محسن قنبری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

w boson: فیزیک نوعی ذره بنیادی که دارای بار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

running out: 1. مستهلک شدن 2. خاتمه دادن. منقضی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run out on someone: run out on someone run out on somet ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run out on something: run out on someone run out on somet ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

run out the clock: مثال: They held the ball the rest o ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

censurable: محکوم کردن یا سرزنش کردن قابل سرزنش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fierce: 1. تهدیدآمیز وحشی، وحشی یا خصمانه 2 ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fightback: مراجعه به: fight back

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

widely circulated: زیاد دست به دست شده شناخته شده برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organization for the mobilization of the oppressed: سازمان بسیج مستضعفین organization f ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سازمان بسیج مستضعفین: سازمان بسیج مستضعفین organization f ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mine fields: میدان مین mine field minefield 1. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

artillery fire: آتش توپخانه آتش توپخانه - آتش ارسال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trade guild: مثال: They have established branch ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medical faculties: مرکز پزشکی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cut a wide swath: ایجاد یک نمایش متظاهر یا تأثیر نیرو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stayaway: 1. آفریقای جنوبی اعتصاب غیر خشونت آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

puisne: 1. قانون جوان تر؛ در رتبه پایین تر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

simulation theory: نظریه شبیه سازی نظریه ای است با این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feed voraciously: غذا خوردن حریصانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steeped in: عمیقا آغشته به سرشار از غرق در

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steeped in: عمیقا آغشته به سرشار از غرق در

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pony tail: مراجعه به: ponytail

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the consulate: دولت کنسولی فرانسه از 1799 تا 1804

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the west bank: مراجعه به: west bank

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

violently ill: به شدت ناخوش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خشمگینانه: با عصبانیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reparations: مبالغی که پس از جنگ توسط کشور شکست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drive to: مجبور کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

google drive: گوگل درایو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mail fraud: مثال: The new indictment drops two ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mail merge: محاسبه یک روش پردازش کلمه که به شما ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mail merging: محاسبه یک مرکز نرم افزاری که می توا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mail order firm: شرکتی که کالاها را از طریق پست می ف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mail orders: مثال: The increase in online sales ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mail out: 1. عمل یا نمونه ای از ارسال مقداری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mailout: مراجعه به: mail out

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

silvery: براق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tidal locking: قفل کشندی قفل کشندی ( به انگلیسی: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exert: اجرا کردن بکار بردن اعمال کردن بک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mars sized: مثال: Computer models of a giant im ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proto earth: مثال: Thus, the results from StarP ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blaze away: با حرارت صحبت کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blaze a way: پیشگام بودن، تعیین جهت یا مسیر و غی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blazing fire: مثال: There are sofas and a blazing ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blazing heat: مثال: They covered hundreds of tho ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blazing speed: مثال: The orchestra, too, has a dif ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blazing star: مثال: It is as though we were a bla ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leaf tobacco: تنباکو به شکل برگ برگ تنباکو به معن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outstanding: برتر عالی متمایز برجسته قابل توجه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to eat humble pie: مثال: He entirely was, and now they ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boastless: بدون لاف زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kitchen appliance: تجهیزات آشپزخانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

garner attention: جلب توجه کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

require of: انتظار یا درخواست از کسی برای دادن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

required of: انتظار یا درخواست از کسی برای دادن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take one's cue from: اگر شما take your cue from someone ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take one's ease: آرامش و راحت بودن مثال: Come and t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنش ترسناک از راه دور: spooky شبح وار ترسناک spooky acti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنش شبح وار از راه دور: spooky شبح وار ترسناک spooky acti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اقدام ترسناک از راه دور: spooky شبح وار ترسناک spooky acti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اقدام شبح وار از راه دور: spooky شبح وار ترسناک spooky acti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spooky action at a distance: spooky شبح وار ترسناک spooky acti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنش ترسناک: spooky شبح وار ترسناک spooky acti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنش شبح وار: spooky شبح وار ترسناک spooky acti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اقدام ترسناک: spooky شبح وار ترسناک spooky acti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اقدام شبح وار: spooky شبح وار ترسناک spooky acti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spooky action: spooky شبح وار ترسناک spooky acti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شبح وار: spooky شبح وار ترسناک spooky acti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conviction: 1. یک باور ثابت یا راسخ 2. عمل محکو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

funeral parlour: مکانی که مردگان را برای دفن یا سوزا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

funeral chapel: مثال: The service in the church or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

remote area: منطقه دورافتاده مناطق دور از دستر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remote area: منطقه دورافتاده مناطق دور از دستر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

family’s wishe: درخواست خانواده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bereaved mother: مادر غمدیده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الحمد: حمد مخصوص

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الحمدا: الحمدا مخفف: الحمدا. . . الحمد ل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الحمد لالله رب العالمین: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remains: بقایا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mahimahi: ماهی ماهی گالیت معمولی کوریفانا هیپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

koryphe: ماهی ماهی گالیت معمولی کوریفانا هیپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coryphaena hippurus: ماهی ماهی گالیت معمولی کوریفانا هیپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dolphinfish: ماهی ماهی گالیت معمولی کوریفانا هیپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ماهی ماهی: ماهی ماهی گالیت معمولی کوریفانا هیپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گالیت معمولی: ماهی ماهی گالیت معمولی کوریفانا هیپ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گالیت: ماهی ماهی گالیت معمولی کوریفانا هیپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوریفانا هیپوروس: ماهی ماهی گالیت معمولی کوریفانا هیپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دولفین ماهی: ماهی ماهی گالیت معمولی کوریفانا هیپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوریف: ماهی ماهی گالیت معمولی کوریفانا هیپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دورادو: ماهی ماهی گالیت معمولی کوریفانا هیپ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mahi mahi: ماهی ماهی گالیت معمولی کوریفانا هیپ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geechee: 1. لهجه ای ترکیبی از عناصر انگلیسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

geed up: بسیار با انگیزه؛ اعتماد به نفس کامل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geegaw: 1. چیزی نمایشی اما بی فایده و کم ار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gewgaw: 1. چیزی نمایشی اما بی فایده و کم ار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

geek chic: یک سبک مد که اعتقاد بر این است که م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بزفند: بزفند geep دورگه های میان دو سرده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ولاگ: ولاگ وی لاگ ویلاگ ویدئو بلاگ وی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وی لاگ: ولاگ وی لاگ ویلاگ ویدئو بلاگ وی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویلاگ: ولاگ وی لاگ ویلاگ ویدئو بلاگ وی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویدیو بلاگ: ولاگ وی لاگ ویلاگ ویدئو بلاگ وی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ویدئو بلاگ: ولاگ وی لاگ ویلاگ ویدئو بلاگ وی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویدیو لاگ: ولاگ وی لاگ ویلاگ ویدئو بلاگ وی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویدئو لاگ: ولاگ وی لاگ ویلاگ ویدئو بلاگ وی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

video log: ولاگ وی لاگ ویلاگ ویدئو بلاگ وی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الحمد لله رب العالمین: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دهانه چیکشلوب: مراجعه به: دهانه چیکشلوب دهانه چی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهانه چیکسالوب: مراجعه به: دهانه چیکشلوب دهانه چی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chicxulub crater: مراجعه به: دهانه چیکشلوب دهانه چی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

laugh at someone's expense: با خندیدن به کسی احمق به نظر برسد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn the screw on someone: افزایش فشار بر کسی که او را وادار ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn the screw on someone to tighten the screw: اگرشما turn or tighten the screw on ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mess: بلبشو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obamamania: دوستانه و غیر رسمی شور و شوق شدیدی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obang: یک سکه طلای ژاپنی مستطیل شکل که دیگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obbligato: حذف نشدنی obb obbligato

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obclavate: بر عکس clavate

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obcompressed: گیاه شناسی فشرده شدن یا له شدن صاف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obconic: در گیاه شناسی، ابکونیک شکل مخروطی م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obduracy: پرخاشگری لجاجت سخت دلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ally: یار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supply lines: خطوط تغذیه خطوط عرضه خطوط تدارکاتی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worshippers: نمازگزاران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bystanders: رهگذران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

state tv: تلویزیون ملی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

firm control: کنترل قاطعانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cerebral hypoxia: هیپوکسی مغز کمی اکسیژن مغز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old wounds: زخم های قدیمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suspicions: شکیات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

botched raid: حمله ناموفق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

far reaching tentacles: شاخک های گسترده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pale: 1. فاقد روشنایی رنگ. مایل به سفید 3 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coverage: پوشش خبری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epitome: تجلی گاه تماشاگاه تماشاگه جلوه گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multiple sources: دلایل متعدد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

privacy focused: محرمانه گرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suspended: تعلیق شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dorm room: اتاق خوابگه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

folding knife: چاقوی تاشو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boning knife: کارد گوشت کارد استخوان زدایی یک چا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

behalf: اکثر دوستان behalf را با on behalf ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mandate: ابلاغ کردن اجبار کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something cuts no ice: به معنای این است که چیزی شما را تحت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something does not hold water: به این معنی است که شما معتقد نیستید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something earns its keep: به این معنی است که چیزی ارزش خوبی د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do violence to: 1. آسیب رساندن به; آسیب رساندن یا ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subsea pipe: خط لوله ای در بستر اقیانوس برای انت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subsecive: باقی مانده یا ذخیره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subsecretariat: یک بخش اداری که به یک دبیرخانه کمک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subsecretary: یک منشی تابع منشی دیگر مثال: At on ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freemuse: یک سازمان غیردولتی که نقض آزادی هنر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

safemuse: سازمانی غیردولتی که پناهگاه ها و اق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ambient music: مراجعه به: موسیقی امبینت موسیقی ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موسیقی امبینت: Ambient music

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meaningful look: نگاهی است که برای بیان چیزی است، مع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meaningful gesture: اشاره ای است که برای بیان چیزی است، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

land sakes alive: به خاطر خدا به خاطر رضایت خدا Land ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my land: به خاطر خدا به خاطر رضایت خدا Land ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the land knows: به خاطر خدا به خاطر رضایت خدا Land ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay heavy price: بشدت تنبیه شد، آنچه را که لیاقتش را ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paid a heavy price: بشدت تنبیه شد، آنچه را که لیاقتش را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay a price: پرداخت غیر پول مثال: او بهای زیادی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water bear: مراجعه کنید: خرس آبی خرس آبی tardi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aqr: دلو water bearer aquarius aqr صورت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

water bearer: دلو water bearer aquarius aqr صورت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تشک ابی: تختخواب ابی تشم ابی water bed تختخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تختخواب ابی: تختخواب ابی تشم ابی water bed تختخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوسک ابی: سوسک اب سوسک ابی water beetle سوس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوسک اب: سوسک اب سوسک ابی water beetle سوس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوسک چرخان: ابچرخه سوسک چرخان whirligig beetle ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابچرخه: ابچرخه سوسک چرخان whirligig beetle ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whirligig beetle: ابچرخه سوسک چرخان whirligig beetle ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

water biscuit: بیسکویت آبدار بیسکویت درست شده با آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

water blister: 1. یک بیسکویت ساده ترد نازک که معمو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب خستر: حشرات قایق ران آب خستر water boatm ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حشرات قایق ران: حشرات قایق ران آب خستر water boatm ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

water boatman: حشرات قایق ران آب خستر water boatm ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boat bug: اب خستر حشرات قایق ران water boatma ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water bomb: 1. بالونی پر از آب که توسط کودکان ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water bomber: کانادایی هواپیما با مخازن مخصوص برا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water bouget: یک کیسه چرمی که در هر انتهای یک تیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

water butt: بشکه ای برای جمع آوری آب باران، به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

water chestnut: خس سه کله کالتروپ ابی کالتراپ ابی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

water carrier: 1. کسی که آب را به بدنه لشکر حمل می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water coning: مخروطی شدن یکی از مشکلات عمده ای ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water cracker: مراجعه به: water biscuit

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water crowfoot: پا کلاغ آبی کلاغ آبی سفید Ranuncul ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ranunculus aquatilis: پا کلاغ آبی کلاغ آبی سفید Ranuncul ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلاغ ابی سفید: پا کلاغ آبی کلاغ آبی سفید Ranuncul ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پا کلاغ ابی: پا کلاغ آبی کلاغ آبی سفید Ranuncul ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water curtain: پرده آب آب نما آب پاش یک ورق آب از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water cut: قطع آب نسبت آب تولید شده در چاه نس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پینجه: پینجه انگشت در گویش بندری خوزستانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گلاله زری: گلاله زری کنگر در گویش بندری خوزستا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کاکایوسف: کاکایوسف قُمری در گویش بندری خوزستا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گنجیک: گُنجیک گنجشک در گویش بندری خوزستانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوزنا: سوزِنا سنجاقک در گویش بندری خوزستان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملیل: مَلیل ولرم در گویش بندری خوزستانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filet lace: توری پشمک کلمه عمومی است که برای ...

١ سال پیش

مدال‌های محسن قنبری