post soviet states: کشورهای پساشوروی اتحاد شوروی سابق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جماهیر شوروی سابق: کشورهای پساشوروی اتحاد شوروی سابق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتحاد شوروی سابق: کشورهای پساشوروی اتحاد شوروی سابق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کشورهای پساشوروی: کشورهای پساشوروی اتحاد شوروی سابق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

austere school: مدرسه ریاضت مدرسه سخت گیر austere s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مدرسه ریاضت: مدرسه ریاضت مدرسه سخت گیر austere s ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدرسه سختگیر: مدرسه ریاضت مدرسه سخت گیر austere s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

saints tombs: بقاع متبرکه بقاع مقدسین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holy sites: اماکن مقدس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raze: خراب کردن ویران کردن منهدم کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مطوعین‎: مُطَّوِّعِین‎ ( جمع ) mutaween پل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mutaween: مُطَّوِّعِین‎ ( جمع ) mutaween پل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mutawwa: مُطَّوِّعَة‎ mutawwa mutawa پلیس م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mutawa: مُطَّوِّعَة‎ mutawwa mutawa پلیس م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attire: پوشش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contain: مهار کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

any guide: راهنما بودن مثال: if history is a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

diaspora: جماعت دور از وطن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cobbled: سنگ فرش شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take one's chances: دوستانه و غیر رسمی پذیرفتن نتیجه ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll out: عرضه کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gross body: توده بدن جسم گران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

manipulative skills: Manipulative skills are gross body ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pothook: 1. a curved or S - shaped hook used ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potichomania: the art or process of printing or u ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potin: a bronze alloy with high tin conten ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potjie: South Africa a three - legged iron ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

potlatch: 1. anthropology a competitive cerem ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potline: Metallurgy a row of electrolytic ce ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potlicker: 1. dialect a worthless or disgustin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potlike: شبیه گلدان، به شکل گلدان resembling ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potomac fever: the determination or fervor to shar ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pott's fracture: ( پزشکی ) a fracture of the lower ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iran made: ایرانی ایران ساز ایران ساخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shooting down: 1. fatal shooting 1. تیراندازی مرگب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shahed: شاهد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in recent days: در این چند روزه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abysmal darkness: ( کلام اسلامی ) عَمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accident occuring to existence: ( فلسفه اسلامی ) عارض وجود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accident occuring to quiddity: ( فلسفه اسلامی ) عارض ماهیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

atribute accident: ( منطق کلاسیک ) عَرَض خاص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

common accident: ( منطق کلاسیک ) عَرَض عام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alien accident: ( منطق کلاسیک ) عَرَض غریب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concomitant accident: ( منطق کلاسیک ) عَرَض لازم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evident adherent accident: ( منطق کلاسیک ) عَرَض لازم بیّن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

external accident: ( فلسفه اسلامی ) عَرَض خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extraneous accident: ( فلسفه اسلامی ) عَرَض غریب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forein accident: ( منطق کلاسیک ) عَرَض غریب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

general accident: ( منطق کلاسیک ) عَرَض عام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

generation of accident: ( کلام اسلامی ) حدوث عَرَض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insseparable accident: ( منطق کلاسیک ) عَرَض لازم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interpenetration of accident: ( کلام اسلامی ) تداخل عَرَض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non evident adherent accident: ( منطق کلاسیک ) عَرَض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

particular accident: ( منطق کلاسیک ) عَرَض خاص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proper accident: ( منطق کلاسیک ) عَرَض خاص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

separable accident: ( منطق کلاسیک ) عَرَض مفارق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weigh ins: توزین وزن کشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a grip on reality: If you say that someone has a grip ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chaos: بلبشو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try one's hand: تلاش برای انجام کاری آزمایش مهارت ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try one's luck: تلاش برای چیزی که نامشخص است تلاش ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try on for size: 1. پوشیدن مختصر به منظور تست تناسب، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try line: خطی که باید پشت آن توپ قرار گیرد تا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try plane: هواپیمای آزمایشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loss for words: آنقدر از چیزی متعجب، شوکه یا متاثر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no words to describe: زبان آدم بند میاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in with a shout of: شانس دستیابی یا برنده شدن را داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in voice: در شرایطی که بخواند یا خوب صحبت کند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow out: 1. منفجر کردن 2. ذوب ناگهانی فیوز ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

downed: افتاده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gleanings: 1. بقایای مفید یک محصول که می توان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gleba: گیاه شناسی بافت هاگ دار قارچ های مخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glebous: کلوخ مانند خاکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gledge: 1. یک نگاه جانبی 2. به طرفین نگاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glee club: گروه کر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glee maiden: منسوخ شده خنیاگر زن البته ظاهرا شک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gleemaiden: منسوخ شده خنیاگر زن به اشتباه glee ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gleemen: 1. نوازندگان سرگردان قرون وسطایی که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gleenie: مرغ شاخدار ( uinea fowl )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gleesome: قدیمی، کهنه پر از شادی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gleet: آسیب شناسی 1. ترشحات رقیق و بیمارگو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gleichschaltung: اجرای استانداردسازی و حذف همه مخالف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gleipnir: اساطیر نورس پیوندی با خواص جادویی ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gln: بیوشیمی گلوتامین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glendoveer: اسطوره شناسی یک جن بهشتی یک روح بهش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glen of imaal terrier: گونه ای از تریر با سایز متوسط قوی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dig site: ناحیه حفاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

futchel: یک تکه چوب پشتیبان در کالسکه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

futile: اراجیف دروغ ژاژ لاطائل مزخرف م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

futile attempt to: تلاش بیخودی برای تلاش الکی برای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

futile effort: تلاش بیفایده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

futile exercise: تمرین بیهوده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

futile gesture: بیان بیهوده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

futilitarian: 1. اعتقاد به بیهوده بودن امیدهای ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

futilities: جمع futility

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wallonia: بخش جنوبی بلژیک که عمدتاً فرانسوی ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

walloper: 1. شخص یا چیزی که ضربه می زند 2. زب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

walloping: 1. بسیار بزرگ. غول پیکر 2. شگفت انگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wallpaper music: دوستانه و غیر رسمی موسیقی دلپذیر، ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wallpaper paste: چسبی که برای چسباندن کاغذ دیواری به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wallpepper: گیاه شناسی یک گیاه کوچک اوراسیا به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wallposter: ( در چین ) معمولاً اعلامیه طولانی، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall poster: ( در چین ) معمولاً اعلامیه طولانی، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wallsend: شهری در شمال شرقی انگلستان، در شمال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wallwort: اذن الفار a caprifoliaceous plant, ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wallydrag: اسکاتلندی 1. شخص یا حیوان بی ارزش 2 ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wallydraigle: نام دیگری برای wallydrag

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walnut husk fly: مگس پوست گردو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walpurgis night: 30 آوریل، شب اول ماه مه، زمانی که ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سبیل درویشی: رجوع کنید به: سبیل مجازی walrus mo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walrus moustache: سبیل مجاری سبیل مَجاری یا سبیل درو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

walter mitty: دوستانه و غیر رسمی فردی که تصور می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walty: دریایی منسوخ شده ( کشتی ) ناامن یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iracundulous: به راحتی عصبانی یا تحریک پذیر می شو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

iracund: مستعد عصبانیت تحریک پذیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ir gene: ایمونولوژی ژنی که میزان پاسخ ایمنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ipsus: افسوس شهری باستانی در آسیای صغیر، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ipso jure: بر اساس قانون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ipsissima verba: همان کلمات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ipselateral: مراجعه کنید به: ipsilateral

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ipse dixit: یک ادعای خودسرانه و بدون پشتوانه یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

iproniazid: ( داروسازی ) یک مشتق از ایزونیازید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iprindole: یک داروی ضد افسردگی سه حلقه ای فرمو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ipratropium bromide: فارماکولوژی یک برونکودیلاتور آنتی ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ipratropium: دارو یک برونکودیلاتور آنتی کولینرژی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ipr: inches per revolution

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ippon: جودو، کاراته یک امتیاز برنده در مسا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ipomoea: نیلوفر پیچ سردهٔ نیلوفر پیچ یا ایپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ipod generation: اعضای نسل بزرگسالان متولد پس از سال ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ipm: inches per minute

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ipl: لیگ برتر هند ( تیم های کریکت ) Ind ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ipiutak: مربوط به یا ویژگی فرهنگ اینوئیت آلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ipil ipil: سوبابل ipil ipil Leucaena leucoceph ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leucaena leucocephala: سوبابل ipil ipil Leucaena leucoceph ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوبابل: سوبابل ipil ipil Leucaena leucoceph ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iphitus: افیتوس ایفیتوس آفیتوس iphitus Iphi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iphitos: افیتوس ایفیتوس آفیتوس iphitus Iphi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایفیتوس: افیتوس ایفیتوس آفیتوس iphitus Iphi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افیتوس: افیتوس ایفیتوس آفیتوس iphitus Iphi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iphition: ( در ایلیاد ) یک جنگجوی تروا که تو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iphino: 1. دختر آنتیا و پروتوس که به دلیل ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

edmund: ادموند Edmond Edmund یک نام مردانه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vladimir: ولادیمیر اصالت اسلاو، روسی و اسلوون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ولادیمیر: Vladimir ولادیمیر اصالت اسلاو، روسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

volodymyr: معنای ولودیمیر "حاکم مشهور" است. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dominic: یک نام مردانه: از کلمه لاتین به معن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fed up to the back teeth with something: آزرده یا خسته شده اید زیرا چیزی برا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sick to the back teeth of something: آزرده یا خسته شده اید زیرا چیزی برا ...

١ سال پیش

مدال‌های محسن قنبری