نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bottomless brunch: برانچی ( میان وعده ی بین صبحانه و ن ...
جدید ١٦ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on court interview: مصاحبه ی بعد از مسابقه که معمولا در ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
political tandem: یار یا جفت سیاسی political pairing/ ...
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
vernacular: زبان عامیانه، محاوره ای، زبانی که ر ...
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pander: ۱ - To suck up to - با چرب زبانی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
villain: بازیگر نقش منفی فیلم یا رمان cruel ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
arcane: ناشناخته، نامعلوم esoteric, obscure ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
subvert: ** در کل: تخریب و سرنگون سازی یا بر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shop along: نوعی تحقیق بازار ( Market research ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crooked legged: پا پارانتزی Bandy legged
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go stark raving mad: به شدت از کوره در رفتن، عصبی شدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in a bid to: در راستای، به منظور، جهت در تلاش بر ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
spelunking: غارنوردی the sport of walking and c ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
crass: - فرد بی ملاحظه، فردی که بدون رعایت ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bask: ۱ - حمام آفتاب گرفتن، از گرمای چیزی ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suscitate: برانگیختن ( یک احساس ) : ) to excit ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
chuck: ۱ - پرت کردن toss, throw, flinge ۲ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
leeway: آزادی عمل، مجال، فرصت، سخت نگرفتن، ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at odds with: در تضاد با، در خلاف، مغایر، در تقاب ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blow out of proportion: مسئله ای رو خیلی گنده اش کردن Exag ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a hit: دستور ترور/قتل کسی را صادر کردن ? ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
breakout role: یا: breakthrough role در صنعت فیلم ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's as may be: شاید اینطور باشه.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
small hat: Slang: یهودی . The small hats e ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cow into: Cow someone into با ارعاب کسی را م ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
just as well: بهتر! چه بهتر! چه خوب! چه خوب که! ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
onset: شروع، آغاز چیزی ( معمولا ناخوشایند ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is good for the gander is also good for the goose: کسی خونش رنگی تر از دیگری نیست و هی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
visceral: Visceral feelings حس درونی احساس ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nook and corner: گوشه و کنار • In every nook and c ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
reservation: To have some reservations دلش رضا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
smut: Erotic
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thwarted: نافرجام؟؟
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
die a nobody: To die a nobody بی نام و نشان از دن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
abound with: مملو از آکنده از پر از سرشار از
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
play the fiddle: فریب دادن دغل بازی کردن To manipul ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wall hugger: شخص کم رو و خجالتی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stick around: بیشتر موندن و نرفتن، برای یه مدتی , ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
step up: پا پیش گذاشتن پیشقدم شدن Take actio ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
home in on: دقیقا روی شیء، محل، نقطه یا هدفی تم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pungent: 1 - تند و زننده smelling or tastin ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
borrowed time: زنده موندن بیش از زمان مورد انتظار
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
precedent: To set a precedent الگویی برای اتف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
mend fences: Restablish/restore friendly relatio ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fraught: دارای بار منفی: ۱ - مملو ، آکنده، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
viability: ۱ - بقا، قابلیت بقا، امکان بقا، توا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
smooth sailing: بر وفق مراد بودن، بدون مشکل بودن f ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
flicker: ۱ - به سرعت ظاهر و ناپدید شدن A smi ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pin down: ۱ - سوال و پیچ کردن؟ کسی را وادار ب ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
outing: گردش علمی یا تفریحی، پیکنیک، اردو e ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ins and outs: Nuts and bolts زیر و بم ریز و درش ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put in a good word for: تعریف و تمجید کسی را برای دیگری کرد ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
jab: ۱ - به صورت ناگهانی و تند ضربه زدن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
writhe: از شدت ناراحتی یا درد به خو پیچیدن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hawk: ۱ - قوش، باز ، پرنده شکاری A bird o ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ditto: منم من هم همینطور من نیز هم Me t ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
redeem: 1 - جبران کردن اشتباه، compensate, ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cave: تسلیم شدن، کوتاه آمدن Give in Sud ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bummer: بدبیاری. چه بد بیاریی!! What a bum ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tangle: Tangle with در افتادن طرف شدن To f ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ruminate: نشخوار ذهنی کردن، عمیقا راجع به موض ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
like never before: به شکل بی سابقه ای in a way that h ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
distraught: آشفته و پریشان حال Deeply agitated ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make the cut: - انتخاب شدن از بین چند گزینه یا اح ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pawn off: از سر خود باز کردن، باشدان الماخ to ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
weigh in: ۱ - اظهار نظر کردن، وارد بحث شدن G ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pristine: عین روز اولش مثل روز اولش Amir ha ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high caliber: با کفایت توانمند با لیاقت کارآمد پر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fixer upper: خانه کلنگی A house in need of repa ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
out of touch: تو باغ نبودن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
turn heads: توجه دیگران را به شدت جلب کردن، To ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blood and treasure: جان و مال The cost in blood and tr ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
devious: آب زیر کاه، مکار، دغل باز، حیله گر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
flair: ۱ - استعداد غریزی / شم خاص برای انج ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
yikes: ای وای! A term to express shock or ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
chime in: وارد صحبت/بحث دیگران شدن و نظر خود ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dibs: Very informal and kids slang مال ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
false friend: دو لغت عین هم در دو زبان مختلف با م ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
savvy: 1 - خردمند، داننده، دانا، فهیم، دار ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
jostle: ۱ - با هل دادن و تنه زدن راه خود را ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
snob: - خودنما، ظاهر پرست، ظاهر بین، فخر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
afflict: گرفتار کردن دچار کردن درگیر کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's no denying that: شکی درش نیست.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
entail: مستلزم بودن ، necessitate ?What do ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
there is a catch: یه مشکلی/ گیری تو کاره. a drawback ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
brick and mortar: فروشگاه ها / بیزینس ها/ شرکت های سن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
streamline: ۱ - طراحی آئرو دینامیکی وسیله ای بر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on end: متوالی ، بی وقفه، پی در پی، پشت سر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
play up: ۱ - موضوعی را عَلَم کردن و روی آن م ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
staple: قوت عمده مردم یک منطقه یا کشور a ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
recap: مرور اهم مطالب پیشتر گفته شده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
unravel: • مشکلی را حل کردن، undo, solve • ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
promo: ویدئو تبلیغاتی مثلا برای معرفی کتاب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
transdermal: دارو و یا هر آنچه که از طریق پوست ج ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
amenities: تسهیلات، امکانات رفاهی little thin ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ward off: دفع کردن، پیش گیری کردن Prevent fr ...
١ سال پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در رودربایستی قرار دادن: :Put someone on the spot If yo ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گورت رو گم کن: :take a hike A rude way of telling ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست روی دست گذاشتن: To do nothing about a problem or a ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با کسی یا چیزی راحت بودن: Feel at home with somebody/ somethi ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
هر گردی گردو نیست: all that glitters is not gold "The ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تا تنور داغه بچسبون: Make hay while the sun shines gr ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
و الا بد میبینی: و الا بد میبینی! تو درد سر افتادن W ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهنش بوی شیر میده: Wet behind the ears
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب در هاون کوفتن: Exercise in futility: Something tha ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خونش از خون ما رنگی تره: Fair haired boy , American Blue eye ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دقیقه نودی: Procrastinater A person who waits ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به جان هم انداختن: : to pit against to cause someone ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اسلحه کشیدن: :Brandish To wave something espevi ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raison d'�tre: A person's raision d'�tre is the mo ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خودت رو لوس نکن: Don't get cute with me
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برو سر اصل مطلب: :Cut to the chase To cut to the ch ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رو اعصاب کسی بودن: :To get someone's goat get someone ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to my dismay: در کمال تأسف
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
to my dismay: در کمال تأسف
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تو و امثال تو: You and your ilk
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be had: سر کسی کلاه رفتن If you have been ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bucking the trend: بر خلاف روند جاری عمل کردن: 1. goi ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rip through: در نوردیدن، به سرعت تخریب کردن to ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جانب احتیاط را رها کردن: drop​/​lower​/​let down your guard ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گربه را دم حجله کشتن: Nip something in the bud, ( در نطفه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like never before: به شکل بی سابقه ای in a way that h ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gross out: حال کسی رو بهم زدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mollycoddled: نازک نارنجی، لوس، دیمه توشر ( ترکی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to look good on someone: look good on ( someone ) , or that' ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
love to pieces: کشته مرده ی کسی بودن To adore someo ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به وعده خود عمل کردن: Walk the talk a modern version of ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
easy rough ride: a rough/easy ride informal if peopl ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sly look: نگاه موذیانه، شیطنت آمیز A sly loo ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stall someone off: کسی را ( عمدا ) معطل کردن You stal ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have fill: دل سیر - تا دلت بخواد - هر چقدر دلت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shoot oneself in the foot: ( با بی فکری ) خود را در دردسر اندا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
taking to the limit: به حد افراط رساندن، افراط کردن، شور ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's a thing: This phrase is used in many differe ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
horseshoe theory: Horseshoe Theory says that the far ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
relish: نهایت لذت را بردن To enjoy to the ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set a bar for: "Setting a bar" or "setting the bar ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tuckered out: خسته، بی رمق Exhausted, very tired ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
guess too high: A guess that is insane and stupid ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chica: . a close female friend, or one's b ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hash out: ۱ - صحبت کردن درباره، بحث کردن در م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the brunt: بیشترین لطمه را دیدن، متحمل بیشترین ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look down nose: تحقیر آمیز نگاه کردن. . خوار شمردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be running on fumes: بیرمق، خسته، tuckered , knackered ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a spin on something: متفاوت از واقعیت و آنچه هست توصیف ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in one's hair: مزاحم شدن، . If someone is one's ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get out of one's hair: to keep away from someone in order ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
immerse yourself: خود را غرق در کاری کردن، to spend ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
throw yourself into: if you throw yourself into an acti ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
jump at the chance: فرصت را غنیمت شمردن، از فرصت استفاد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
capricious: دمدمی مزاج، کسی که فکرش و نظرش سریع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get rowdy: از کوره در رفتن Getting crazy، ins ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
light one's fire: light ( one's ) fire To romanticall ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
corner lot: ساختمانی که در نبش خیابان قرار گرفت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shock value: Shock value is the potential of an ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's no harm in something: used for saying that something wil ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wouldn't put it past one: ازش بعید نیست ، ازش دور از انتظار ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is something: used for saying that there is one f ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
melancholy: اندوه و غم بدون علت مشخص a feeling ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sore muscle: کوفتگی عضلانی When muscles are req ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weak moment: A moment when one fails to have the ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dash someone's hopes: امید کسی را ناامید کردن to make it ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gutter talk: با ادبیات نامناسب حرف زدن To talk ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
motley crew: نامتجانس، در هم برهم ، an unusual m ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bee in your bonnet: وسواس فکری، درگیری یا مشغولیت ذهنی، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if the shoe fits wear it: یه جورایی شبیه ضربالمثل �حرف رو بند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
coke bottle glasses: عینک ته استکانی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
backfire: نتیجه عکس دادن، to have the revers ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cross between: ترکیبی از، ، تلفیقی از a mixture o ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't let the door hit you on the ass: دیگه اینورا آفتابی نشو . . گورت رو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
covet: چشم طمع داشتن To desire whatever d ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like a dog with two tails: با دمش گردو میشکنه used to say tha ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transition molding: Transition Molding is the buffer th ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweeten up: 1 - خودشیرینی کردن ، ، bribe to be ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring someone up to speed: در جریان آخرین اخبار و اطلاعات قرار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be at your wit's end: من دیگه به اینجام رسیده، دیگه بریدم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have an edge over: داشتن برتری، توفق بر دیگری، to be ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
eyelock: Accidentally making eye contact wit ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not my circus not my monkey: A polish phrase It's none of my bus ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
occupational burnout: فرسودگی شغلی occupational burnout ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
write off: 1 - کنار گذاشتن، حذف کردن، نادیده گ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my way or the highway: یا حرف حرف منه یا راهت رو می کشی می ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bread and circuses: a diet of entertainment or politica ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
flying kiss: Blown kiss, thrown kiss or air kiss ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wounded healer: wounded healer is the notion that t ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put stock in something: روی کسی یا چیزی حساب کردن، نمیشه به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crumb guard: درزگیر آشپزخانه ( بین اجاق و کابینت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
perverse: غیر متعارف و غیر اخلاقی ناشایست de ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
owe a dept of gratitude: to have a reason to thank or feel g ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to little effect: با کمترین تاثیرو نتیجه to little ef ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pick up line: متلک پرانی برای جنس مخالف A pick - ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your head on a swivel: دور و بر رو به دقت پائیدن و زیر نظر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
brown thumb: بی استعداد در پرورش کل و گیاه brow ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for the nonce: در حال حاضر، فعلا. for the time be ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lush: سر سبز , انبوه، پرپشت، lush valley ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
greek to me: difficult to understand.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dote on: کشته مرده کسی بودن، شیفته و واله کس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
touch a sour spot: یادآوری یا پیش کشیدن یک موضوع آزار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tear at: تکه پاره کردن، دربدن، حمله کردن Pu ...
١ سال پیش