پیشنهاد‌های مهدی قهرمانلو (٦٨)

بازدید
٢٤
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Or heavy leather whip

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تازیانه ی سهمگین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حواله پیش از پرداخت And the synonymous word of that is overdraft

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Middle of the road

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ترحم، دلرحمی، دلسوزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Sth very important which must be dealt with first

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشاوره، مشورت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرزنش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Handle of the door or another furniture

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پس از مدتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آویزان کردن یا برداشتن مثل نامه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Choices on your account about what people see on your profile

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

The feeling of that

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Development

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Amplify

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Means which happened at once that is one meaning of this and another meaning means immediately

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Means at some special time

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

The abbrrviation of I owe you

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Post pone for sth

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سالن های سخنرانی در دانشگاه های معتبر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Unimportant thing, small

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Parlimant seat that won with narrow vote

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Waste time

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوشبو ، معطر The synonymous word for that is fragrant, aromatic, perfumed/scented

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( Uncountable ) finding out beforehand what people want or need

پیشنهاد
٣

When that he can When that is possible

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Beatiful

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نان سبوسدار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

جوش دادن به هم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

زیر لب چیزی گفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Include

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خواهش کردن، درخواست کردن And the felling of that is desperate

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

I consider or in my view

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناهموار، دندانه دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مامور رسمی دولت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

An inexplicable feeling that you have already been somewhere or exprienced something before The explanistion is english not french

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فاسد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

غژغژ کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

سازمان دادن ، مرتب کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در آغوش گرفتن ، نوازش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

رنده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Show off=try to inpress people with your . . . . . ability , your knowledge etc

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

یا نوازش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

At a time which is less busy

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Ice covering the areas at the north and south poles

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

IN A VERY DIFFICULT SITUATION

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واقع بینی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Cross out means delete for instance from list دو تا خط را روی هم کشیدم ضربدری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

خشمگین ، وحشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

خستگی

١