نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bells and whistles: Thumbs up @ Sebastian بهترین معنی ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unflappable: خویشتندار، خونسرد، آرام، خوددار، مس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fava bean: باقالی
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scheming: دساس، حیله گر، مکار someone who is ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rinse and repeat: و الی ماشالا و تکرار و تکرار
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
afflict: گرفتار کردن دچار کردن درگیر کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
infirm: ۱ - ( معمولا در مورد افراد سالمند ) ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
languish: در رنج و سختی بودن مهجور ماندن To ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scrap: دور ریز غذا که البته متفاوت از باقی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hard truth: حقیقت تلخ؟!! حقیقتی که اعتراف بهش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's no denying that: شکی درش نیست.
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the cards: ممکن محتمل Possible
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tattered: تکه پاره، پاره پوره، کهنه، مندرس s ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
entail: مستلزم بودن ، necessitate ?What do ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cop out: بهانه، عذر تراشی، سرباز زدن, شانه خ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut corners: سرسری و گذرا انجام دادن باشدان سُو ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
so and so: فلانی یارو So - and - so is an id ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پاسخ با حداقل ٥ رای

-
بپرس
-
The girl sounds so familiar to me. ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
eggcorn: Spoken misunderstandings اشتباهی ز ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
harried: به ستوه آمده harassed someone who ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
big shot: ۱ - صاحب نفوذ، کله گنده ۲ - کسی که ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
there is a catch: یه مشکلی/ گیری تو کاره. a drawback ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
haversack: کوله پشتی که سربازان برای حمل وسایل ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
brick and mortar: فروشگاه ها / بیزینس ها/ شرکت های سن ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
concoct: - ساخته پرداخته کردن، از پیش خود سا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
much of a something: To not be very good at something ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
streamline: ۱ - طراحی آئرو دینامیکی وسیله ای بر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feel for: با دست در تاریکی دنبال چیزی گشتن، ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go easy: همشو نخور همه رو تموم نکن همشو اس ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smudge: ۱ - لکه، آلودگی که روی سطح چیزی مال ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thankless: ۱ - بی اجر و پاداش, بی فایده، عبث، ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grift: کلاهبرداری، دله دزدی، سر کسی شیره م ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drift off to sleep: آرارم آرام به خواب رفتن Prits: Sor ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
foundry: کارخانه یا کارگاه ذوب آهن A worksh ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
touch on: To discuss/mention a topic in passi ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
monetize: پول درآوردن To make money
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on end: متوالی ، بی وقفه، پی در پی، پشت سر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
block party: جشن خیابانی که توسط اهالی یک محل بر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
play up: ۱ - موضوعی را عَلَم کردن و روی آن م ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
staple: قوت عمده مردم یک منطقه یا کشور a ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tell on: خبرچینی از کسی به مقامات بالاتر . ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
recap: مرور اهم مطالب پیشتر گفته شده
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
unravel: • مشکلی را حل کردن، undo, solve • ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dog eared: گوشه تا شده کتاب که معمولا یا به من ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flip out: از کوره در رفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
surreal: بسیار غیر معمول و عجیب Bizzar Wierd ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut short: قبل از موعد مقرر خاتمه دادن ، نیمه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plausible: قانع کننده، معقول، قابل توجیه، منطق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
eponym: • The act of naming after • An epo ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stumbling block: مانع، سد، Hindrance Snag Hiccup ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
windfall: 1 - میوه پای درختی an apple or oth ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
red eye flight: پرواز شبانه که معمولا ارزان قیمت می ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pang: a sudden sharp feeling Pangs of reg ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
promo: ویدئو تبلیغاتی مثلا برای معرفی کتاب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
transdermal: دارو و یا هر آنچه که از طریق پوست ج ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
amenities: تسهیلات، امکانات رفاهی little thin ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
exude: متصاعد کردن، ساتع کردن release in ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ward off: دفع کردن، پیش گیری کردن Prevent fr ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
emblem: نماد، سمبل An emblem in the cultur ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vetting: گزینش After the initial interview ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
audacity: جسارت تهور بی باکی Audacity to ag ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پاسخ به پرسشی که حداقل ١٠ رای دارد

-
بپرس
-
The girl sounds so familiar to me. ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

اولین لایک کردن

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

اولین دیسلایک کردن

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در رودربایستی قرار دادن: :Put someone on the spot If yo ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گورت رو گم کن: :take a hike A rude way of telling ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست روی دست گذاشتن: To do nothing about a problem or a ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نارفیق: Fair weather friend
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با کسی یا چیزی راحت بودن: Feel at home with somebody/ somethi ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
هر گردی گردو نیست: all that glitters is not gold "The ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تا تنور داغه بچسبون: Make hay while the sun shines gr ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
و الا بد میبینی: و الا بد میبینی! تو درد سر افتادن W ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ترد و شکننده: Brittle
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهنش بوی شیر میده: Wet behind the ears
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب در هاون کوفتن: Exercise in futility: Something tha ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
محکم کاری: For good measure in addition to ot ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
در مخمصه انداختن: : To paint or box oneself into a co ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خونش از خون ما رنگی تره: Fair haired boy , American Blue eye ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دقیقه نودی: Procrastinater A person who waits ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به جان هم انداختن: : to pit against to cause someone ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
مستاصل: Confounded Confused and frustrated ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سبک سرانه: Flippant As in : flippant remarks
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
لکه ننگ: Stain / Blot Figuratively, a blot ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
soft spot: ( 1 If you have a soft spot for som ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اسلحه کشیدن: :Brandish To wave something espevi ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raison d'�tre: A person's raision d'�tre is the mo ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خودت رو لوس نکن: Don't get cute with me
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دلزده شدن: : ( over it ( expr no longer inter ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نیروی محرکه: : impetus an impetus is some kind ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
فاحش: Glaring As in: a glaring mistake/e ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نونش تو روغنه: be rolling in dough: To be except ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
جزوه: Handout
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جلوی خود را گرفتن: :hold back “ If you hold back you h ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برو سر اصل مطلب: :Cut to the chase To cut to the ch ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دفع کردن: Fend off Fend off / the deadly vir ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
squidgy: soft and wet and changing shape eas ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رو اعصاب کسی بودن: :To get someone's goat get someone ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
وفق دادن: Fit in with, confirm, comply with , ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to my dismay: در کمال تأسف
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
to my dismay: در کمال تأسف
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تو و امثال تو: You and your ilk
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mind boggling: حیرت آور، متحیر کننده، بهت آور، مبه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be had: سر کسی کلاه رفتن If you have been ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to be had: سر کسی کلاه رفتن If you have been ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in a bid to: در راستای، به منظور، جهت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سگرمه ها تو هم رفتن: : to sulk To miff to be silent and ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pint sized: کوچولو، فسقلی ، ریزه میزه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
headlong: بی درنگ
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
فرح بخش: Exhilarating making one feel very ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bucking the trend: بر خلاف روند جاری عمل کردن: 1. goi ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bucking the trend: بر خلاف روند جاری عمل کردن: 1. goi ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fracas: قیل و قال، داد و بیداد،
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hell bent: کمر همت بسته، مصر، مصمم، جدی ( با o ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rip through: در نوردیدن، به سرعت تخریب کردن to ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rip through: در نوردیدن، به سرعت تخریب کردن to ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
brevity: گزیده گویی : Shortness and concise ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
insidious: حیله گر، موذی ، زیر جلی ، ناپیدا ام ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جانب احتیاط را رها کردن: drop​/​lower​/​let down your guard ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سرکشیدن: Guzzle something down guzzle somet ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شدیداللحن: Blistering
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
مثل اب خوردن: Cakewalk, as easy as pie, a piece o ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گربه را دم حجله کشتن: Nip something in the bud, ( در نطفه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like never before: به شکل بی سابقه ای in a way that h ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
like never before: به شکل بی سابقه ای in a way that h ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pelt: repeatedly hurl ( something ) at so ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
quaint: Quaint means strange and unusual in ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
کاسه ای زیر نیم کاسه است: I smell a rat.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chip in: When a number of people chip in, ea ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in that: بر همین اساس، از این رو Because, i ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
insolent: پر رو ، گستاخ Someone who's insole ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gross out: حال کسی رو بهم زدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
باز هم: :yet again one more time after the ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mollycoddled: نازک نارنجی، لوس، دیمه توشر ( ترکی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها: There's no smoke without fire or th ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to look good on someone: look good on ( someone ) , or that' ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to each their own: هرکسی کار خودش، مال خودش، آتیش به ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
عذاب وجدان: a prick of conscience He felt a pri ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
swindle: اموال کسی را بالا کشیدن، To use de ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
love to pieces: کشته مرده ی کسی بودن To adore someo ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به وعده خود عمل کردن: Walk the talk a modern version of ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
easy rough ride: a rough/easy ride informal if peopl ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندند: :If it ain’t broke, don’t fix it i ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تو روی کسی ایستادن: To get in somebody's face to behave ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
headbutt: با کله زدن A headbutt is a targete ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sly look: نگاه موذیانه، شیطنت آمیز A sly loo ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stall someone off: کسی را ( عمدا ) معطل کردن You stal ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have fill: دل سیر - تا دلت بخواد - هر چقدر دلت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
merrymaking: بزن و بکوب، رقص و پایکوبی noisy ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shoot oneself in the foot: ( با بی فکری ) خود را در دردسر اندا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
taking to the limit: به حد افراط رساندن، افراط کردن، شور ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pithy: مختصر و موجز، روشن و پر مغز ، فصیح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crack open: باز کردن ( بویژه در بطری ) 1. ( To ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's a thing: This phrase is used in many differe ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
snarky: نیش و کنایه دار، طعنه آمیز Sometim ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
horseshoe theory: Horseshoe Theory says that the far ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
relish: نهایت لذت را بردن To enjoy to the ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
seppuku: Seppuku, sometimes referred to as h ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set a bar for: "Setting a bar" or "setting the bar ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tuckered out: خسته، بی رمق Exhausted, very tired ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
track and field events: ورزش دومیدانی Track and field even ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
shot put: ورزش پرتاب وزنه در دومیدانی The sh ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hone: تیز کردن اشیا، پروراندن استعداد Ho ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
guess too high: A guess that is insane and stupid ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chica: . a close female friend, or one's b ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chica: . a close female friend, or one's b ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
behave yourself: watch your behavior. be careful w ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خودرو تک سرنشین: A single - occupancy vehicle ( SOV ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lackey: نوکر دست به سینه پاچه خوار Lackey ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spiffy: خوش تیپ، خوش لباس، spiffy. Somethi ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hash out: ۱ - صحبت کردن درباره، بحث کردن در م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hash out: ۱ - صحبت کردن درباره، بحث کردن در م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
discriminating: دارای قوه تمایز و تشخیص بالا, دارای ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
foul play: ۱ ) آدمکشی، جنایت، قتل a criminal a ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
foul play: ۱ ) آدمکشی، جنایت، قتل a criminal a ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bated breath: با نفس حبس شده در سینه If you wait ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bell the cat: خطر کردن To hang a bell around a c ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the brunt: بیشترین لطمه را دیدن، متحمل بیشترین ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leeway: آزادی عمل، مجال، فرصت، سخت نگرفتن، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look down nose: تحقیر آمیز نگاه کردن. . خوار شمردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be running on fumes: بیرمق، خسته، tuckered , knackered ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
long face: لب و لوچه آویزان an unhappy or d ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut someone some slack: سخت نگرفتن، ( راحتش بذار ) to loos ...
١٠ ماه پیش